سعید چنگیزیان بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون متولد ۱۳۵۶ در سمنان است. وی فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی از دانشگاه سینما و تئاتر است. چنگیزیان از جمله بازیگران فعال و درجه یک تئاتر است که کارهای درخشانی مثل تن‌تن و راز قصر مونداس، باغ آلبالو و ... را در عرصه بازی در صحنه دارد و این روزها در نقش اصلی نمایش ستوان آینیشمور حسن معجونی بازی متفاوتی ارائه را کرده است.

او مثل اغلب بازیگران تئاتر در این چند سال اخیر به بازی در حوزه سینما روی آورده است و در فیلم‌‌هایی نظیر دهلیز و دختر شاه پریون بازی کرده است. این هنرمند در سریال گاهی به پشت سرت نگاه کن در قالب یک شخصیت خاکستری درون‌گرا بازی متفاوتی را از خود به نمایش گذاشته است.

چنگیزیان بارها و بیشتر در خلال اجراهای تئاتری خود ضمن دیدار با کودکان محک یا مشارکت با دیگر خیریه‌ها، آمادگی‌اش را برای هرگونه حرکت انساندوستانه اعلام کرده است.

در ادامه گفت‌وگوی این بازیگر توانمند را می‌خوانید.

آقای چنگیزیان، با تکیه بر تجربیاتتان در زمینه فعالیت در انجمن‌ها و موسسات خیریه و همکاری‌های متعدد، جریان حاکم بر خیریه‌های کشورمان را در قیاس با دیگر کشورها چگونه می‌بینید؟

ابزارهای بسیاری وجود دارد تا یک هنرمند بتواند دل انسان‌های آرزومند و نیازمند را شاد کند و بر همه ما واجب است که در هر جایگاهی که هستیم و هر اندازه که توانایی داریم باری را از روی دوش هموطنانمان برداریم. جریان حاکم بر خیریه‌های کشور را مثبت ارزیابی می‌کنم اما به شرطی که شاهد انسجام عملی در حیطه فعالیت‌هایشان باشیم نه اینکه به‌صورت جسته و گریخته اخباری را در این زمینه بشنویم که شاید تأثیر چندانی هم نداشته باشند.

تا چه اندازه انجمن‌ها و موسسات خیریه را در جلب اعتماد مردم موفق می‌دانید؟

من به‌عنوان شخصی که بالا و پایین‌های دنیای هنر را تجربه کرده‌ام و در این مسیر ناخودآگاه با جریان‌های اجتماعی اینچنینی برخورد داشته‌ام، احساس می‌کنم افراد بسیاری هستند که  به هزار و یک دلیل از زندگی ناامید شده‌اند و دیگر توانی برای کشیدن گلیم خود از آب ندارند اما آنگونه که باید حمایتی از آن‌ها صورت نمی‌گیرد و شاید دلیل این امر نبود اعتماد مردم به انجمن‌های خیریه باشد. چرا دیگر دیوار مهربانی را در شهر نمی‌بینیم؟ مردم به این دیوارها هم دیگر اعتماد ندارند و بی‌وقفه به دنبال یافتن جایی مطمئن برای امدادرسانی هستند.

به نظر شما مردم برای مشارکت در فعالیت‌های خیریه و همراهی با انجمن‌های مربوط تا چه اندازه به حضور و همراهی هنرمندان چشم دوخته‌اند؟

بسیار زیاد، هم مردم و هم موسسات. همه ما می‌دانیم که موسسات خیریه ازنظر حیطه ارتباط انسانی با گروه‌های مختلفی از مردم کار می‌کنند که هر یک به‌نوعی نیازمند حمایت‌های مردمی هستند و از این رو همراهی هنرمندان با جریانات خیریه را خیلی پیگیری می‌کنند. تحلیل نقش هنرمندان در به ثمر رسیدن امور خیر کار ساده‌ای به نظر می‌رسد چراکه مردم با این قشر از جامعه  همزادپنداری می‌کنند و برای جایگاهشان احترام ویژه‌ای قائل هستند.

نقش دولت و قوای اجرایی کشور را در حمایت و همراهی با انجمن‌های خیریه چطور می‌بینید؟

این نعمتی است که نصیب فعالان در حوزه اجرای امور خیریه می‌شود و من معتقد هستم که موهبتی برای دولتمردان است اگر جایگاه ویژه‌ای برای پیوستن به این جریانات تعیین کنند و به لحاظ مالی بودجه‌ای را برای همراهی با مؤسسات و انجمن‌های خیریه در نظر بگیرند.

مشاهده می‌شود که بسیاری از هنرمندان به‌عنوان سفیر خیریه با انجمن‌های مختلف همکاری می‌کنند، به نظر شما چه تعریفی از سفیر خیریه وجود دارد؟

در حقیقت سفیران خیریه افرادی هستند که بیشتر از جنبه‌های روحی و روانی با این جریانات همراه می‌شوند و من نیز بسیار راغبم که هر کاری از دستم برمی‌آید در این مسیر انجام دهم. حتی حاضرم برای حمایت دو سویه روحی و مادی، نمایشی کمدی را به صحنه ببرم تا هم از جنبه‌های روحی به نیازمندان یاری رسانده شود و هم عواید مادی آن در اختیار آن‌ها قرار گیرد.

در پایان هر صحبتی درباره عملکرد انجمن‌های خیریه و رویکرد مردم و مسئولین در همراهی با آن‌ها دارید بفرمایید.

هنر می‌تواند جریانات بسیاری را در مسیر انجام امور خیریه دنبال کند به شرط آنکه کار مداومی انجام شود و مسیر حرکت به سمت شو و شعار پیش نرود. من به‌شخصه خیلی اهل همراهی با جریانات نمایشی نیستم و معتقدم زمان آن رسیده که با یک تمرکز جدی و سازماندهی مستمر به شرایطی ایده‌آل در وجوه اجتماعی و فرهنگی نزدیک شویم.

امروز در کشور ما با بیش از 70میلیون انسان زندگی می‌کنند که هر یک به‌نوعی نیازمند حمایت دیگران هستند. شناسایی افراد و اولویت‌بندی نیازمندی‌ها کار دشواری نیست، کافی است به بیمارستان‌ها برویم یا در سطح شهر قدم بزنیم، کافی است به مناطق محروم سفر کنیم یا در زندان‌های کشور به دنبال افرادی باشیم که بیگناه از خانواده‌های خود دور افتاده‌اند و هزار و یک طیف دیگر جامعه که به دلایل گوناگون نیاز به حمایت ما دارند.