علی سلیمانی از شاعران جوان کشور پنج شعر تازه برای شهدای مدافع حرم سروده است که در ادامه میآید:
1/به سردار شهید حاج حسین همدانی
خوشم که دیدن تو شوق آخرین سفرم بود
فقط هوای تو در کولهبار مختصرم بود
به اشتیاق به سوی تو آمدم که بهشتی
تمام پیشکشم – گر چه اندک است – سرم بود
کنار مرقد تو آفتاب خانهنشین بود
همیشه پرچم گنبد ستاره سحرم بود
چه افتخار به از این که در کنار تو بودم
اگر چه کوچه به کوچه گلوله دور و برم بود
"دمشق امن و امان است" اولین خبرم بود
"دمشق امن و امان است" آخرین خبرم بود
کنار گنبد تو پر زدم، به اوج رسیدم
اگر چه نیزه مداوای زخم بال و پرم بود
قرار داشتم اینبار خانه امن بماند
اگر بقیع کماکان دلیل چشم ترم بود
گذشتم از وطنم، از تنم، گذشتم از اینها
منی که غربت شیعه همیشه در نظرم بود
تمام فخر من این است روی سنگ مزارم
نوشتهاند یکی از مدافعان حرم بود
2/
از باغ پر از حادثه بگذر به سلامت
ای سرخترین لالهی پرپر، به سلامت
دنیا قفسی بود برای نفس تو
از خاک گذشتی دم آخر، به سلامت
مانند جوانان حرم خوب گذشتی
از معرکهی نیزه و خنجر به سلامت
آن جا که سری نیست چه باید بنویسم
از خویش گذشتی، تن بی سر، به سلامت
راحت بگذر، گریهی شوق است دلاور
بر گونهی غمدیده ی مادر، به سلامت
پیداست که ارباب شهیدان به علیکی
پاسخ بدهد در صف محشر به سلامت
دنیاست اگر خانه و مرگ است اگر در
تو میگذری راحت از این در، به سلامت
مهمان دمشقی، قدم آخر عشقی
راه تو بهشت است، برادر به سلامت
3/
چه باک از اینکه خون مهمان چشمان ترم باشد
نمیترسم اگر خنجر مقیم حنجرم باشد
برایم احترام خانهات میزان ایمان است
نمیترسم اگر امروز روز آخرم باشد
دمشق امروز آتش دیده اما هیچ باکی نیست
سرم تا ساعتی دیگر جدا از پیکرم باشد
الا ای خواهر خورشید! شوق بندگی دارم
مقدر کن کن گنبد سایهی بالا سرم باشد
مقدر کن که از داغ جوان دیدن نیاشوبد
دعا کن قطرهای از صبر تو با مادرم باشد
سعادت جز شهادت نیست، روز عشق نزدیک است
اگر که گوشه چشمت لحظهای یاری گرم باشد
میان سنگری زیبا زیارت نامه میخوانم
چه خوشبختم حریمت روز آخر سنگرم باشد
نمیترسم نباشم، خوب می دانی که میخواهم
حرم باشد، حرم باشد، حرم باشد، حرم باشد
4/ آفتاب
در حیاط خانهی شماست
بر لب کبوتران شهر
آخرین ترانهی شماست
بی گمان
هر که در مسیر آسمان قدم گذاشته ست
عاقبت به خیر میشود
هر که حافظ حریم اهل حرمت است
عاقبت زهیر میشود
***
این دیار
تا همیشه مفتخر به خندهی شماست
نه ... شما پرنده نیستید
آسمان پرندهی شماست
5/
آخرین ستارههای آسمان
جای خاک مادری
سر به شانهی سفر گذاشتید
مرزهای روی نقشه را
پشت سر گذاشتید
آخرین فرشتههای روی خاک
با نگاه عاشقانهای که داشتید
شام تیره نیست
اشتراک چشمهایتان
اشک آخر زیارت است
عاشقی
قصهی عشیره نیست
مردمان اهل عشق!
احترام این نگاه واجب است
این مسیر روشن سعادت است
بی گمان برای اهل آسمان
شهید
بهترین عبارت است