غلامعلی طاهری، هنرمند پیشکسوت عرصه نقاشی، گفت: متاسفانه ما در دانشگاههایمان رشتهای با عنوان «هنر انقلاب» نداریم و به نظرم این امر یکی از ضروریات بوده و لازم است یک مدرسه عالی «هنر انقلاب» تأسیس شود.
این هنرمند نقاش با توضیح بیشتر در زمینه جایگاه هنر در میان مردم بیان کرد: به طور کلی نه فقط در ایران بلکه در همه نقاط جهان، برخی از رشتههای هنری نسبت به بعضی دیگر از اهمیت بیشتر یا کمتری برخوردارند؛ به همین جهت هنرمندان هم مسلما جایگاه و شأنشان در میان مردم متغیر است و در مجموع جایگاه هنر در رشتههای مختلف متفاوت است. به عنوان مثال در جهان و در کشور خودمان هم رشتههای هنری مثل سینما و موسیقی به دلیل جذابیتها و رسانهای بودنشان تاثیرگذارترند. از این رو طبیعتا گرایش مردم هم برای استفاده از اینگونه هنرها بیشتر از سایر رشتههای هنری است.
وی در ادامه اظهاراتش افزود: اما آنچه که مسلم است، رشتههایی مثل ادبیات و هنرهای تجسمی ممکن است. تاثیرات رسانهای و ژورنالیستی پر سروصدا نداشته باشند اما قطعا ماندگاریشان در تاریخ هنر و در بیان توانمندیهای ملتها و اقوام مختلف بیشتر است و به نوعی بنیان و پایههای تمدنها با رشتههایی مثل ادبیات و هنرهای تجسمی ساخته و شناخته میشوند. لذا در بررسی تاریخ فرهنگها روشن میشود که بزرگان این عرصه بودند که تاریخ تمدن را شکل دادند. در کشور ما هم بالطبع این مسئله وجود دارد لیکن در واقع هنرهای تجسمی آن گونه که خودمان به عنوان هنرمند این عرصه انتظار داریم، آن جایگاه واقعی خود را به دست نیاورده است و هنرهای تجسمی مخاطبان مرتبط آموزش یافته و خاص خودش را دارد (چنانکه در گالریها و نمایشگاهها شاهد هستیم)، در حد انتظار نیست.
این مدرس دانشگاه همچنین یادآور شد: به هر حال آنچه که مسلم است، هنر انقلاب مخاطبان خاص خودش را دارد، یعنی ما وقتی آثاری در این زمینه از هنرمندان هنرهای تجسمی میبینیم و بازخوردهایش را در فضای مجازی و مطبوعات مشاهده میکنیم، به این نتیجه میرسیم که هنر انقلاب مخاطبان خاص خودش را دارد و علاقهمندان به این عرصه از آن استقبال می کنند. به نظرم روند هنر انقلاب طی این 38 سال روند ثابتی داشته است، یعنی نه پیشرفت داشته و نه پسرفت کرده است.
وی خاطرنشان کرد: هنرهای تجسمی به طور مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار می کنند، اگرچه برخی نمادها در بعضی سبکها مانند سوررئالیسم و یا سمبولیسم با توجه به برداشت مخاطب تعبیر میشود، اما الزاما آنچه در ذهن هنرمند و یا مفهوم مورد نظر او بوده است، در ذهن مخاطب نخواهد بود. اما در کل هنرمندان هم با همین انگیزه کارشان را آغاز کردند و تا حدود زیادی هم موفق بودهاند ولی به لحاظ کمی، تعداد هنرمندان ما در عرصه هنرهای تجسمی نسبت به سایر رشتههای هنری کم است و در نتیجه آثار تولید شده فاخر هم به نسبت اندک است.
این هنرمند نقاش همچنین در پاسخ به اینکه چقدر توانستیم در ارائه هنر انقلاب و ادبیات ارزشی انقلاب اسلامی در قالب هنرهای تجسمی، خودمان را به دنیا معرفی کنیم، گفت: به اعتقاد من هنرمندان در این بخش تمام تلاششان را کردهاند تا خودشان و اثر هنری خود را از طرق مختلف به جهان معرفی کنند، به هر حال یکی از آرزوهای هر هنرمندی داشتن مخاطب برای آثارش است به ویژه مخاطبان جهانی، اما آنچه که لازم بود هنرهای تجسمی را بیشتر معرفی کند، سازمانها، مراکز و نهادهایی هستند که وظیفه معرفی و توسعه هنرهای تجسمی را بر عهده دارند که به نظرم در این زمینه کمکاری کردهاند. اگر بناست هنر ما در جهان معرفی شود در حال حاضر این امر از مسئولیتهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است که در اغلب کشورها رایزنی فرهنگی دارد.
وی اظهار کرد: در حال حاضر دورانی را طی میکنیم که دهههای پس از انقلاب است و یک سری ارزشها تغییر کرده است. درواقع رویکرد 40 ساله ما همان هنر معاصرمان است که در کشور جاری و ساری است و می بایست ویژگیهای هویت فرهنگی معاصر را دارا باشد. یکی از مهمترین کارهایی که میتوان برای معرفی هنر معاصر انجام داد این است که همانند جشنواره فجر که هرساله در کشورمان برگزار میکنیم، نمایشگاه وزینی با عنوان هنر جمهوری اسلامی ایران در کشورهای صاحب فرهنگ و علاقهمند به ایران و فرهنگمان برگزار کنیم و در این نمایشگاه از اساتید و هنرمندان برجسته دانشگاههای کشورهای مختلف استفاده کنیم. اما متاسفانه این اتفاق نمیافتد و هرسال به مناسبت دهه فجر در برخی کشورها نمایشگاهها و برنامههای ضعیف فرهنگی اجرا میشود که در شأن هنر ایران نیست و اثرگزاری لازم را نیز ندارد. از طرفی چون امکانات لازم برای بیمه آثار و بستهبندی و ارسال آثار در اختیار ندارند، در نتیجه آثار دسته دوم و سوم از هنرمندان به نمایش میگذارند و بی سروصدا به این موضوع پایان میدهند که این نحوه عملکرد اقدامی مناسب برای معرفی هنر ایران به جهان نیست.
طاهری در پایان بیان کرد: با این ترتیب چه انتظاری داریم تا هنرمان و به ویژه هنر انقلابمان را به دنیا معرفی کنیم؟ متاسفانه ما در دانشگاههایمان رشتهای با عنوان «هنر انقلاب» نداریم و به نظرم این امر یکی از ضروریات بوده و لازم است یک مدرسه عالی «هنر انقلاب» راه اندازی و تأسیس شود.
وی تاکید کرد: نگرانی خاص من از این است که از عهده مسئولیت خود به خوبی برنیاییم و ما که می بایست تداوم بخش فرهنگ ایران به آیندگان بوده و پاسخگوی نسلهای بعدیمان باشیم، از هویتبخشی به هنر معاصر غافل شویم. تأسفبار این است که هنر جمهوری اسلامی فاقد هویت مشخصی است که تاریخ هنر ایران در آینده بتواند به آن استناد کند.
وی در ادامه اظهاراتش افزود: اما آنچه که مسلم است، رشتههایی مثل ادبیات و هنرهای تجسمی ممکن است. تاثیرات رسانهای و ژورنالیستی پر سروصدا نداشته باشند اما قطعا ماندگاریشان در تاریخ هنر و در بیان توانمندیهای ملتها و اقوام مختلف بیشتر است و به نوعی بنیان و پایههای تمدنها با رشتههایی مثل ادبیات و هنرهای تجسمی ساخته و شناخته میشوند. لذا در بررسی تاریخ فرهنگها روشن میشود که بزرگان این عرصه بودند که تاریخ تمدن را شکل دادند. در کشور ما هم بالطبع این مسئله وجود دارد لیکن در واقع هنرهای تجسمی آن گونه که خودمان به عنوان هنرمند این عرصه انتظار داریم، آن جایگاه واقعی خود را به دست نیاورده است و هنرهای تجسمی مخاطبان مرتبط آموزش یافته و خاص خودش را دارد (چنانکه در گالریها و نمایشگاهها شاهد هستیم)، در حد انتظار نیست.
این مدرس دانشگاه همچنین یادآور شد: به هر حال آنچه که مسلم است، هنر انقلاب مخاطبان خاص خودش را دارد، یعنی ما وقتی آثاری در این زمینه از هنرمندان هنرهای تجسمی میبینیم و بازخوردهایش را در فضای مجازی و مطبوعات مشاهده میکنیم، به این نتیجه میرسیم که هنر انقلاب مخاطبان خاص خودش را دارد و علاقهمندان به این عرصه از آن استقبال می کنند. به نظرم روند هنر انقلاب طی این 38 سال روند ثابتی داشته است، یعنی نه پیشرفت داشته و نه پسرفت کرده است.
وی خاطرنشان کرد: هنرهای تجسمی به طور مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار می کنند، اگرچه برخی نمادها در بعضی سبکها مانند سوررئالیسم و یا سمبولیسم با توجه به برداشت مخاطب تعبیر میشود، اما الزاما آنچه در ذهن هنرمند و یا مفهوم مورد نظر او بوده است، در ذهن مخاطب نخواهد بود. اما در کل هنرمندان هم با همین انگیزه کارشان را آغاز کردند و تا حدود زیادی هم موفق بودهاند ولی به لحاظ کمی، تعداد هنرمندان ما در عرصه هنرهای تجسمی نسبت به سایر رشتههای هنری کم است و در نتیجه آثار تولید شده فاخر هم به نسبت اندک است.
این هنرمند نقاش همچنین در پاسخ به اینکه چقدر توانستیم در ارائه هنر انقلاب و ادبیات ارزشی انقلاب اسلامی در قالب هنرهای تجسمی، خودمان را به دنیا معرفی کنیم، گفت: به اعتقاد من هنرمندان در این بخش تمام تلاششان را کردهاند تا خودشان و اثر هنری خود را از طرق مختلف به جهان معرفی کنند، به هر حال یکی از آرزوهای هر هنرمندی داشتن مخاطب برای آثارش است به ویژه مخاطبان جهانی، اما آنچه که لازم بود هنرهای تجسمی را بیشتر معرفی کند، سازمانها، مراکز و نهادهایی هستند که وظیفه معرفی و توسعه هنرهای تجسمی را بر عهده دارند که به نظرم در این زمینه کمکاری کردهاند. اگر بناست هنر ما در جهان معرفی شود در حال حاضر این امر از مسئولیتهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است که در اغلب کشورها رایزنی فرهنگی دارد.
وی اظهار کرد: در حال حاضر دورانی را طی میکنیم که دهههای پس از انقلاب است و یک سری ارزشها تغییر کرده است. درواقع رویکرد 40 ساله ما همان هنر معاصرمان است که در کشور جاری و ساری است و می بایست ویژگیهای هویت فرهنگی معاصر را دارا باشد. یکی از مهمترین کارهایی که میتوان برای معرفی هنر معاصر انجام داد این است که همانند جشنواره فجر که هرساله در کشورمان برگزار میکنیم، نمایشگاه وزینی با عنوان هنر جمهوری اسلامی ایران در کشورهای صاحب فرهنگ و علاقهمند به ایران و فرهنگمان برگزار کنیم و در این نمایشگاه از اساتید و هنرمندان برجسته دانشگاههای کشورهای مختلف استفاده کنیم. اما متاسفانه این اتفاق نمیافتد و هرسال به مناسبت دهه فجر در برخی کشورها نمایشگاهها و برنامههای ضعیف فرهنگی اجرا میشود که در شأن هنر ایران نیست و اثرگزاری لازم را نیز ندارد. از طرفی چون امکانات لازم برای بیمه آثار و بستهبندی و ارسال آثار در اختیار ندارند، در نتیجه آثار دسته دوم و سوم از هنرمندان به نمایش میگذارند و بی سروصدا به این موضوع پایان میدهند که این نحوه عملکرد اقدامی مناسب برای معرفی هنر ایران به جهان نیست.
طاهری در پایان بیان کرد: با این ترتیب چه انتظاری داریم تا هنرمان و به ویژه هنر انقلابمان را به دنیا معرفی کنیم؟ متاسفانه ما در دانشگاههایمان رشتهای با عنوان «هنر انقلاب» نداریم و به نظرم این امر یکی از ضروریات بوده و لازم است یک مدرسه عالی «هنر انقلاب» راه اندازی و تأسیس شود.
وی تاکید کرد: نگرانی خاص من از این است که از عهده مسئولیت خود به خوبی برنیاییم و ما که می بایست تداوم بخش فرهنگ ایران به آیندگان بوده و پاسخگوی نسلهای بعدیمان باشیم، از هویتبخشی به هنر معاصر غافل شویم. تأسفبار این است که هنر جمهوری اسلامی فاقد هویت مشخصی است که تاریخ هنر ایران در آینده بتواند به آن استناد کند.