پنچری عنوان مجموعهای تلویزیونی است که این شبها از شبکه سوم سیما پخش میشود. سریالی به کارگردانی برزو نیکنژاد که آخرین ساخته سینماییاش «زاپاس» نام داشت. گویا این کارگردان تلاش کرده با استفاده از الفاظ مرتبط با اتومبیل برای نامگذاری آثارش، وجه تمایزی را نسبت به دیگران ایجاد کند. تمایزی که فقط در حد نام باقی مانده و در عمل نیکنژاد به تکرارکننده نمونههای موفق گذشته تبدیل شده است.
جالب است که نیکنژاد در ساخت «زاپاس» نیز از بازیگرانی چون امیر جعفری، احمد مهرانفر و جواد عزتی استفاده کرده و درست در زمانی که سینما به یمن استقبال از فروش خوب فیلمهای کمدی با رونق نسبی روبهرو شده، «زاپاس» نیکنژاد نتوانست فروش مناسبی داشته باشد!
در نگاه اول سریال پنچری، به خاطر جمع کردن بازیگران اصلی فصل اول سریال «زیر آسمان شهر» که از جمله موفقترین سریالهای طنز 90 شبی تلویزیون به شمار میرود، یادآور مجموعهای است که توانست استانداردهای سریالهای تلویزیونی را ارتقا ببخشد.16 سال پیش مهران غفوریان، حمید لولایی، یوسف تیموری و اشکان اشتیاق در «زیر آسمان شهر» ایفای نقش داشتند و اینکه بعد از گذشت سالها این بازیگران دوباره در کنار هم جمع شده باشند را نمیتوان به پای شانس و تقدیر گذاشت. نیکنژاد به نوعی یک تجربه موفق قبلی را تکرار کرده است و با انتخاب این بازیگران ذهن بیننده را به سمت «زیر آسمان شهر» معطوف کند. حتی روابط و نقشهایی که در «پنچری» دیده میشود شباهت زیادی به «زیر آسمان شهر» دارد. در آن سریال یوسف تیموری در نقش فرزند حمید لولایی بازی میکرد و در «پنچری» این نقش به عمو و برادرزاده تغییر پیدا کرده اما در هر دو یوسف تیموری در نقش پسری که رابطه عمیق عاطفی با پدرش (در پنچری عمویش) دارد ظاهر شده و حمید لولایی هم نقش فردی تند مزاج را دارد که تنها در مقابل پسرش(در پنچری برادرزادهاش) عطوفت به خرج میدهد.
رفتارهای اغراقآمیز لولایی در «پنچری» شباهت زیادی به «خشایار مستوفی» دارد که این موضوع نیز نمیتواند اتفاقی باشد! با آنکه در طول سالهای طولانی که از ساخت «زیر آسمان شهر» گذشته و لولایی در مجموعههای متعدد بعدی نشان داده میتواند از «خشایار مستوفی» بودن فاصله بگیرد ولی نیکنژاد نخواسته یا نتوانسته از این بازیگر در نقشی متفاوت بازی بگیرد. تنها نکته خوب در انتخاب بازیگران در سریال «پنچری» بازگشت مجدد رضا داودنژاد است که مدتها به دلیل بیماری از دنیای تصویر دور شده بود. به غیر از چنینش ناموزون بازیگران و ایفای نقشهایی که تیپ شدهاند، سریال نیکنژاد از ضعف شدید فیلمنامه رنج میبرد. به نحوی که با گذشت نیم بیشتر از سریال هنوز تکلیف بیننده با نقشها و خط داستانی مشخص نیست. روند داستان «پنچری» و تمرکز روی مشکلات مالی زوجهایی که در آستانه ازدواج هستند در ساختههای قبلی نیکنژاد مانند «زاپاس» و «دردسرهای عظیم» تکرار شده است.
متأسفانه همین عدم نوآوریها باعث شده شبهای مردادی بینندگان شبکه3 به جای پر شدن با یک سریال جذاب، در حال سپری شدن با مجموعه تلویزیونی متوسطی است. نماهای پیدرپی از نماهای اتومبیلهای تولید شده یک شرکت اتومبیلسازی خاص در سریال «پنچری» بیش از اینکه به تبلیغ غیرمستقیم آن برند کمک کند، باعث شده با نماهای بیهوده صرفاً زمان سریال طولانیتر شود و مجموع نماهای اضافه دلیلی شد تا داستانی که در قالب یک مینی سریال جمع میشد، به یک سریال 40 قسمتی تبدیل شود. «پنچری» حتی نسبت به آثاری مانند «دردسرهای عظیم» اثر نازلتری به شمار میرود؛ مجموعهای که میتوانست حداقل به خاطر مجموعه بازیگرانش، اثری متفاوت از آب دربیاید اما قناعت نیکنژاد به تکرار مشقهای کارگردانهای قبلی باعث شده «پنچری» همان طور که از اسمش بر میآید، کار موفقی نباشد.