
«من باور دارم که ما این بخت را داریم تا جهانی بسازیم که در آن تمامی انسانها بتوانند با کرامت، آزادی و حق انتخاب زندگی کنند. تصور چنین جهانی و همکاری برای رسیدن به آن سر آغاز همهچیز است.» این جمله از ژاکلین نووگراتس را شاید بتوان خلاصهای از دلیل و هدف وجود و فعالیت کارآفرینان اجتماعی و موسساتی که برای تبدیل کردن جهان بهجای بهتر به راه انداختهاند دانست. موسس و مدیر اجرایی شرکت آکومن (Acumen) یکی از کارآفرینان موفقی است که تلاش کرده است توانمندیهایش در حوزه جذب سرمایه و کسبوکار را برای کمک به سایرین به کار ببرد. نووگراتس با تاسیس این شرکت وارد حوزه کارآفرینی اجتماعی شد و از سال 2001 تاکنون به موفقیتهای چشمگیری دست یافته است.
آکومن یک صندوق سرمایهگذاری است که روی استعدادها و ایدههای تازه برای توسعه اجتماعی سرمایهگذاری میکند. هر هفته سایت شناختهشده لینکدین که یک شبکه اجتماعی تجاری است، در مطالبی با عنوان «زن شگفتانگیز» به معرفی زنان موفق حوزه کسبوکار میپردازد. در آخرین هفتههای ماه فوریه امسال این سایت به سراغ معرفی نووگراتس رفت: «زن شگفتانگیز ابرقهرمان خیالی است که از سال 1941 وارد کتابهای کمیک آمریکایی شد. او تواناییهای فرا انسانی زیادی دارد، ماموریتش این است که با نیروی شر بجنگد و امیدوار باشد که توانمندیهای بالقوه انسانیت روزی خودش را نشان دهد. امروز زنان شگفتانگیز زیادی را میبینیم که با استعداد، دانایی و نگاه به آینده به جنگ مشکلاتی میروند که جهان ما با آن روبهرو است. این بار به سراغ ژاکلین نووگراتس، کارآفرین و نویسنده آمریکایی رفتیم که یکی از این زنان شگفتانگیز است.»
در مطلب لینکدین شرح داده شده است که هدف آکومن، استفاده از روشهای کارآفرینی برای پایان دادن فقر در جهان است. این شرکت تاکنون بیش از 101 میلیون دلار روی 92 کسبوکار مختلف در آمریکای لاتین، آفریقا و جنوب شرقی آسیا سرمایهگذاری کرده تا افراد کم درآمد به خدمات و کالاهای اساسی دسترسی پیدا کنند. آکومن به رهبری نووگراتس موفق شده است 58 هزار فرصت شغلی ایجاد کند و سالانه بر زندگی 125 میلیون نفر تاثیرگذار باشد. هر سودی که به این شرکت بازمیگردد صرف سرمایهگذاری مجدد برای کارآفرینی و خدمت به محرومان میشود.
ژاکلین شگفتانگیز
موسس و مدیر اجرایی آکومن در دانشگاه ویرجینیا اقتصاد و روابط بینالملل خوانده و از مدرسه تجارت استنفورد، مدرک MBA گرفته است. ژاکلین پیش از آغاز کار این شرکت هم سابقه درخشانی در زمینه فعالیت در مرز مشترک میان انساندوستی و تجارت داشته است. ژاکلین حرفهاش را از بانکداری بینالمللی با بانک چیس منهتن شروع کرد و بعد از سه سال این کار را رها کرد تا سراغ حوزهای برود که تاثیر گستردهتر و عمیقتری داشته باشد. همین شد که از طریق کار بهعنوان مشاور بانک جهانی و یونیسف به آفریقا رفت.
او در اواخر دهه 80 بهعنوان مشاور یونیسف در روآندا کار کرد و یکی از بنیانگذاران اولین موسسه سرمایهگذاریهای خرد Duterimbere در این کشور بود. ژاکلین در بنیاد راکفلر بهعنوان مدیر پروژههای ویژه مشغول به کار بود و دو برنامه را در این بنیاد تاسیس و راهبری کرد: کارگروه انساندوستی (Workshop Philanthropy) و برنامه رهبری نسل آینده .(Leadership Generation Next The) خودش این تغییر مسیر از بانکداری به سرمایهگذاریهای انساندوستانه را اینگونه شرح داده است: «من یک بانکدار تصادفی بودم. سال 1983 برای رضایت خاطر والدینم برای یک مصاحبه شغلی به بانک چیس منهتن رفتم. آنجا قول دادند که مرا برای حسابرسی به دفترهایشان در بیش از 40 کشور دنیا بفرستند. شغل فوقالعادهای بود اما در برزیل بینشم بهکلی تغییر کرد. در آن زمان یک وام 100 میلیون دلاری به صاحب یک شرکت هواپیمایی دادیم که بلافاصله آن را به جزایر کیمن انتقال داد. با وجود این، آدمهای زیادی را در محلات فقیرنشین دیدم که بسیار مولد و خلاق بودند اما به سرمایه دسترسی نداشتند.
تصمیم گرفتم بانک را ترک کنم و به گروهی ملحق شوم که میخواستند در راهاندازی یک سیستم اعتباری در آفریقا به آنها کمک کنم. زمانی که میخواستم شغلم را ترک کنم، قائممقام مدیرعامل به من پیشنهادی داد که ممکن است یکبار در زندگی آدم پیش بیاید. او پیشنهاد داد که مستقیم با خودش کار کنم و خیلی واضح گفت که در عرض چند سال حوزه اختیاراتم بهاندازهای خواهد بود که بتوانم در هر بخشی از والاستریت که بخواهم فعالیت کنم.
به هم ریختم، هیچکس دلش نمیخواست به آفریقا بروم؛ نه خانوادهام، نه دوستانم و نه کارفرمایم. اما فکر کردم اگر حالا نروم ممکن است هیچوقت نروم. برای همین استعفا دادم. اوایل دهه 80 به روآندا رفتم تا یک موسسه سرمایهگذاری خرد و یک نانوایی تاسیس کنم. پس از مدتی به آمریکا برگشتم تا مدرک MBA بگیرم و چند وقتی هم در بنیاد راکفلر مشغول به کار شدم و در سال 1996 دوباره به آفریقا رفتم. وقتی به روآندا برگشتم، تمام زنانی که در نانوایی مشغول به کار بودند، کشته شده بودند. از میان زنان دیگری که با آنها کار کرده بودم یکی در جریان نسلکشی جانش را از دست داده بود، یکی شاهد قتل تمامی خانوادهاش بود و دیگری به دلیل جنایت باید تا آخر عمر در زندان میماند.
سیستم کمکی که بر پا کرده بودیم نابود شده بود. بازارهای مالی بهتنهایی از پس حل مسئله برنمیآمدند. من میخواستم روی کارآفرینانی سرمایهگذاری کنم که میتوانستند قابلیتهای افراد خیلی فقیر را تشخیص دهند. فقرا میخواهند که تولید، مصرف و حل مشکلات خودشان را بر عهده گیرند.
در سال 2001 آکومن را بهعنوان صندوق سرمایهگذاری غیرانتفاعی راهاندازی کردم. بشردوستان و نیکوکاران به جای اینکه پولشان را ببخشند میتوانند آن را در یک کسبوکار سرمایهگذاری کنند. حالا آرزو دارم که این بنیاد را قدرتمندتر کنم. البته هر چیزی بهایی دارد، من باید به خیلی از چیزهایی که دوست دارم نه بگویم تا به این آرزو برسم اما ما این قابلیت را داریم که تجارتهایی راه بیاندازیم که زندگی انسانها را تغییر دهد.»
نقشه انسانی آکومن
آکومن ماموریت انسانیاش را برای استفاده از پول خیرین و سرمایههای پراکنده برای به حرکت انداختن موتور کسبوکار در مناطق کمتر توسعهیافته جهان - آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا - گسترش داده است. از سال 2001 تاکنون این بنیاد توانسته است دامنه فعالیتهایش را در هند، پاکستان، شرق و غرب آفریقا و آمریکای لاتین بگستراند.