«نگار» فیلم عجیب و غریبی است؟ فیلم تازه و بکری است؟ «نگار» در سینمای جهان و ایران نمونه و مشابهی ندارد؟ جواب این سؤالها میتواند مثبت یا منفی باشد. به این معنی که اگر فیلمساز قائل به مؤلف بودن تام در تولید اثرش باشد و خود را همچون خالقی ببیند که بدون هیچگونه ذهنیت و تأثیرپذیری از دیگران دست به خلق یک اثر تازه زده است، بیشک جواب منفی است، اما اگر بپذیریم که فیلم محصولی از زیست تجربی، جغرافیایی و اکتسابی هنرمند در طول حیاتش است، جواب مثبت است.
رامبد جوان در نشست خبری فیلمش گفته است: «ساخت فیلم «نگار» نوعی ریسک بود؛ چراکه هیچ فیلمی در هیچ نقطه از دنیا به اینگونه ساخته نشده بود تا ما آن را ببینیم و درس بگیریم.» خاستگاه این حرف جوان اگر همان نگاه مؤلف تام بودن باشد حرف درشت و بیمبنا است. بر عکس«نگار» فیلمی به شدت وامدار و برگرفته از ادبیات و سینماست.
در ادبیات قدمت روایت با ساختار سیال ذهن حداقل به 200 سال میرسد و این نوع روایت پیشینهای طولانی دارد. در دنیای ادبیات نمایشی، تبارشناسی «نگار» به «هملت» اثر «شکسپیر» میرسد. در اینجا روح فرامز ولیان (پدر) به رؤیا و وهم دخترش(نگار) میآید و او را از چگونگی مرگش به دست شریک و شوهرخالهاش خبر میدهد.
در جهان سینما فیلم وامدار یکی از بهترین آثار چند دهه اخیر سینمای امریکاInception (تلقین) اثر کریستوفر نولان است. جایی که روایت جهانهای موازی و مجازی با دنیای واقعی پیش میرود و درست مثل فیلم نولان اینجا هم فردیت شخصیت اصلی (نگار) است که برای تغییر سرنوشت خود از دنیایی مجازی پا به دنیای واقعی میگذارد تا سرنوشت خودش و قصهاش را تغییر دهد.
در سینمای ایران، فیلم نشانهشناسی از «قیصر» اثر شناخته شده و پیشرو مسعود کیمیایی را در درون و ضمیر خود دارد. جایی که شخصیت اصلی(نگار) وقتی میبیند که در دنیای واقعی از دست قانون کاری ساخته نیست، در قامت یک شخصیت کنشمند و دارای اصالت به گرفتن انتقام پدرش از دار و دسته اسکویی (مانی حقیقی) برمیآید.
فیلم حتی وامدار و برگرفته از فیلم «گاو خونی» و نوشتههای «جعفر مدرسصادقی» هم میتواند باشد، جایی که مرز خیال و واقعیت جهان واقعی، عینیتدار و منطقگرا با جهان توهمی و سیال ذهن به هم گره میخورند، ولی با همه این وجود آیا معنی و مخرج این نشانهشناسی و تبارشناسی به اینجا ختم میشود که فیلم یک کولاژ تصویری و ساختاری از آثار ذکر شده است؟
جواب کاملاً منفی است. نویسنده و کارگردان توانستهاند در این فیلم با الهام و تأثیرپذیری فطری و ذهنی از تمام این آثار، دست به خلق یک جهان تازه، بدیع و کاملاً شخصی بزنند. از صفر، پایه این جهان را بنا کرده و خشتخشت آن را در ذهن خود ساختهاند تا در نهایت به یک پیکره منسجم هدفمند و مستقل برسند.
مسئله فیلم چیست؟ مسئله حیات انسان مدرن در جهانی مدرن است. تنهایی، خشونت و بیاعتمادی فراگیر که شخصیت اصلی با او درگیر است، زاییده و محصول جهان مدرن است. حقیقت کجاست؟ نگار جز به پدرش که آن هم در دنیای دیگری است به کسی اعتمادی ندارد. به پسری که دوست دارد، اعتمادی ندارد.
حتی به مادرش هم بیاعتماد است. قهرمان فیلم مجبور میشود برای فرار از درماندگی و استیصال در دنیای واقعی به دنیای ذهنی پناه ببرد و از پدرش برای رسیدن به واقعیت کمک بگیرد.
گویی که در دنیایی واقعی کسی کمک و همراه او نیست و چارهای ندارد جز پناه بردن به دنیای ذهنی و مجازی. انسان مدرن فردیتی دارد که تابع تنهاییها و فراغها و رنجهای اوست. فیلمساز کوشیده است تا با خلق یک دنیای جدید، گوشهای از این جهان مدرن را برای مخاطب امروزی به تصویر کشد. نگار فیلمی است که میشود در این دنیای بیسر و ته مدرن چند بار به دیدنش نشست آن هم با آن موسیقی بینظیر.
رامبد جوان در نشست خبری فیلمش گفته است: «ساخت فیلم «نگار» نوعی ریسک بود؛ چراکه هیچ فیلمی در هیچ نقطه از دنیا به اینگونه ساخته نشده بود تا ما آن را ببینیم و درس بگیریم.» خاستگاه این حرف جوان اگر همان نگاه مؤلف تام بودن باشد حرف درشت و بیمبنا است. بر عکس«نگار» فیلمی به شدت وامدار و برگرفته از ادبیات و سینماست.
در ادبیات قدمت روایت با ساختار سیال ذهن حداقل به 200 سال میرسد و این نوع روایت پیشینهای طولانی دارد. در دنیای ادبیات نمایشی، تبارشناسی «نگار» به «هملت» اثر «شکسپیر» میرسد. در اینجا روح فرامز ولیان (پدر) به رؤیا و وهم دخترش(نگار) میآید و او را از چگونگی مرگش به دست شریک و شوهرخالهاش خبر میدهد.
در جهان سینما فیلم وامدار یکی از بهترین آثار چند دهه اخیر سینمای امریکاInception (تلقین) اثر کریستوفر نولان است. جایی که روایت جهانهای موازی و مجازی با دنیای واقعی پیش میرود و درست مثل فیلم نولان اینجا هم فردیت شخصیت اصلی (نگار) است که برای تغییر سرنوشت خود از دنیایی مجازی پا به دنیای واقعی میگذارد تا سرنوشت خودش و قصهاش را تغییر دهد.
در سینمای ایران، فیلم نشانهشناسی از «قیصر» اثر شناخته شده و پیشرو مسعود کیمیایی را در درون و ضمیر خود دارد. جایی که شخصیت اصلی(نگار) وقتی میبیند که در دنیای واقعی از دست قانون کاری ساخته نیست، در قامت یک شخصیت کنشمند و دارای اصالت به گرفتن انتقام پدرش از دار و دسته اسکویی (مانی حقیقی) برمیآید.
فیلم حتی وامدار و برگرفته از فیلم «گاو خونی» و نوشتههای «جعفر مدرسصادقی» هم میتواند باشد، جایی که مرز خیال و واقعیت جهان واقعی، عینیتدار و منطقگرا با جهان توهمی و سیال ذهن به هم گره میخورند، ولی با همه این وجود آیا معنی و مخرج این نشانهشناسی و تبارشناسی به اینجا ختم میشود که فیلم یک کولاژ تصویری و ساختاری از آثار ذکر شده است؟
جواب کاملاً منفی است. نویسنده و کارگردان توانستهاند در این فیلم با الهام و تأثیرپذیری فطری و ذهنی از تمام این آثار، دست به خلق یک جهان تازه، بدیع و کاملاً شخصی بزنند. از صفر، پایه این جهان را بنا کرده و خشتخشت آن را در ذهن خود ساختهاند تا در نهایت به یک پیکره منسجم هدفمند و مستقل برسند.
مسئله فیلم چیست؟ مسئله حیات انسان مدرن در جهانی مدرن است. تنهایی، خشونت و بیاعتمادی فراگیر که شخصیت اصلی با او درگیر است، زاییده و محصول جهان مدرن است. حقیقت کجاست؟ نگار جز به پدرش که آن هم در دنیای دیگری است به کسی اعتمادی ندارد. به پسری که دوست دارد، اعتمادی ندارد.
حتی به مادرش هم بیاعتماد است. قهرمان فیلم مجبور میشود برای فرار از درماندگی و استیصال در دنیای واقعی به دنیای ذهنی پناه ببرد و از پدرش برای رسیدن به واقعیت کمک بگیرد.
گویی که در دنیایی واقعی کسی کمک و همراه او نیست و چارهای ندارد جز پناه بردن به دنیای ذهنی و مجازی. انسان مدرن فردیتی دارد که تابع تنهاییها و فراغها و رنجهای اوست. فیلمساز کوشیده است تا با خلق یک دنیای جدید، گوشهای از این جهان مدرن را برای مخاطب امروزی به تصویر کشد. نگار فیلمی است که میشود در این دنیای بیسر و ته مدرن چند بار به دیدنش نشست آن هم با آن موسیقی بینظیر.