ورایتی در یادداشتی درباره فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» ساخته وحید جلیلوند به تهیه کنندگی علی جلیلوند که از ایران در جشنواره فیلم ونیز حضور دارد، نوشت: «بدون تاریخ، بدون امضا» یک درام ایرانی خوشساخت با نقشآفرینیهای فوقالعاده است و با وجود چند حفره داستانی، تا پایان خوب پیش میرود. یک پزشک قانونی به شدت درگیر وسواسی ذهنی میشود چون فکر میکند ممکن است باعث مرگ یک کودک شده باشد.
این فیلم که از ساخته قبلی کارگردانش وحید جلیلوند ساختار دقیقتر و حسابشدهتری دارد، به اکتشاف در پاسخ به پرسشهایی در مورد گناهکار بودن و مسئولیتپذیر بودن در میان دستهای از مردم میپردازد که همیشه در لبه قانون زندگی میکنند.
یک نقشآفرینی تمامعیار از نوید محمدزاده که در فیلم «ناهید» هم توانست در جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل را کسب کند، در فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» دیده می شود و هسته احساسی فیلم را شکل می دهد.
جایگاهی که این فیلم توانسته در فستیوال ونیز به دست بیاورد، در کنار جایزهای که جلیلوند در جشنواره فجر به عنوان بهترین کارگردان کسب کرد، میتوانند باعث شوند فستیوالهای دیگر هم جذب این فیلم بشوند.
داستان فیلم از جایی شکل میگیرد که دکتر کاوه نریمان (امیر آقایی) که شب به سمت خانهاش رانندگی میکند، توسط یک راننده بیاحتیاط از جاده منحرف میشود و به یک موتوری میزند. مسافران این موتور یعنی موسی (محمدزاده)، همسرش لیلا (زکیه بهبانی) آسیبی جدی نمیبینند، اما ممکن است ضربهای آرام به سر امیرعلی ۸ ساله وارد شده باشد.
نریمان که به خاطر تمام شدن بیمهاش نمیخواهد به پلیس زنگ بزند، پیشنهاد میدهد خانواده را به بیمارستان ببرد، اما موسی قبول نمیکند. چند روز بعد، نریمان نام امیرعلی را در میان مردگانی که به محل کار او آورده شدهاند میشنود. مشخص میشود پسر مسمویت غذایی حاد داشته و همین دلیل مرگ او بوده است. وقتی این مساله را به والدینش میگوید، آنها متوجه میشوند که احتمالا این به خاطر مرغی بوده که موسی از یک کارخانه خریده است.
این حس گناه باعث میشود او کنترل خود را از دست بدهد و در بهترین صحنه فیلم، به کارخانه میرود تا با خشم با کسی مواجه شود که مرغ را به او فروخته است. در عین حال، نریمان هم با حس گناه خود دستوپنجه نرم میکند و با وجود اینکه میداند در نهایت مسمومیت دلیل مرگ پسر بوده، دلیل فوریترش گردن شکسته او از این سانحه بوده است.
جذبه احساسی تمام شخصیتها در طی بحرانهایی که پشت سر میگذارند قابل لمس است، مخصوصا اندوه پر از خشم لیلا و درد لهکننده موسی. هر چهار بازیگر اصلی فیلم درجه یک هستند، اما محمدزاده است که با صحنه کارخانه مرغ بهترین نقشآفرینی را به نمایش میگذارد و مونولوگ درماندهاش یک کیفیت حماسی شکسپیری به خود میگیرد.