«رنه ماگریت» نقاش سورئالیست بلژیکی با تصویرسازیهایش مخاطب را به تفکر دوباره وامیدارد. او فیلسوفی است که قلممو به دست میگیرد و معما خلق میکند.
«دویچهوله» نوشت: وقتی به نقاشیهای «سالوادور دالی» نگاه میکنید، انگار در یک خواب گیر افتادهاید، اما نقاشیهای «رنه ماگریت» که ۵۰ سال پیش در ۱۵ اوت ۱۹۶۷ درگذشت، نگاه متفکرانهای را طلب میکند.
بهتازگی نمایشگاهی شامل ۷۰ نقاشی سورئال «ماگریت» در فرانکفورت با عنوان «خیانت تصاویر» برگزار شده است.
مدیر این نمایشگاه «فیلیپ دیمانت» درباره «ماگریت» میگوید: او هنرمندی است با تصویرپردازی بصری منحصربهفرد. «ماگریت» یکی از محبوبترین و تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم است.
این نمایشگاه روی نقش فلسفه در کارهای «ماگریت» تمرکز داشت. آثار او روی رابطه بین تصاویر و زبان دست میگذارند. نام این نمایشگاه یادآور عنوان یکی از معروفترین تابلوهای او است که یک پیپ در آن دیده میشود و زیر آن نوشته شده است: «این یک پیپ نیست».
«ماگریت» با بهوجود آمدن تعارض بین تصویر و متن، تردید خود را نسبت به احتمالات ممکن بیان میکند و برداشت ما از واقعیت را زیر سوال میبرد. زبان، همیشه یکی از دغدغههای مهم این هنرمند بوده، او در جایی گفته است: عنوان یک تصویر با کامل کردن اثر، به آن مشروعیت میدهد.
دیگر کارهای «ماگریت» به ابداع و تعریف نقاشی میپردازند. رویکرد نیمه علمی او در نقاشی نشان میدهد، او مرد پاسخهای ساده نبوده، در واقع او به واقعگرایی ساده اعتماد نداشته است.
هدف سورئالها، از هم پاشاندن نوع نگاه، تجربه و فکر کردن افراد است. «ماگریت» هم که مهمترین نماینده هنرمندان سورئال بلژیکی است، با کنایهای جالب به این انتظارهای همقطارانش پاسخ میداد.
او به پیشگویی و مکاشفه علاقهای نداشت و خود را پیش و بیش از اینکه یک هنرمند ببیند، فردی متفکر میدانست که نقاشی میکرد. «ماگریت» بعدها به آثار فیلسوفان مطرح آلمانی مانند «هگل»، «هایدگر» و «مرلو - پونتی» علاقهمند شد.
زبان تصویری «ماگریت» همیشه در سادگی مفرط دارد و همین هم موجب میشود نقاشیهایش بهطور خاصی در ذهن بیننده باقی بماند.
این روزها با گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی، کارهای موفق «رنه ماگریت» با هشتگ نام او، دست به دست میچرخد؛ اما ۵۰ سال پیش، شرایط متفاوت بود. در این گزارش، برخی از مشهورترین کارهای «ماگریت» را معرفی میکنیم:
مردی با کلاه
«اهداکننده خوشحال» یکی از چند نقاشی «رنه ماگریت» است که در آن، مردی با کلاه لبهدار به تصویر کشیده شده است. او در کارهایش، موتیفها و تصاویر تکرارشوندهای را عرضه میکند که یادآور زندگی روزمره و موقعیتهای سطحی هستند. «ماگریت» هم درست مثل مردی که در این تابلو دیده میشود، به پوشیدن کت و شلوار مشکی و کلاه لبهدار علاقه داشت.
این یک پیپ نیست!
یکی از مشهورترین نقاشیهای این هنرمند سورئالیست «خیانت تصاویر» نام دارد که در موزه هنر لسآنجلس نگهداری میشود. نمایشگاه فرانکفورت نسخه سال ۱۹۳۵ این تابلو را با کپشن انگلیسی - و نه فرانسوی - بهنمایش درآورد.
زبان و تصاویر
نقاشیهایی که از کلمات در آنها استفاده شده، به نوعی بیانیه هنری «ماگریت» محسوب میشوند؛ مثل این یکی که کلمه «آسمان» در آن نوشته شده است. با این حال، او روزی گفت: با این همه، نقاشی فقط نقاشی است. تو نمیتوانی سیبی را که با ظرافت تمام نقاشی شده است، بخوری یا پیپ را برداری و بکشی.
آسمان، سیب، پرده
سه موتیف مشهور «ماگریت» در این نقاشی کنار هم جمع شدهاند. این اثر در سال ۱۹۶۲ یعنی پنج سال پیش از مرگ این هنرمند خلق شده و نامش «جهان زیبا» است. این اثر هنری سال ۲۰۱۴ در حراجی «ساتبی» به قیمتی حدود ۹ میلیون یورو فروخته شد و رکورد شکست.
به اساطیر یونان خوش آمدید
پرده، از تمهای تکرارشونده و محبوب «ماگریت» بوده است. این نقاشی به رقابت بین دو نقاش باستانی ـ زرکسیس و پارهاسیوس - برای کشیدن طبیعیترین نقاشی ممکن، اشاره دارد. «پاراهاسیوس» با به تصویر کشیدن یک پرده، این مسابقه را برد.
غار افلاطونی
نقاشی بالا که «وضعیت انسانی» نام دارد، در سال ۱۹۳۵ کشیده شد. به نظر میرسد «ماگریت» در این اثر سعی داشته به تمثیل، غار افلاطونی و حقیقت و واقعیت ساختگی اشاره کند. این نقاش برای نمایش زیبایی، واقعیت و فرآیند خلاقانه در کارش، از روایت فیلسوف یونانی بهره جسته است.
مرغ یا تخم مرغ؟
«رنه ماگریت» با نگاه هنرمندانهاش سوالات فلسفی زیادی را در آثارش گرد هم جمع کرده، با این حال در طول عمر ۶۹ سالهاش چندان مورد توجه فیلسوفها قرار نگرفت. «میشل فوکو» در سال ۱۹۷۳ ـ یعنی شش سال پس از درگذشت «ماگریت» - این رسم را تغییر داد و در مقالهای به نام «این یک پیپ نیست» به او پرداخت.
دوباره نگاه کن
«دفاع از مطالعه» نام نقاشی سال ۱۹۳۶ «ماگریت» است که تفاسیر گوناگونی از آن برداشت میشود. در این اثر، یک انگشت اشاره دیده میشود و پلکانی که به جایی ختم نمیشود.