آقای کارگردان: دیگر فیلم سیاسی نخواهم ساخت!

اکران فیلم شاباش در ژانر کمدی ـ اجتماعی و با هنرنمایی اکبر عبدی، کامبیز دیرباز، سارا خوئینی ها، رضا رویگری و ... بهانه‌ای شد تا سراغ کلاهداری برویم تا او صریح و بی پرده با ما از گلایه‌ها و دغدغه هایش بگوید.

فاصله اکران تا تولید فیلم «شاباش» خیلی زیاد و غیرطبیعی است، چه بر سر شاباش شما آمد؟

در بخش سرمایه‌گذاری دو سرمایه‌گذار داشتیم که وقتی فیلمبرداری تمام شد، بین این دو نفر اختلاف به وجود آمد و این اختلاف متاسفانه باعث شد تا فیلم ما در مرحله فنی به مدت سه سال متوقف شود و سرانجام خود من کدخدامنشانه و با استفاده از تجربه‌ای که در این سال‌ها به دست آورده بودم مساله و اختلاف را بین این دو نفر حل کردم. یکی از این دوستان آقای ابرقانی نامی است که آمد و کل سرمایه کار را خرید و سهامدار کل فیلم شد و بدین ترتیب بالاخره فیلم کارهایش انجام شد.

شما این فیلم را سال 91 ساختید؟

نه اشتباه نوشته و گفته‌اند، فیلم پایان سال 92 کار فیلمبرداری اش تمام شد و دو سال و نیم توقف فنی داشتیم.

حالا چه شد این فصل اکران که به قول معروف مرده است، به شما رسید؟

وقتی فیلمی دو سال و نیم می‌ماند و در زمان خودش و در داغی خودش اکران نمی‌شود همین که بعد از دو سال و نیم می‌تواند اکرانی نصفه و نیمه هم بگیرد و بیشتر از نیم میلیارد تومان هم بفروشد واقعا جای شکرش باقی است آن هم دم جشنواره فیلم فجر و ...

می دانید من سه هفته اکران داشتم که از این سه هفته، 15 روزِ آن رفت داخل جشنواره که عملا یعنی هیچ، البته امید داریم عدد فروش‌مان به بالای 650 میلیون تومان برسد چون شهرستان‌هایمان هنوز کامل فروشش محاسبه نشده است، این فیلم اگر زمان خودش درست اکران می‌شد قطعا فروشش بسیار بیشتر بود، البته شاباش برعکس وضعیت بد اکران در سینما، شبکه رسانه خانگی خوبی خواهد داشت و از الان دو سه تا مشتری خوب دارد.

آقای کلاهداری برایم عجیب است چطور یک کارگردان بعد از یک فیلم جنجالی و سیاسی به نام «پایان نامه» درباره فتنه سال 88 ناگهان به یک کمدی به نام شاباش می‌رسد؟

خب طبیعی است، من بعد از آن فیلم پرحاشیه تصمیم گرفتم یک فیلم کم حاشیه بسازم، چون من نه آدم سیاسی هستم و نه سیاست را بیشتر از آنچه در روزهای 88 مشاهده کردم، بلدم.

من آنچه را مشاهده کردم را ساختم، نیامدم در مورد تاریخ معاصر ایران فیلم بسازم یا زمان شاه را به تصویر بکشم، من در مورد روزهایی فیلم ساختم که در آن بزرگ شدم و در آن بودم و زندگی کردم.

من باز هم تاکید می‌کنم، آدم سیاسی نیستم، اذیت شدم، شاید جوانی کردم و این کار را کردم و هیچ وقت هم دیگر فیلم سیاسی نخواهم ساخت اگرچه لااقل باب اش باز شد و سال بعد آقای طالبی قلاده‌های طلا را ساخت، شاید من هم اگر بعدا می‌ساختم کمتر به من هجمه می‌شد.

البته این را هم بگویم شاباش هم فیلم اجتماعی است...

کمدی ـ اجتماعی است که کمدی اش می‌چربد؟

بله، الان هم کار جدیدم یک فضای کاملا تجاری دارد، ولی تجاری روپا..

به قول معروف شونه تخم مرغی نه؟

می خندد، بله دقیقا، حتی فکر می‌کنم به لحاظ قصه فوق العاده است، ما در شاباش یک مقدار از فیلمنامه ضربه خوردیم، فیلمنامه نویس شاباش آقای خیام کار اولش بود یک شوری داشت که به ما ضربه زد اتفاقا همین شور در فیلم اول خودش هم وجود دارد که بنظرم ضعف فیلم است.

 

من دقیقا متوجه عبارت فیلم سرپای تجاری نشدم، نمونه‌ای سراغ دارید؟

بله مثلا سن پطرزبورگ یا نیش و زنبور

حالا این فیلم جدید تجاری سرپای شما اسم خاصی هم دارد؟

بلیت تایلند

بازیگران؟

با دو، سه بازیگر قطعی کرده ایم ولی چون امضا نگرفتیم و پروانه ساخت مان هم هنوز صادر نشده به من اجازه دهید فعلا اعلام نکنم.

به پروانه ساخت اشاره داشتید، شما در شاباش گویا برای گرفتن پروانه نمایش خیلی اذیت شدید؟

بشدت..

چرا؟

والا نمی‌دانم، در فیلم‌های دیگر می‌بینیم طرف ده بار فحش می‌دهد اما همان فحش یک بار جزئی در فیلم ما بود گیر دادن حذف شود، همان موقع فیلم کوچه بی نام اکران می‌شد سی بار همان فحش داخلش بود: «گه می‌خوری» «غلط کردی» و .. ما یک «گه خوردم» داشتیم پدر ما را درآوردند.

در فیلم‌های دیگر دائم دست این بازیگر دارد به دست آن یکی می‌خورد که من تعجب می‌کنم بعد در فیلم ما از بغل بازیگرمان رد شد گیر می‌دادند، البته بالاخره آن دوره گذشت، الان شرایط فرق کرده است آدم‌های شعورمندتری در حوزه پروانه ساخت و نمایش آمده‌اند، امیدوارم بعد از این جشنواره شاهکار و این فجایع که به بار آمد درسی آموخته باشیم.

من پیش از شما با آقای کامبیز دیرباز بازیگر فیلم تان صحبت می‌کردم، گلایه داشت.

چه گلایه ای؟

گفت به من هنوز بدهکار هستند و ...

ایشان تمام حق و حقوقش را کامل گرفته است، ایشان وسط فیلم گریمش را بدون اجازه تهیه کننده و کارگردان و طراح گریم برای این که فیلم دیگری را از دست ندهد، عوض کرد، یک روز آمد سر صحنه دیدیم آقای مو خرمایی رنگ فیلم ما ناگهان سیاه شده است.

آقای دیرباز کلا 14 سکانس بازی داشت من مجبور شدم 8 سکانس آن را حذف کنم .به این دلیل فقط یکی از قسط‌های ایشان را ندادیم، در حالی که اصلا باید کلش را نمی‌دادیم و برای همین خودش هم اقدامی نکرد چون می‌دانست که محکوم می‌شود.