بزرگ شدن در مقابل دوربین تلویزیون چه حسی دارد؟
اتفاقا چند روز پیش داشتم به همین فکر میکردم. با خودم میگفتم این اتفاقی که برای من افتاده، لطف کمی از جانب خدا نیست. همیشه از خدا میخواهم که جنبه و ظرفیت این موفقیت را هم به من بدهد و نگذارد غرورم موجب شود که دل کسی را بشکنم.
تا به حال این غرور در اثر شهرت را احساس کردهای؟
نه. اما خواهشی از مردم دارم. همیشه سعی کردهام که با مردم رفتار درستی داشته باشم و به آنها احترام بگذارم، اما لحظههایی هم هست که ممکن است حالم خوب نبوده یا وقت کافی نداشته باشم و امیدوارم در چنین شرایطی مردم حالم را درک کنند و آزرده خاطر نشوند.
سرنوشتی که خیلی از بازیگران کودک به آن دچار میشوند این است که در کودکی محبوب و مشهورند، اما با رسیدن به سن بلوغ ناگهان کمرنگ شده و از یادها محو میشوند. درخصوص شما این اتفاق نیفتاد و حضورت همیشگی و مستمر بود. چطور این اتفاق رخ داد؟
این لطف آقایان آقاجانزاده و درویشعلیپور و فرضیایی بود؛ وگرنه من هم به سرنوشت بقیه دچار میشدم. خیلی از بازیگران کودک با رسیدن به سن بلوغ یکباره محو میشوند و اگر قدرتش را داشته باشند در جوانی دوباره برمیگردند. مثالهای زیادی را از این افراد داریم. البته در همان مدت که تغییرات مربوط به رشدم را تجربه میکردم، از جانب مردم نظرات گوناگونی را میگرفتم. مثلا میگفتند چون بزرگ شدهای دیگر بامزه نیستی، در بچگی بهتر بودی و حرفهایی از این دست!
خودت تمایلی به قطع این همکاری نداشتی؟ هیچوقت خسته نشدی یا مثلا دلت نخواست سراغ حوزههای دیگری چون بازی در سینما بروی؟
از این شاخه به آن شاخه پریدن را خیلی دوست ندارم. به خودم گفتم بگذار اول برادریام را به گروه ثابت کنم، بهشان بگویم از اینکه مرا به اینجا رساندید قدردان زحمتهایتان هستم و تنهایتان نمیگذارم. الان هم اگر روزی پیشنهادی به من شود، قطعا با صلاحدید و نظر همین دوستان در موردش تصمیم خواهم گرفت.
فکر میکنی ممکن است سراغ بازی در نقشهای جدی هم بروی؟
تا به حال خودم را برای این نوع نقش محک نزدهام، چون جنس کار ما طنز است. البته از زمانی که وارد تولید محله گل و بلبل شدهایم، نگاهم به بازیام جدیتر شده، چون کاری که میکنم بازی است و با اجرا روی آنتن زنده تفاوت میکند. بازیگران خوبی هم به من مشورت میدهند؛ بویژه امیر سهیلی (بازیگر نقش بلبل) که راهنماییهایش همیشه همراهم است و از کمک همه این افراد درس میگیرم.
«گلدونخان» نقشی است که برای چند سال بازیاش میکنی. تعریف این شخصیت چیست و او چه ویژگیهایی دارد؟
گلدون خان برای اولین بار در تابستان 89 به برنامه عمو پورنگ آمد. ابتدا خیلی جدی نبود، اما کمکم پررنگ شد. او شخصیتی پرانرژی و شیطان است که هم دل مهربانی دارد و هم در عین حال نمیتواند از منافعش براحتی بگذرد. مثلا تعدادی کودک بیسرپرست را تحت حمایت خود گرفته و هر ماه خرجشان را میدهد، اما درعین حال برای گرفتن چند ساعت مرخصی خیلی راحت به برادرش دروغ میگوید. به نوعی بین این رفتار خوب و بد گیر کرده است و نمیداند چه کار کند!
البته در این سری جدید پیشرفت کرده و خانوادهدار هم شده است!
بله، زن داشت، اما تاکنون هیچوقت او را در مجموعه ندیده بودیم و فقط حرفش بود. حالا خانم شریفینیا در نقش «نازخاتون» همسرم است و چهار بچه عروسکی دارم که گردانندگانشان از بهترینها هستند و من در مقابل آنها کمتجربهترینم.
محور و موضوع اصلی برنامه در سری جدید بر بحث فضای مجازی بنا شده است. فکر میکنید آیا واقعا توانستهاید به دور از شعار و به شکلی ملموس از این قضیه سخن بگویید و به بچهها هشدارهای لازم را بدهید؟
شعاری در کار نیست و تمام تلاشمان را کردهایم که این اتفاق نیفتد. ما هیچگاه در متن به بچهها نمیگوییم که مثلا فلان کار را نکنید؛ بلکه آسیبهایش را نشان میدهیم تا ببینند که اگر کاری نامعقول بکنند، چه اتفاقی برایشان میافتد. متاسفانه آسیب فضاهای مجازی یکی و دو تا نیست؛ به همین دلیل نوک پیکان توجه برنامه به سمت بچههاست و آسیبهای ایجاد شده برای این گروه را بررسی میکنیم. خدا را شکر تا اینجای کار طبق آمار و نظرسنجیهای صورت گرفته، بازخوردهای خوبی را از جانب مخاطبان شاهد بودهایم و راضی هستیم.