ثریا قاسمی؛ بانوی هنرمند کشورمان که سالها است با بازیاش در فیلمها و سریالها خاطره آفرینی میکند و این بار روی صندلی «خندوانه» نشست.
وی ابتدا از سفری که به دزفول در زمان آلودگی شدید آن روزها داشت تعریف کرد و گفت: دیدن آن وضع آب و هوایی از نزدیک با حرفها و عکسها خیلی فرق میکند و این شرایط واقعأ سخت و دشوار است.
قاسمی بعد به سراغ حرفهاش رفت و در خصوص کار بازیگری عنوان کرد: ما وقتی یک نقش را بازی میکنیم آن را به وجود می آوریم و این کار درست مثل مادری است که فرزندی را به دنیا میآورد. علاوه بر این در این عرصه هنرجو باید فیلم را جور دیگری ببیند همچنین خواندن رمان نمایشنامه خیلی اهمیت دارد چرا که هنر تنها این نیست که خوب جلو دوربین ظاهر شوی بلکه شیوه این قرار گیری اهمیت دارد.
این بازیگر در بخش دیگری بد اخلاقی، بیحوصلگی و کم حرفی را از ویژگیهای خودش برشمرد، گفت: چیزی که خیلی من را عصبانی میکند، حضور نابلد هایی است که کاری را به زور عهدهدار میشوند. من هنگام رویارویی با آنها مدام با خودم کلنجار میروم و حرف میزنم تا آرام شوم و بتوانم به کار ادامه دهم.
بازیگر «شب دهم» در ادامه درباره ماندگاری در بازیگری بیان کرد: بازی صادقانه مهمترین نکتهای است که به ماندگاری و تأثیرگزاری نقش روی مخاطب کمک میکند، خود من همیشه واقعأ اشک میریزم، میخندم و عصبانی میشوم چرا که این انرژی قطعأ به بیننده هم منتقل میشود و او را به باورپذیری کار نزدیک و نزدیک تر میکند.
ما بین همین صحبتها قاسمی اشک ریخت و بعد عنوان کرد که این اتفاق هم یک تمرکز و نمایش بود.
پس از یک رفت و برگشت، صحبت از حمیده خیرآبادی شد و قاسمی پس از تعریف رامبد از خیرآبادی، مادرش و همنسلانشان را جاده صاف کن خواند و گفت: آن زمان به شدت بازی در تئاتر و این دست موارد از همه پنهان میشد، حتی مردها هم برای این کار از خانه بیرون میآمدند، به همین جهت تلاش این افراد بود که الان چنین نگاهی به تئاتر و به طور کلی بازیگری وجود دارد.
وی در گلایهای از مادرش بیان کرد: او تمام عمرش کار میکرد، یا مشغول فیلمهایش بود و یا در تئاتر فعال بود، به همین جهت از طرفی واقعأ زندگی نمیکرد و سهم من بیشتر این بود که پیش مادربزرگم باشم. الان که به این سن رسیدم تازه میفهمم که همه چیز کار نیست و نباید این طور زندگی کرد ولی با همه اینها مادرم با کارهایش دین خود را به جامعه ادا کرد.
او هچنین از نگرانی مادرش بابت افتادن در بستر بیماری و ناتوانی گفت و اظهار کرد: خدا حرف او را گوش کرد و مادرم ایستاده به سوی نور رفت.
پس از این ها، وقتی جناب خان وارد شد و از احلام گفت، قاسمی عنوان کرد که میخواهد از خانواده این خانم در تماس تلفنی خواستگاری کند تا او هم تلاشی در این زمینه داشته باشد.
در پایان این گفتگو هم جناب خان شعری برای ثریا قاسمی خواند و وی پس از دریافت لوح «خندوانه» استودیو را به همراه پسرش ترک کرد.
در بخش دیگر نوبت به استندآپ کمدی رسید و برای این اتفاق حسین کلهر به عنوان کمدین جدید «خندوانه» وارد شد.
وی طی اجرایش خاطرات گوناگونی از آمپول زدن و بعد هم رخدادهای مراجعه به بیمارستانهای آموزشی و خصوصی را به طور مجزا با رسم شکل تعریف کرد و رفت.
جوان هم در پایان با آرزوی سلامتی، پرروزی و کنار خانواده بودن، همراه حاضران خاتمه این قسمت از «خندوانه» را اعلام کرد.