تتلو چند ماهی است که موضوع روز و محور بحث های اصولگرایان درباره دلایل شکست انتخابات ریاست جمهوری است. کم نیستند کسانی که به شوخی یا جدی حضور امیرتتلو در اردوگاه کاندیدای اصلی جریان اصولگرایی را دلیل شکست حجت الاسلام رئیسی در انتخابات می پندارند. برخی اینگونه می پندارند که اگر حضور چند دقیقه ای تتلو کنار رئیسی نبود، وی قطعا پیروز انتخابات می شد. آنها معتقدند نامزد اصولگرایان نباید با تتلو دیدار می کرد و محترمانه یا غیرمحترمانه باید از دیدار با وی سر باز می زد. این افراد به این سوال پاسخ نمی دهند که چگونه فردی که قرار بوده رئیس جمهور «همه» مردم ایران شود می تواند یا باید از فردی که خود را - با همه تهمت هایی که به وی می زنند- علاقمند به این جبهه نشان می دهد، فرار کند. بیایید ابتدا با خود کمی منصف باشیم. امیر تتلو چه نیازی به این همراهی دارد؟ مجوز کنسرت می خواهد؟ به دنبال جذب هوادار است؟ پول زیادی از این همراهی نصیبش می شود یا برعکس؟ آنهایی که رای به طرد تتلوها از جبهه انقلاب می دهند معیار و خدایشان کیست؟ خط کش انقلاب و انقلابی گری شان را با چه کسی تطبیق می دهند؟
اگر معیار و مصداق انقلابی گری یا به عبارتی خط کش انقلابی گری رفتار و منش و روش امام یا رهبر انقلاب است که این حرف ها با آن معیارها نمی خواند. حتما شنیده اید رفتار رهبر انقلاب با دختر و پسری که هیچ کدام از معیارهای رفتاری و پوششی عرف را رعایت نکرده بودند. تغییر و تحول آنها بعد از رفتار رهبر انقلاب را هم حتما شنیده اید. یا رفتار رهبر انقلاب در مواجهه با دختری که سگی در آغوش در کوه بوده و یا.... . تازه آنها در ابتدا خود را بخشی از جبهه انقلاب هم نمی دانسته اند. حال کجای رفتارهایی که با حضور تتلو در جبهه انقلاب شده با آن خط کش و معیاری که گفته شد تطابق دارد؟ می شود ادعای ولایت پذیری و انقلابی گری داشت و بعد در خط مقابل آن رفتار کرد؟ رفتار این گروه چه تفاوتی با رفتار آنهایی دارد که تتلو را به خاطر حضور در جبهه انقلاب شماتت و بعد تمسخر می کنند؟ تتلو می گوید از گذشته خود و اشتباهاتی که در زندگی اش بوده توبه کرده و پشیمان است. چه اصراری هست این را نپذیریم؟ اصلا مگر ما مبنای پذیرش توبه کسی هستیم؟ بماند که اگر قرار بر گشوده شدن پرونده ها باشد شاید بسیاری از مدعیان دیگر مجال زندگی در شهر خود را از خجالت و آبروریزی پیدا نمی کنند. همه پاکند و انقلابی و فقط تتلو مشکل دارد؟ ما موظف به کار فرهنگی و جذب مخالفان و منتقدان جبهه انقلاب هستیم چه رسد به کسی که با پای خود و اصرار خود به این جبهه آمده است. در روزگاری که حرف انقلابی و رفتار انقلابی شاید به مذاق بسیاری خوش نیاید، «تتلو» خیلی مرد است که از راه انتخاب کرده خود کوتاه نمی آید.
چرا برخی اصرار دارند بگویند درهای جبهه انقلاب بسته است مگر آنکه شبیه ما باشید؟ یکی از دلایل «نه» گفتن مردم به گفتمان اصولگرایی در سال های گذشته همین حرفهایی بوده که از سر احساس و عدم تطابق با گفتمان «انقلاب» گفته شده است. چه کسی گفته ما نباید برای جذب افرادی که سنخیتی با «ظاهر» ما ندارند تلاش کنیم؟ تاکید می کنم بر روی واژه «ظاهر» چون فقط خدا از باطن ما آگاه است و به فرموده معصوم(ع) اگر مردم از باطن همدیگر آگاه شوند جنازه ها روی زمین می ماند.
هدف از نوشتن این چند خط یک جمله بود و یک حرف: « خدا را صد هزار بار شکر معیار انقلابی گری و انقلابی ماندن ما نیستیم. اگر معیار انقلابی گری برخی بودند و قدرتش را داشتند حالا صدای منتقدی هم در کشور شنیده نمی شد.»
خط کش یک انقلابی رهبرش است. راه امام و منش رهبرانقلاب در تعامل با «متفاوت ها» مشخص است. کسی حق ندارد منویات درونی و قلبی دل خود را به نام «انقلابی گری» سند بزند.