علیرضا دباغ - منتقد رسانه و کارشناس فرهنگی - درباره برنامه رامبد جوان معتقد است: «بیشک «خندوانه» یکی از موفقترین برنامههای سرگرمی و تفریحی تلویزیون در سالهای اخیر بوده است که سهم زیادی در جذب مخاطب به شبکه نسیم داشته است. اما به نظر میرسد این برنامه از روزهای باشکوه خود فاصله گرفته و سیر نزولی خود را به سرعت ادامه میدهد.»
دباغ که از مدیران سابق صداوسیماست و مدیرمسوولی فصلنامه سرزمین هنر را عهدهدار است، در ادامه یادداشت خود با عنوان «فراز و فرودهای یک برنامه خوب تلویزیونی» آورده است:
«در فرهنگ برنامهسازی رادیویی و تلویزیونی اصطلاح اوج و فرود برنامه اصطلاحی رایج است. هر برنامهای اوجی دارد که با شهرت و اقبال و تحسین مخاطبان و منتقدان همراه است و فرودی دارد که با کاهش محبوبیت و افت مخاطب و انتقادات کارشناسان رسانه قرین میشود.
برنامه خندوانه اکنون دوران فرود خود را سپری میکند. رامبد جوان که با انرژی زیاد و ابتکار عمل و چراغ سبز صداوسیما برای استفاده تام و تمام از ظرفیت اقتصادی اسپانسرهای بزرگ است توانست برنامه خندوانه را در فصل اول و دوم به بهترین نحو اجرا نماید. از فصل سوم علیرغم ورود تهیهکننده پرقدرت و صاحب نفوذش نتوانست آنچنان که باید و شاید روند رو به رشد خود را ادامه دهد.
مهمترین نقطه افول این برنامه با خروج محمد بحرانی از تیم سازنده آن آغاز شد. بدون شک خلق کاراکتر جذاب عروسکی جناب خان بدون هنرنمایی بحرانی امکانپذیر نبود اما ظاهراً خالق این شخصیت بر سر مسائل مالی و حقوقی با تهیهکننده و کارگردان «خندوانه» به توافق نرسیده و اکیپ سازنده این برنامه را با خلائی جدی تنها گذاشت. آمدن سه عروسک دیگر به جای جناب خان هم نتوانست جای خالی عروسک محبوب و صداپیشه حرفهای آن را پر کند و خیلی زود این عروسکها هم از برنامه رفتند.
خندوانه با روی آوردن به یکی از تکنیکهای برنامههای رایج کمدی در تلویزیونهای غربی با عنوان stand-up comedy تلاش زیادی کرد تا از تکاپو نیفتد اما ظاهراً این اقدام تأثیر معکوس برجا گذاشت؛ چرا که این قالب ارتباط چندانی با فرهنگ ایرانی نداشت. در استندآپ کمدی دو شاخص اصلی یعنی شوخیهای جنسی و شوخی با مشاهیر نقش مهمی دارد که هر دوی این موارد از خطوط قرمز رسانه ملی محسوب میشدند و گرچه ممیزهای تلویزیون (مدیران، ارزیابان پخش و بازبینهای سیمای جمهوری اسلامی ایران) با تساهل و تسامح اجازه عبور از این خط قرمزها را به سازندگان خندوانه دادهاند اما بخشی از افکار عمومی علیه این تابوشکنی موضع گرفتهاند.
طیف مخالفان بخش «خنداننده شو» در سری جدید برنامه خندوانه این بار از جناح سنتی و همپیمانان سیاسی رسانه ملی، تا مخالفان ناسیونالیست جمهوری اسلامی را دربرگرفته است. از سویی یکی از روزنامهها از شوخیهای جنسی در این برنامه به عنوان حرمتشکنی فرهنگی یاد میکند؛ و از سوی دیگر طیف وسیعی از پان ایرانیستها به شوخیهای لفظی با شخصیتهای اساطیری و فردوسی بزرگ اعتراض کردهاند. بماند که بسیاری از طرفداران ادبیات و شاهنامهخوانان نیز از برخی عبارتهای به کاربرده شده درباره اثر جاودان فردوسی و شخصیتهای اسطورهای شاهنامه در برنامه خندوانه انتقاد کردهاند.
تهیه کننده و کارگردان برنامه با وجود قبول اینکه تکنیک استندآپ کمدی یک شیوهی رایج در برنامههای کمدی تلویزیونی در غرب و به خصوص آمریکاست، کمترین تلاش را برای استفاده صحیح از ظرفیتهای فرهنگی ایران برای تبدیل این قالب به یک بخش مناسب بومی انجام ندادهاند و در به کارگیری این شیوه دقیقا همان مشی فرهنگی بیگانه را به کار گرفتهاند.
اگر چه ترجمه یک عبارت انگلیسی به طور مستقیم کار مجریان یک برنامه نیست اما دستگاه عریض و طویلی با عنوان فرهنگستان زبان و ادب فارسی که تعامل تنگاتنگی با صداوسیما دارد و همچنین شوراهای تخصصی زبان فارسی در رسانه ملی و در رأس آنها شورایعالی ویرایش صدا و سیما باید به کاربرد بیرویه و چندین باره عبارت stand_up comedy واکنش سریع نشان داده و سازندگان برنامه را در به کارگیری اصطلاح فارسی آن یاری میکردند که متأسفانه در این باره کوتاهی جدی کردهاند.»
دباغ با تاکید بر اینکه صداوسیما برای حفظ این برنامه موفق بر روی آنتن باید فکری اساسی کند، چنین ادامه میدهد:
«از ابتدا هم مشخص بود که برنامهای با این درجه از اهمیت و مقبولیت بین بینندگان به یک اتاق فکر و گردانندگان شش دانگی نیاز دارد که دغدغه اول و آخرشان این برنامه باشد.»
او همچنین مینویسد:
«واقعیت این است که حضور رامبد جوان با سودای کارگردانی در سینما و شرکت در جشنواره فیلم فجر، دیگر تمرکز لازم برای در اوج نگه داشتن این برنامه را نداشته و این امر با مماشات مدیران تلویزیون با نامبرده جفایی بزرگ نسبت به این برنامه محبوب بوده است. همچنان که سید علی احمدی به عنوان تهیهکننده برنامه نیز مشاغل مختلف دیگری را همزمان عهدهدار است که مهمترین آن مدیرعاملی مؤسسه تصویر شهر به عنوان بزرگترین بازوی رسانهای شهرداری تهران به شمار میرود که فقط یک مجموعه هنری زیرمجموعه آن پردیس سینمایی ملت خود داستانهای فراوانی در رتق و فتق امورش دارد و فراغت بالی میطلبد که قطعاً تهیهکننده برنامه خندوانه نمیتواند این فراغت را داشته باشد.
از سوی دیگر حجم فزاینده تبلیغات بازرگانی و مصرفگرایی از شارژ تلفنهای همراه تا محصولات صوتی و تصویری و هرچه بتواند درآمدزا باشد، بخش عمدهای از زمان برنامه را به خود اختصاص داده است و مزاحمتهایی هم برای بینندگانی که یک بار به برنامه پیامک میزنند به وجود آورده است؛ تا جایی که لغو پیامک خندوانه در موتورهای جستجوگر اینترنت، ترند گوگل شده است.»
این کارشناس فرهنگی با اعتقاد بر اینکه «به نظر میرسد سیمای جمهوری اسلامی ایران نمیتواند این محصول خوب و دست ساختهی خود را در دراز مدت به خوبی اداره کند»، ادامه میدهد:
«سپردن امور به دست کارگردانی که دغدغههای بزرگتری در سر میپروراند و تهیهکنندهای که مشاغل دیگری خارج از صداوسیما دارد، ظلمی به تلاشهایی است که در خلق این برنامه پرمخاطب روا داشته است؛ این در حالی است که ساخت یک برنامه آسانتر از به اوج رساندن برنامه است و در اوج نگه داشتن برنامه سختتر از هر چیز دیگری است.»
علیرضا دباغ سپس به یادداشتی که منتسب به تهیهکننده خندوانه در فضای مجازی منتشر شده، اشاره کرده و آورده است:
«با این همه نمیتوان از اقدام به موقع تهیهکننده برنامه در عذرخواهی از مشکلات محتوایی اخیر برنامه گذشت. او در یادداشتی که درفضای مجازی منتشر کرده است نوشته است: "برنامه «خندوانه» بیش از پانصد قسمت است که همراه نجیب خانههایمان است قطعا در برنامههای گذشته نیز اشتباهاتی وجود داشته که شما با دیده مهربانی و عطوفت از آنها گذر کردید. اکنون نیز انتظار داریم با دیده خطاپوش شما همراهان مهربان مواجهه شویم و تمامی لحظه های بی نظیر و تجربه های خوب، تاثیرگذار و قابل توجهی را که در طول این سه سال با هم داشتهایم فراموش نکنید."
این منتقد رسانه در پایان یادداشت خود به طرح این مساله پرداخته است که «باید دید این اقدام مناسب میتواند به بازگشت برنامه پرطرفدار خندوانه به ریل صحیح و بهبود کیفی آن منجر شود و این برنامه را دوباره به اوج بازگرداند یا خدای نکرده شاهد شکستن جام زیبایی خواهیم بود که به سختی تراشیده و درست شده است.»