حامد کلاهداری از جمله کارگردانهای سینمای ایران است که همواره بدون توجه به حاشیهها و جنجالهایی که برایش ایجاد کردهاند، به کار خود ادامه داده و این روزها پیش تولید تازهترین اثر سینمای خود را آغاز کرده است.
چندی پیش درخواست پروانه ساخت را به وزارت ارشاد دادهایم و به لطف خدا اگر با درخواست موافقت شود فیلمبرداری کار را به زودی شروع خواهیم کرد. پیش تولید به خوبی صورت گرفته و باید بگویم که همه مراحل تولید آماده است. لوکشینها و عوامل انتخاب شده و حتی قراردادهای بازیگران را به صورت کامل بستهایم و برای شروع کار تنها منتظر پروانه ساخت هستیم.
در این فیلم ۲ تا ۳ بازیگر حرفهای و با سابقه حضور دارند که از بازی خوب آنها بهرهمند خواهیم شد. البته این مژده را میدهم که چند چهره جدید و ویژه را به سینمای ایران، آن هم در مراسمی خاص معرفی خواهیم کرد.
این فیلم کمدی، داستانی روان داشته و در کنار فضای طنز با نقد و تلنگرهای خاص اجتماعی خود همراه است. این پروژه بیشتر اثری سرگرم کننده است که مخاطب را در سینما سر حال آورده و او را خوشحال میکند اما به هر حال سازنده بودن آن برای اجتماع به هیچ وجه فراموش نشده و قطعاً در سالهای اخیر اثری نادر خواهد بود.
این فیلم فرم و محتوای متفاوتی داشته و سعی کردم نوع و زبان تازهای کمدی را وارد سینمای ایران کنم. زبانی که تاکنون اتفاق نیفتاده است. حداقل میتوانم بگویم که در سینمای ایران اتفاقی کاملاً تازه است.
بله این فیلم بیشتر فیلم گیشه است. البته منظورم از گیشه، این فیلمهای ضعیف مثل "من فلانی هستم" نیست. این اثر کاملاً با احترام به شعور مخاطب ساخته شده و در فضایی درست محیطی سرگرم کننده خلق میکند.
قطعاً نه. از نظر من کمدیهای این روزها که خوب هم میفروشند کمدی مبتذل و سخیف هستند. ما باید مخاطب را حفظ کنیم و در کنار ایجاد فضایی شاد و مفرح خوراک فرهنگی مناسبی به تماشاگر بدهیم نه اینکه برای فروش به هر چیزی متوسل شویم. همه اینها در کنار هم معنا پیدا میکنند. ما نباید تماشاگر را به هر نحوی در سالن سینما بخندانیم و برای این کار خیلی از اخلاقیات را فراموش کنیم.
بله. ما باید در فضای کمدی یک اثر در کنار شاد کردن و خنداندن مخاطب و ایجاد سرگرمی، نگاه اجتماعی و تلنگرهای اجتماعی مورد نظرمان را به تماشاگر وارد کنیم. فیلم باید حرف داشته باشد و اینگونه نباشد که سینما صرفاً تبدیل به سرگرمی بدون محتوا شود. فیلم من به شدت کمدی است و از خیلی فیلمهای بفروش کمدیتر است، اما با این تفاوت که حرفهای بسیاری پشت آن است.
فیلمهایی در سینمای ایران ساخته میشوند که با وجود بازیگران، کارگردانان و تهیهکنندگان مدعی، دو میلیارد تومان هزینه میکنند و ۳۰۰ میلیون تومان و حتی کمتر میفروشند. واقعاً چرا این اتفاق میافتد؟ از آن بدتر چطور این روند شکست باز هم از همان عوامل تکرار میشود؟
مثالی میزنم. این روزها فیلمی مثل "فصل نرگس" با هزینه بسیار بالا ۲۰۰ میلیون تومان میفروشد. من میگویم چرا این فیلمها ساخته میشوند و مهمتر چرا با این کارها سرمایهگذاران را نسبت به سینما بدبین میکنیم. این فیلمسازان ما را هم نابود میکنند و کاری کردهاند برای تامین سرمایه راه سختی را پی بگیریم. من به سازندگان این آثار احترام میگذارم، اما به نظرم برخی برای فیلمسازی باید بیشتر از اینها تجربه کنند.
بله دقیقاً همین طور است. من وقتی که متوجه شدم چیزی در چنته دارم و بلد هستم اولین فیلمم را ساختم. بعدها با کسب تجربه به این نتیجه رسیدم که هم حرفم را بزنم و هم تماشاگر را شاد کنم. به فضاهای روشنفکرنما هم علاقهای ندارم و نمی خواهم برای عدهای خاص فیلم بسازم. تماشاگر امروز به سرگرمی نیاز دارد. سینما برخلاف تفکر برخی فقط تفکر و معناگرایی صد در صد نیست.
فیلم من در بدترین شرایط در زمان ممکن و در حین برگزاری جشنواره هشتصد میلیون تومان فروخت اما فیلمی را میشناسم که با حضور شهاب حسینی در بهترین زمان ۳۰۰ میلیون تومان هم نفروخت. حرف من این است که اگر واقعاً این سازندگان از سینمای خصوصی بودند که نمیتوانستند به این روند اشتباه خود ادامه دهند. اینها از هزاران جا بودجه و وام میگیرند و بعد از تولید ادعا میکنند که فیلم ما ساخت سینمای خصوصی است. اینها قبل از اکران سود میبرند. ما بچه نیستیم و بدون شک این دروغها را باور نمیکنیم.
به نظر من تنها تهیهکننده خصوصی کشور ما حسین فرحبخش است، زیرا از جیب خود خرج میکند و بلد است که چگونه آن پول را از راه سینما برگرداند. منظورم از نام بردن اسم فرحبخش نوع سینمای وی نیست بلکه جنس کاری که در مقام تهیه کننده انجام میدهد است. وی برای ساخت فیلمش تنها از سرمایه خودش خرج میکند و برای ساخت منت هیچکس را نکشیده و وامی نمیگیرد. اگر این نوع از روند تهیهکنندگی در سینما رواج پیدا کند ما مشکلات بسیار کمتری را خواهیم داشت.
برخی اعتقاد دارند که در سیستم پخش هم لابی و رانت وجود دارد. آیا اینگونه است؟شما با این اتفاق روبرو شدهاید؟
بگذارید مسئله را اینگونه مطرح کنم. من ماندهام که چطور میشود فیلمسازی ۲ میلیارد تومان را صرف ساخت فیلم اولش میکند و ۱۰۰ میلیون تومان میفروشد. در گام دوم برای فیلم بعدیاش ۲.۵ میلیارد تومان خرج میکند و ۳۰۰ میلیون تومان میفروشد و الان مشغول ساخت فیلم سوم خود است. مشکل من اینجاست. این پولها از کجا میآید؟ اگر واقعاً به ادعای خودشان بخش خصوصی باشند که باید تا حالا دهها بار ورشکست میشدند. اینها پول بیتالمال را میگیرند و ریخت و پاش میکنند و به اسم بخش خصوصی با ساخت فیلمهایی که به هیچ دردی نمیخورد آن را هدر میدهند.
بعد از ۲۹ سال حضور در سینما هنوز نیاموختم که اینها چگونه و با چه روابطی به ساخت آثار نفروششان ادامه میدهند. از نظر من سینما یک صنعت است و باید در کنار صنعتی بودن خود به دغدغههای فرهنگی خودش نیز بپردازد. به نظر من کار این دسته فیلمسازان بو دارد و باید به سلامت اینگونه اثار شک کرد.
واقعیت امر اینکه من زیاد سینمای مورد نظر این دوستان را نمیشناسم و به این نحو کار کردن را بلد نیستم، اما میدانم که یک عده در سینما تیم تشکیل دادهاند. شاید اگر بلد بودم پنج سال یکبار فیلم نمیساختم و مثل این دوستان ساعتی یک فیلم آماده میکردم.
چیزی که از دور میبینم این است که یک کارگردان ثابت با چند بازیگر ثابت در همه فیلمها هستند. این قضیه دیگر از مافیای سینما عبور کرده و بسیار فراتر رفته است.
شما امیدی به بهبود این وضعیت دارید؟ آیا میشود جلوی این روند را گرفت؟
پشت پرده سینما به نظر من بسیار آلوده است. امیدوارم با مدیریت جدید سازمان سینمایی محمدمهدی حیدریان راهی در این وضعیت اسفبار باز شود. سینمای ایران به مدیران کاربلد نیازمند است و به نظرم مدیریت محمدمهدی حیدریان به همین سمت میرود.
محمدحسین مهدویان جوانی بسیار با استعداد است که فرمول نوینی را به سینمای ایران وارد کرده است. من به هیچ وجه به موفقیتهای وی حسادت نمیکنم، زیرا او یکی از مستعدترینهای سینمای حال حاضر ایران است. وی تاکنون دو فیلم ساخته که هر کدام از یکی جذابتر است و من به شخصه از دیدن آثارش شگفت زده شدم.
این اتفاق برای من بارها افتاده است، اما نیامدم بگویم که چرا اینکار را کردید و بلوا هم نکردم. بالاخره شورا قوانینی دارد که خود من به شخصه به آنها احترام میگذارم، زیرا این شورا نظراتش را بر اساس صلاحی اعمال میکند که توسط نظام جمهوری اسلامی ایران تایید شده است. اگر وزارت ارشاد به من پروانه ندهد به هیچ وجه اعتراضی نکرده و به سراغ ساخت فیلم بعدی میروم.