برای دهه شصتیها مهیمن همان خانم مهربان و خوشچهرهای است که در سریال آینه دیده شد و بعد از آن در فیلمها و سریالهای زیادی با همان شکل و شمایل درخشید و هرگز کسی نپرسید چرا او نقشهای دیگری بازی نمیکند؟ انگار همه مردم میدانند که او ذاتا مهربان است چه در دنیای واقعی و چه مقابل دوربین.
مهیمن اما در سریال تا ثریا که از شبکه آیفیلم بازپخش میشود، نقشی متفاوت را بازی میکند؛ نقشی که نشان داد کارگردانان میتوانستند در همه این سالها از دیگر ظرفیتهای این بازیگر هم استفاده کنند.
مهیمن بتازگی نوهدار شده و حال روحی خیلی خوبی دارد، درباره روحیه و حس خوب این روزهایش با او همصحبت شدیم.
از حس جدیدتان برایمان بگویید، به نظر خیلی هیجانزده هستید؟
40 روز است که نوهدار شدهام، حس بسیار عجیب و غریبی است و از تجربه آن بسیار خوشحالم.
نوه پسری یا دختری؟
نوه پسری
بچه را میآورند پیش شما که از او مراقبت کنید؟
نه! من به خانه پسرم میروم تا نوهام را ببینم. ساعاتی که با او هستم خیلی حال خوبی دارم و انرژی زیادی میگیرم.
نوه دختری با نوه پسری فرق دارد؟
چون دختر ندارم، نمیدانم! فقط یک پسر دارم و داشتن نوه دختری را تجربه نکردم، اما همین یکی به اندازه دنیا به من انرژی و حس خوب میدهد.
به نظر میرسد نوه میتواند از مادربزرگ و پدربزرگ حمایت روانی و روحی خوبی کند؟
دقیقا. وقتی پیش نوهام هستم، حس و حالی دارم که واقعا نمیتوانم بیان کنم.
دور هم بودن خانوادهها و این که چند نسل از یک خاندان کنار هم باشند، چه تاثیری در زندگی روزانه و روحیه افراد دارد؟
اتفاق خیلی بزرگی است. امید به زندگی در آدم خیلی بیشتر میشود. دور هم زندگی کردن و با هم بودن، زندگی را رنگی و جذاب میکند. من از روزی که نوهدار شدهام حسی را تجربه میکنم که تاکنون آن را نمیشناختم و الان حالم خیلی خوب است.
با این اوصاف الان دوست ندارید کاش فرزند بیشتر و در نهایت نوه بیشتری داشتید؟
حسرت گذشته را نباید خورد، اما در این یک مورد، بله کاش بچه بیشتری داشتم تا الان نوههای بیشتری دورم بودند.
اما این روزها که کلا فرزندآوری در خانوادهها کم شده و زن و شوهرها به داشتن یک یا دو بچه رضایت میدهند.
شرایط اقتصادی خیلی سخت شده و مسلما خانوادهها نمیتوانند چند تا بچه داشته باشند. به نظرم مردم دوست دارند تعداد فرزندانشان زیاد باشد، اما شرایط مالی اجازه نمیدهد. هر بچهای کلی هزینه دارد و کمتر خانوادهای میتواند آن را تامین کند.
اما شما احتمالا به خاطر شرایط کاریتان به داشتن یک پسر رضایت دادید؟
من کارم را خیلی دوست داشتم برای همین چشمم را روی خیلی چیزها بستم تا بتوانم بازیگری را ادامه دهم. البته پشیمان نیستم چون هنوز هم کارم را عاشقانه دوست دارم.
شما همیشه نقش خانمهای دلسوز، مهربان و خانواده دوست را بازی میکنید به نظر میرسد در زندگی شخصی همین روحیه را دارید.
گذشت و دوست داشتن اصول زندگی من بوده و هست. دل من فقط جای عشق و محبت است و همین باعث شده تا مقابل آدمها و اتفاقات،زیاد انعطاف داشته باشم. از خیلی چیزها که شاید برای دیگران آزردگی یا مشکل به وجود آورد، میگذرم.
این خصلت ذاتی است یا به مرور زمان به دست آوردهاید؟
بیشتر ذاتی است. مادرم بسیار مهربان بود و بزرگ شدن در کنار چنین مادری بزرگ روی ما تاثیر زیادی گذاشت. مادرم همه مردم را دوست داشت و با همه مهربانی میکرد و محبتش فقط مخصوص بچههایش نبود.
چند تا خواهر و برادر دارید؟
پنج تا خواهر بودیم و محیط خانه ما کاملا زنانه بود. به نظرم محبت زنان با مردان فرق دارد و خانه ما سرشار از مهر و محبت بود.
پدرتان از داشتن پنج دختر چه حسی داشت؟
حس بسیار خوبی داشت. دخترها خیلی وابسته پدر و مادر هستند و معمولا آنها را حتی بعد از ازدواج هم رها نمیکنند. ما به پدر و مادرمان وابستگی شدیدی داشتیم. شش سال قبل مادرم فوت کرد، اما هنوز هم از این اتفاق غمگینم و نتوانستم جای خالی مادرم را بپذیرم، اما با تولد نوهام حالم بهتر شده است. او از نظر عاطفی کمکم میکند غم از دست دادن مادرم را کمتر احساس کنم.
آدمهای مهربان باید بیشتر از دیگران برای حفظ روحیه خود انرژی صرف کنند، شما چگونه این روحیه را در خودتان تقویت میکنید؟
با توکل به خدا. همیشه از او کمک میخواهم و اگر اتفاق بدی در زندگیام بیفتد، از خدا طلب بخشش میکنم؛ چون بر این باورم اگر ما اشتباهی مرتکب شویم بازخورد آن را در زندگی میبینیم. به همین دلیل تلاش میکنم اشتباه نکنم و اگر مرتکب خطایی شدم، آن را جبران کنم تا خدا از من راضی باشد. رضایت خدا برایم خیلی اهمیت دارد.
مادران چگونه میتوانند خصلتهای خوب مانند مهربانی را به فرزندان خود منتقل کنند؟
با مهربانی و توجه. بچهها از همان نوزادی متوجه محبت و مهربانی میشوند. نوه 40روزه من متوجه این مهربانی میشود و حتی از نگاه و چشمانش میفهمیم که محبت ما را دریافت میکند. اگر میخواهیم فرزندان مهربانی بزرگ کنیم باید مدام به آنها عشق بورزیم.
شما دورهای بسیار پرکار بودید، آن زمان که پسرتان کم سن و سال بود، وقتی سرکار بودید چه کسی از او مراقبت میکرد؟
من، مادرم و خواهرانم در یک ساختمان چند طبقه دور هم زندگی میکردیم و همه اعضای خانواده مراقب پسرم بودند. به همین دلیل او هیچ وقت احساس تنهایی نکرده و خدا را شکر از این نظر احساس کمبود نمیکند. این از نتایج دور هم زندگی کردن است که این روزها نمیدانم به چه دلیل کم شده است.
شما را این شبها در سریال تا ثریا میبینیم که از شبکه آیفیلم بازپخش میشود. نقش شما در این سریال با دیگر نقشهایتان کاملا فرق دارد و بر خلاف همیشه، بدجنس هستید! با این روحیه چطور این نقش را پذیرفتید؟
هر بازیگری در هر سن و سالی که باشد، دوست دارد نقشهای متفاوت را تجربه کند.بازی در سریال تاثریا را پذیرفتم چون در این سریال نقشی دارم که با روحیات خودم کاملا متفاوت است و به من این فرصت را داد تا تجربه متفاوتی داشته باشم.