مرجانه گلچین: در سینما اصلا پیشنهادی به من نمی‌شود!

مرجانه گلچین از محبوب‌ترین چهره‌های سینما در دهه60 و تلویزیون (بخصوص در سال‌های اخیر) است. او که کارنامه پرباری دارد، با نقش‌هایی که تاکنون بازی کرده توانسته بخش خوب و شیرینی از خاطرات مردم را بسازد.

فیلم‌های «پرنده کوچک خوشبختی»، «چشم‌هایم برای تو»، «دیدار در استانبول»، «خنده در باران» و سریال‌هایی چون «آینه»، «نفس گرم»، «خوش‌نشین‌ها»، «بزنگاه» و... از جمله آثاری هستند که گلچین در آنها نقش‌آفرینی کرده است.

این روزها فیلم سینمایی «شاباش» با بازی مرجانه گلچین بر پرده سینماهاست به همین مناسبت با این بازیگر درباره سینما به گفت‌وگو نشستیم.

 

جایی گفتید حضور در سینما برایتان سخت شده. دلیل این سختی چیست؟

از این منظر می‌گویم که در سینما اصلا پیشنهادی به من نمی‌شود! ما از نسل بازیگرانی هستیم که زمانی وارد این حوزه شدیم هیچ‌کس نبود و این برایم جای سوال است که چرا سرنوشت امثال من این‌گونه رقم خورد!

 

خودتان در این باره مقصر بودید یا شرایط؟

خودم دلیلش را فضایی می‌دانم که در آن کار می‌کنم. برای این‌که نظارت مسئولانه‌ای روی عرصه تصویر نیست و تقسیم عادلانه‌ای در بازیگری محصولات فرهنگی انجام نمی‌شود. من بارها درباره این موضوع صحبت کردم و اگر قرار بود به کسانی بربخورد تا ترتیب اثر بدهند حتما تا به حال انجام شده بود، اما متاسفانه انگار گوش شنوایی نیست. مسئولان ذی‌ربط در هر نهادی از جمله خانه سینما افراد خودشان را روی کار می‌آورند و همه چیز را بین خودشان تقسیم می‌کنند، بعد هم که رفتند نوبت به گروه دیگر می‌رسد! ما هم انگار آفریده شدیم که حق عضویت به خانه سینما بدهیم تا دیگران استفاده کنند.

 

می‌گویند بازیگری که زیاد در تلویزیون دیده می‌شود در سینما نمی‌تواند گیشه را تامین کند، نظرتان درباره این گفته چیست؟

این حرف بسیار غلطی است. این حرف‌ها را کسانی باب کردند که در صورت ورود بعضی از بازیگران به سینما عرصه برایشان تنگ می‌شود. اینها همان تافته‌های جدا بافته‌ای هستند که وقتی در سینما عرصه تنگ می‌شود سرریز می‌شوند به تلویزیون و تئاتر. اینها کسانی هستند که معتقدند در یک بازار بی‌رقیب راحت‌تر می‌شود، برد. من معتقدم که یک بازیگر متعلق به مردم است و مردم خودشان عادل‌ترین قاضی هستند. من بعد از افسانه بایگان که اولین سوپراستار زن بعد از انقلاب است وارد سینما شدم و خوشحالم در تمام سال‌هایی که کار کردم نتیجه‌ای را که می‌خواستم از مردم گرفتم. خیلی‌ها وقتی به من می‌رسند می‌گویند نقش‌هایی که شما بازی می‌کنید خیلی واقعی است، چکار می‌کنید که نقش‌هایتان آن‌قدر واقعی می‌شود؟ شاید بخشی از این موضوع به این خاطر است که من نقش‌هایم را از دل جامعه انتخاب می‌کنم و به قانون «خوب دیدن» در بازیگری اعتقاد دارم. همیشه در کوچه و خیابان به کوچک‌ترین جزئیات و حرکات مردم دقت می‌کنم و آنها را به ذهنم می‌سپارم و همین موضوع باعث می‌شود که نقش‌هایم به مردم جامعه نزدیک شود، چون در واقع وام گرفته از خود آنهاست. این‌که الان بعد از این همه سال تجربه هیچ پیشنهادی را در سینما ندارم حقیقتا ناشی از تنگ‌نظری عده‌ای می‌دانم که فقط می‌خواهند خودشان باشند و بس.

درست است، چون با وجود تولید انبوه فیلم‌های کمدی در سینما از ظرفیت بالای کمیک شما استفاده نمی‌شود!

دقیقا. من می‌گویم مرجانه گلچینی که در سال‌های اخیر خودش را به‌عنوان بازیگری کمدی به مردم شناسانده، چرا در فیلم‌های کمدی نیست؟ انگار من فقط در تلویزیون می‌توانم مردم را بخندانم و در سینما نه.

بین مدیوم‌های مختلف (سینما، تلویزیون و تئاتر) کدام یک را بیشتر می‌پسندید؟

فرقی ندارد. در هر کدام که بتوانم بیشتر مثمرثمر واقع شوم و نقشی را بازی کنم که متفاوت تر و تاثیرگذارتر باشد، کار می‌کنم.

 

چرا در سینما برای زنان میانسال قصه نوشته نمی‌شود و بیشتر جوانان محوریت اصلی فیلم‌های ما هستند؟

این اشتباهی است که متاسفانه ما به آن مبتلاییم. میانسالی در زن و مرد یعنی تجربه‌هایی که همراه با پختگی است و اگر درام‌هایی استاندارد درباره این مقطع زمانی ساخته شود بسیار مورد توجه قرار خواهد گرفت. در سینمای ما باب شده وقتی فیلمی موفق می‌شود همه به نوعی از آن الگو برداری می‌کنند و نبوغ و نوآوری اصلا وجود ندارد.

 

رابطه شما با نقد چگونه است؟

بعضی از نقدها بیراه نیست. بازیگر باید کار کند و نقد بشود تا کارآمد و پخته شود. بازیگری که کنج خانه می‌نشیند چطور می‌تواند به تعالی برسد. بازیگر را باید مرتب مورد آزمون و خطا قرار داد و به او اطمینان داشت. متاسفانه بعضی از ما نقد را تنها اگر مثبت باشد، قبول داریم.

علاقه شما به موسیقی چطور است؟ صرفا به‌عنوان یک سرگرمی به آن نگاه می‌کنید یا برایتان جدی است؟

من فارغ‌التحصیل هنرستان موسیقی هستم و از این بابت بسیار خوشحالم. از کودکی در فضای خانه ما همیشه نغمه‌ساز و آواز بود و من واقعا از این بابت خوشحالم. از کارهایی هم که همیشه در کنار زندگی‌ام داشتم، گوش دادن و لذت بردن از موسیقی و ساز زدن بوده. بدیهی است که اولین جنبه شکل گیری یک محصول هنری، سرگرمی است. اینها سرگرمی‌های فاخر هستند که برای آرامش انسان به‌وجود آمدند، اما من کاملا به آن نگاهی جدی و حرفه‌ای دارم. خودم هر موسیقی که برایم لذت بخش و با مفهوم باشد را گوش می‌کنم، اما طبیعتا باید فاخر هم باشد. وقتی می‌گویم فاخر یعنی می‌تواند یک سمفونی خوب باشد یا یک ارکستر خیلی خوب یا یک موسیقی سنتی خوب یا یک موسیقی پاپ خوب