رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با ایشان، ضمن اشاره به «بیان خیانتهای آمریکاییها در قضیه برجام» فرمودند: «علاوه بر سیاسیون، هنرمندان و به ویژه شاعران باید این واقعیتها را به افکار عمومی منتقل کنند.»
بخشی از واقعیات مورد اشاره بسیار آشکار و عیان است و بخشی پنهان که نیاز به واکاوی و بررسی دقیق دارد. خصوصا که خود آمریکاییها برای زمینهسازی افکار عمومی مثل همیشه از هنرهای مختلف، به خصوص سینما و فیلم بیشترین بهره را بردهاند.
تصویر روز
پس از مذاکرات فشرده هستهای بین نمایندگان ایران و گروه موسوم به 5+1 در طول سالهای 1393 و 1394 و بعد از توافقنامه لوزان در 24 فروردین 1394، هنگامی که در 23 تیرماه 1394 با توافقنامه موسوم به «برجام» (برنامه جامع اقدام مشترک) جزییات توافق هستهای ایران و غرب روشن شد، برخی از تماشاگران حرفهای سریالهای تلویزیونی به یاد فصل هشتم و آخر سریالی به نام «24» افتادند. سریالی که از سال 2001 تا 2010 از شبکه تلویزیونی فاکس پخش میشد. سریالی که ابتدا به صورت غیرقانونی جای خود را در میان مخاطبان ایرانی یافت و از سال 1389 با دوبله فارسی و از طریق یکی از موسسات رسانه خانگی به طور رسمی توزیع و پخش شد. سریالی که پس از واقعه 11 سپتامبر 2001 برای نخستین بار مسئله مبارزه ضد تروریستی را به عنوان موضوع اصلی یک مجموعه تلویزیونی در کادر دوربین خود قرار داد. ماجرای ماموری به نام «جک بائر» (با بازی کیفر ساترلند) که در واحد ضد تروریستی CTU هر روز با یک ماجرای تروریستی (همچون سوءقصد به جان رئیسجمهور، حملات هستهای، بیولوژیکی و شیمیایی، حملات سایبری و خنثی کردن توطئههای شرکتهای بزرگ) مواجه شده و تلاش میکند تا توطئه یاد شده را خنثی نماید. ساختار سریال به گونهای بود که هر یک از این روزها (24 ساعت) یک فصل این سریال را در 24 قسمت 40 دقیقهای تشکیل میداد. سریال پربینندهای که 68 بار نامزد دریافت جایزه تلویزیونی معتبر ایمی گردید و 20 بار آن را برنده شد، 12 بار کاندیدای دریافت گلدن گلوب بود که دوبار آن را دریافت نمود (کیفر ساترلند تنها برای بازی در 10 قسمت اول فصل اول، گلدن گلوب دریافت کرد) و در سال 2005 انجمن فیلم آمریکا، آن را جزو 10 برنامه تلویزیونی برتر سال قرار داد. فصل اول سریال رکورد فروش DVD را در بریتانیا شکست و حتی رکورد فیلم سینمایی ارباب حلقهها را نیز پشت سر گذارد. این سریال در نظرخواهی کاربران وب سایت IMDB نمره 7/8 از 10 و از نظر کاربران وب سایت TV.com امتیاز 9 از 10 را دریافت کرد.
سریال تلویزیونی «24»
اما فصل هشتم سریال «24» که در واقع آخرین فصل آن بود، از 17 ژانویه سال 2010 تا 24 ماه مه همین سال (28 دی ماه 1388 تا 4 خرداد 1389)، در ساعت 21 هر دوشنبه شب از شبکه فاکس روی آنتن رفت.
ماجرای فصل هشتم درباره مذاکرات هستهای رئیسجمهوری کشور جمهوری اسلامی کامیستان به نام «حسن» با رئیسجمهوری آمریکا به نام «تیلور» در نیویورک بود. این در حالی بود که مخالفان این مذاکرات در کامیستان توطئه قتل حسن را برای متوقف نمودن مذاکرات طراحی کرده بودند و در اینجا بود که جک بائر وارد میدان شد.
در همان زمان (اواخر سال 1388 و اوایل سال 1389) با توجه به نشانههای انکارناپذیر موجود در فیلم (مانند مذاکرات هسته ای، مسئله غنیسازی، تحریمها، عنوان جمهوری اسلامی برای کشور کامیستان و حضور آن در خاورمیانه)، ایران و مذاکرات هسته ایش با غرب به اذهان متبادر شد. مذاکراتی که در آن زمان از سوی سعید جلیلی به نمایندگی از سوی ایران با گروه 5+1 به ریاست کاترین اشتون انجام میشد ولی به دلیل مقاومت جمهوری اسلامی درمقابل خواستههای نامشروع غرب، توافقی در چشم انداز آن رویت نمیشد. در واقع آنچه فصل 8 از سریال «24» از وضعیت مذاکرات هستهای با ایران نشان داده میشد، در آن زمان بسیار دور از واقعیت مینمایاند. اما وقتی توافق هستهای تحت عنوان برجام در 23 تیرماه 1394 انجام شد، تقریبا همه آنچه 5 سال قبل در فصل هشتم از سریال «24» نشان داده شده بود (حتی برخی جزییات توافق هستهای مانند تعداد سانتریفیوژها) صورت واقع گرفت. برای دریافت این موضوع به بخشی از دیالوگهای آن بخش توجه بفرمایید:
«گزارشگر تلویزیون: اینجا در سازمان ملل لحظاتی پیش سخنگوی کاخ سفید تاکید کرد که روسای جمهور «تیلور» و «حسن» یک کنفرانس خبری مشترک برگزار خواهند کرد. انتظار میرود که رئیسجمهور حسن، لغو برنامه تولید سلاح هستهای از سوی کشورش را اعلام کند. رئیسجمهور حسن اعلام کرده است که ایشان این قرارداد را یک موفقیت تاریخی و شروعی تازه برای کشورش و همچنین کل منطقه خاورمیانه میدانند.
(صحنه مذاکرات هستهای در حالی که در یک سوی میز رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا و همراهانش نشسته و در سویی دیگر رئیس جمهوری اسلامی کامیستان به نام حسن و برادرش فرهاد که گویا نسبت به او، تندروتر است.)
تیلور: حالا آقای رئیسجمهوری، بریم سراغ مسئله بازرسیها. بیان شما در آخرین پیشنهادتون مبهم است.
حسن: اجازه بدهید صریح صحبت کنم، کشور من میپذیره که به دنبال دستیابی به سلاح هستهای نباشه، با نظارت کامل دیدهبانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
تیلور: ولی جناب رئیسجمهور، شرایط ما این بود که بازرسها آمریکایی باشن نه از آژانس.
.....
حسن: خانم رئیسجمهوری، اگر پاسداران انقلاب ما در خاک شما پایگاه داشته باشن، کنگره شما چی بهتون میگه؟ مجلس ملی من هم همون را میگه. حتی اگر من با این موضوع موافقت کنم، اونا تصویبش نمیکنن. بالاخره من که پادشاه نیستم.
.....
(صحنه بعد، تیلور مشغول مشورت با معاونش در اتاق مجاور است)
تیلور: یه جوری چیزی که میخواد بهش بده...
معاون: خانم رئیسجمهوری...
تیلور: شنیدی چی گفتم. مسئله بازرسیها را حل کن. ( به رئیسجمهوری حسن که در اتاق مجاور است نگاه میکند) این مرد رهبریه که در هر دوران یک بار گیر میاد و همین الانش هم حمایتش را از سازمانهای تروریستی قطع کرده و بطور خصوصی هم داره از راه حل ایجاد دو کشور (در فلسطین اشغالی) دفاع میکنه. چقدر دیگه میتونیم ازش انتظار داشته باشیم که خودش را به خطر بیندازه؟
.....
(در اتاق دیگر، رئیسجمهوری حسن با برادرش فرهاد مشورت میکند.)
فرهاد: من همین الان داشتم با «کینن»، وزیر امور خارجه آمریکا صحبت میکردم. اون شرایط مارو پذیرفته است.
حسن: خبر خوبیه.
فرهاد: ولی یه شرطی هم هست. اونها اصرار دارن رئیس هیئت بازرسی آژانس، یک آمریکایی باشه.
حسن: من که فکر میکنم بتونم قبول کنم، تو چی؟
فرهاد: تو که میدونی من چی فکر میکنم. تا حالا هم به اسم صلح توی خیلی چیزها تسلیم شدیم.
حسن: خیلی داری دیگه تند میری، تسلیم کلمه درشتیه فرهاد. واقعا غیراز جاهطلبیهای هستهایمون توی چه چیزی تسلیم شدیم؟
فرهاد: همین کافی نیست؟ تفکیک کردن شش هزار سانتریفیوژ از یکدیگر.
حسن: چرخوندن ۶۰۰۰ سانتریفیوژ برای مانور سیاسی خوبه، ولی داره باعث میشه کشورمون ورشکست بشه! حقیقت اینه که این ما نیستیم که داریم بخشندگی میکنیم، رئیسجمهور تیلور تحریمهای اقتصادی رو برداشته و پیشنهاد یه بسته حمایتی به ارزش میلیاردها دلار داده. هر چیزی میخواستیم گیرمون اومده، فرهاد.
فرهاد؛ تا زمانی که این یه کلک نباشه.
اگر در زمان نمایش فصل هشتم از سریال تلویزیونی «24»، چنین صحنهها و کاراکترها و دیالوگهایی غریب به نظر میآمد و بیشتر به مثابه آرزوها و آمال و خواستههای آرمانی ایالات متحده فرض میشد، اما امروز کاملا واقعی و ملموس به نظر میرسد. یعنی آنچه در سال 2010 در یک سریال تلویزیونی به صورت تصویری گنگ و غیرواقعی و رویایی برای آمریکاییها، نمایش داده شده بود، 5 سال بعد به تحقق پیوست و عملی شد.
مذاکرات رودرروی هستهای با ایالات متحده آمریکا (نه حتی در قالب 5+1)، بازرسیهای سرزده، کاهش سانتریفیوژها در حد کمتر از 6000، نگرانی از عدم تصویب مجلس و ... موضوعاتی بودند که در سال 2010 و در مذاکرات سعید جلیلی و کاترین اشتون به هیچوجه قابل تصور نبود.
البته فصل نهایی سریال «24»، تنها فیلم و سریالی نبود که به موضوع مذاکرات هستهای با ایران پرداخت و پیش از انجام توافق، ابعاد مختلف آن را باز کرده و یا در اذهان عمومی زمینهچینی نمود. بیمناسبت نیست به برخی دیگر از فیلمها و سریالهایی که موضوع فوق را در قاب دوربین خود قرار دادند، نگاهی داشته باشیم:
فیلم اورشلیم: شمارش معکوس (Jerusalem Countdown)
فیلمی آخرالزمانی درباره پیشبینیهای مسیحیان صهیونیست از حمله متحد روسیه و کشورهای اسلامی به اسرائیل براساس کتاب جان هاگ (کشیش اوانجلیست آمریکایی) و ساخته هارولد کرانک که در 26 اوت 2011 (5شهریور 1390) اکران شد.
در این فیلم ضد ایرانی و ضد اسلامی که گویا گروهی از مسلمانان ایرانی موسوم به گروه «هفت شگفتانگیز» قرار است با بمبگذاری اتمی در خاک آمریکا، این کشور را نابود سازند، ناگهان بحث مذاکرات هستهای ایران با گروه 5+1 پیش میآید و در این میان آمریکا و اسرائیل خواهان صلح و موفقیت مذاکرات هستند. در همین اثنا گفته میشود که نیروهای ایران و روس 7 بمب اتمی به آمریکا آوردهاند.
فیلم سقوط کاخ سفید (white house Down)
این تریلر سیاسی برای اولین بار در 26 ژوئن 2013 (6 تیرماه 1392) به نمایش عمومی درآمد. فیلمی ساخته رولند امریش، فیلمساز تبلیغاتی آمریکایی که آثاری مانند «روز استقلال»، «روز پس از فردا»، «2012»، «10000 سال پیش از میلاد» و ... را در کارنامه خود دارد.
پس از فصل هشتم سریال «24» که در سال 2010 نسبت به متوقف کردن برنامه هستهای جمهوری اسلامی کامیستان (ایران) از سوی ایالات متحده آمریکا، ابراز امیدواری شده بود، در فیلم «سقوط کاخ سفید» (که حدود دو هفته پس از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری اسلامی ایران به نمایش عمومی درآمد و البته تولید آن ماهها پیش صورت گرفته بود) برای نخستین بار، برنامه هستهای ایران از سوی رئیسجمهوری سیاه پوست آمریکا به نام جیمز سائر (با بازی جیمی فاکس) صلح آمیز معرفی شده و تلاش میشد تا مذاکرات صلح برای انجام توافقی با ایران ادامه یابد. رئیسجمهوری ایران در فیلم «سقوط کاخ سفید» که الشریف نام دارد، طرف ایرانی مذاکرات را تشکیل میدهد. اما گروهی درون کاخ سفید به سرکردگی مارتین واکر (جیمز وود)، رئیس تیم محافظت رئیسجمهوری، مخالف برنامه هستهای ایران بوده و آن را منجر به ساخت بمب اتمی میدانند درحالی که رئیسجمهوری «سائر» به سختی با این تفکر مخالف است و میگوید برای جلوگیری از جنگ باید راه مذاکرات را در پیش گرفت.
واکر و عواملش، رئیسجمهوری و اطرافیانش را به گروگان گرفته و کاخ سفید را اشغال میکنند و موشکهایی را که به سمت ایران و شهرهایی همچون چاه بهار، اصفهان، تهران، شیراز و تبریز نشانهگیری شده را برای پرتاب آماده میسازند. اما در این میان یک مامور سابق تیم حفاظت رئیسجمهوری به نام جان کیل (با بازی چاتینگ تاتوم) که دخترش در میان گروگانهاست به تنهایی به میدان آمده و گروگانگیرها را شکست داده و رئیسجمهوری و سایرین را آزاد میکند. در پایان گفته میشود که توافق هستهای مابین ایران و آمریکا و فرانسه و اسرائیل و ... منعقد شده است.
در واقع آنچه پس از انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری در زمینه مذاکرات هستهای و سیاستهای ایالات متحده نمود پیدا کرد (آنچه پیش از این انتخابات چندان مسبوق به سابقه نبود) در فیلمی مانند «سقوط کاخ سفید» خود را به وضوح نشان داد. مثلا از نکات قابل تامل این فیلم، تماس تلفنی رئیسجمهوری آمریکا با رئیسجمهوری ایران است که تا آن زمان سابقه نداشت ولی دو ماه و نیم بعد از نمایش در فیلم «سقوط کاخ سفید» و در جریان مجمع عمومی سازمان ملل اتفاق افتاد!
سریال میهن (Homeland)
سریالی معمایی جاسوسی محصول کمپانی اسرائیلی «گیدئون» که پخش آن از 2 اکتبر 2011 ( 11 مهرماه 1390) آغاز شد و پس از پایان فصل پنجم آن در دسامبر 2015، قرار است فصل ششم آن در سال 2017 نمایش داده شود. ماجرای یک افسر نیروی دریایی آمریکا به نام نیکلاس برودی که پس از 8 سال از دست القاعده خلاص میشود ولی براساس یک مغز شویی قرار است یک سری عملیات انفجاری در آمریکا انجام دهد که یکی از آنها در مقر CIA واقع در لانگلی انجام میشود. در همین بین یک افسر عملیاتی CIA به نام کری متیسن (با بازی کلیر دنس) برودی را تحت نظر دارد. در قسمت 11 از فصل سوم این سریال که 8 دسامبر 2013 (18 آذر 1392) پخش شد، پس از فراز و نشیبهای بسیار سرانجام نیکلاس برودی به ایران فرار کرده و ظاهرا به عنوان مخالف سیاستهای جنگطلبانه ایالات متحده پناهنده میشود اما طی عملیاتی غافلگیرانه و با کمک متیسن، در هنگام ملاقات با فرمانده سپاه قدس ایران، وی را به قتل میرساند.
در قسمت 12 از همین اپیزود که 15 دسامبر (25 آذرماه) نمایش داده شد، معلوم میشود که 4 ماه پس از ماجرای قتل فرمانده سپاه قدس توسط نیکلاس برودی، ایران به طور کامل همه شرایط آژانس بینالمللی انرژی اتمی را پذیرفته، برنامه هستهای خود را بطور کامل متوقف کرده تا تحریمهایی که علیه او وضع شده، لغو گردد. این درحالی است که توافق ژنو به عنوان پیش درآمد توافقنامه برجام، در 3 آذرماه همان سال انجام گرفته بود و پخش فصل سوم سریال میهن از 29 سپتامبر 2013 یعنی حدود 3 ماه پیش از توافق یاد شده آغاز گشته بود. در واقع 3 ماه پیش از روشن شدن نخستین نتایج مذاکرات هستهای در ژنو (به عنوان توافق موقت)، این نتایج در یک سریال تلویزیونی مشخص شده بود!
سریال خانم وزیر (Madam Secretary)
سریالی سیاسی درباره زندگی شخصی و سیاسی وزیر امور خارجه آمریکا به نام الیزابت مک کورد ( با بازی تئا لئونی) که که از یک تحلیل گر بلند پایه سازمان CIA به وزارت امور خارجه رسید. پخش این سریال از 21 سپتامبر 2014 (31 شهریور 1393) از شبکه CBS آمریکا آغاز شده و اینک فصل سوم آن در حال نمایش است.
سریال با سکانسی آغاز میشد که همزمان با آوای اذان از مسجدی در دمشق، دو نوجوان وبلاگ نویس آمریکایی توسط سرویس اطلاعاتی سوریه ربوده میشدند. در طول فصل اول این سریال سخن از مذاکرات هستهای و صلح با ایران و سفر رئیسجمهوری آن به نام رئیسجمهور «شیراز» به آمریکاست که بزرگترین مذاکرات صلح هستهای تاریخ خوانده میشود و این مذاکرات با ماجرای آزاد شدن دو نوجوان آمریکایی همراه میشود. در قسمتهای 15 و 16 از همین فصل، خانم وزیر به ایران سفر کرده و این کشور را در خنثی کردن توطئه یک کودتا یاری میرساند.
سریال رسوایی (Scandal)
مجموعهای که توسط شبکه ABCاز 5 آوریل 2012 پخش شده و آخرین فصل آن یعنی فصل پنجم تا 12 ماه مه سال جاری (23 اردیبهشت 1395) در حال پخش بوده است. یک تریلر سیاسی درباره مدیریت بحران رسواییهای سیاسی با محوریت کاراکتری به نام الیویا پاپ به عنوان مدیر روابط عمومی ریاست جمهوری آمریکا با بازی کری واشینگتن که از شخصیت حقیقی جودی اسمیت گرفته شده است.
اما قسمت هشتم از همین فصل 5 که با نام «راسپوتین» (کشیش فاسد دوران تزارهای روسیه) در تاریخ 12 نوامبر 2015 (22 آبان 1394) از شبکه ABC پخش شد (حدود 4 ماه پس از توافق برجام)، به مذاکرات تاریخی میان آمریکا و کشوری به نام جمهوری «بندار» بر سر برنامه هستهای آن و البته عدم صداقت و پایبندی بندار به توافق هستهای پرداخت.
اپیزود هشتم فصل پنجم سریال «رسوایی» با این جملات خبرنگار «ایبیسی» نیوز آغاز میشد:
«پس از سالها شروع غلط و دیپلماسی شکستخورده، حالا دو کشور آمریکا و «جمهوری بندار»، اکنون غیرممکن را به ممکن بدل کردهاند و در آستانه امضای توافق خلع سلاح هستند».
در خلال گفتن این جملات، دو تن از مقامات کاخ سفید شامل یک مرد مسن و یک خانم جوان بر سر انجام این توافق در حال شرطبندی کلامی بودند و زن، جمله معناداری گفت:
«اعتماد کن اما با چشم باز. ما با چشم باز به سمت آنها رفتیم».
در این لحظه خبرنگار «ایبیسی» اینگونه ابراز داشت:
«این توافق تاریخی، در عوض توقف برنامه هستهای جمهوری بندار دهههای تحریم این کشور خاورمیانهای را پایان خواهد داد.»
ناگهان همان پیرمرد افزود:
«اما من به آنها اعتماد ندارم»
و زن هم در پاسخ میگفت:
«من هم اعتماد ندارم و برای همین گفتم ما با چشمان باز جلو رفتیم». دوباره یکی دیگر از خبرنگاران آمریکایی در مورد یک هفته مذاکره مستمر و اینکه نتیجه نهایی تا دقایقی دیگر حاصل میشود، حرف زد. به گفته او:
«در اینصورت پرزیدنت «فیتز گرانت» رئیسجمهور آمریکا و پرزیدنت «رزانی» رئیسجمهور بندار (که با لباس روحانیون ایرانی و عمامه سفید دیده میشود) صاحب بزرگترین امضای تاریخ صلح پس از فروپاشی دیوار برلین خواهند بود.»
(صحنه میز مذاکرات که یک سمت آن رئیسجمهوری آمریکا، گرانت و دستیارانش نشسته و طرف دیگر رزانی، رئیسجمهوری بندار و اعضای گروه مذاکرهکنندهاش)
گرانت (رئیسجمهوری آمریکا): آمریکا هیچ مشکلی با فعالیت صلحآمیز هستهای جمهوری بندار ندارد اما میخواهیم به ما اطمینان دهید که «بندار» تحت هیچ شرایطی به طرف توسعه و دستیابی به سلاح هستهای حرکت نخواهد کرد.
اما در جریان مذاکرات، مسئولین کشور «بندار» در حال فریب طرف آمریکایی و ایجاد یک مرکز بزرگ حملات سایبری زیر پوشش کارخانه تولید بستههای آبمیوه نشان داده میشوند که این موضوع توسط یکی از مترجمهای ناراضی هیئت جمهوری «بندار» به اطلاع آمریکاییها رسیده و لحظه توافق هستهای با بمباران مرکز فوق توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی مقارن میشود!
شاید با توجه به نمایش این قسمت از سریال «رسوایی» در ماههای پس از انجام توافق هستهای، نمایش ماجراهای بعد از آن، پیشگویی دیگری از سوی هالیوود نشینان برای آینده این توافق باشد!!
پیشگویی آینده در هالیوود
این برای اولین بار نبوده و نیست که ماجرا و رویدادی پیش از وقوع در آثار سینمای هالیوود، نمایش داده میشود. نمونه دیگر و بسیار مهم این نوع پیشگوییها، برای حادثه 11 سپتامبر و فروریختن برجهای دوقلوی نیویورکی رخ داده بود به طوری که از سالها قبل نابودی برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک در دهها فیلم و سریال و انیمیشن نمایش داده شد.
می توان گفت از همان اولین سالهایی که برجهای یاد شده افتتاح شدند، در فیلمهای مختلف به کرات هدف حملات زمینی و فرا زمینی قرار گرفتند تا وقتی در 11 سپتامبر 2001، واقعا مورد حمله واقع شدند، تصویر آن حمله برای آمریکائیان و حتی جهانیان بسیار آشنا بود. گویی بازهم فیلم تماشا میکنند!
از فیلمهایی مانند «تماس مدوزا» (1978) و «شهاب سنگ» (1979) گرفته تا فیلم «مردی که فردا را میدید» ساخته رابرت ژونه در سال 1981 که در آن مسلمانان با موشک، برجهای دو قلوی نیویورکی را هدف قرار میدادند و تا فیلمهایی همچون «بوسه طولانی شب بخیر» (رنی هارلین-1996)، «اغتشاش» (1997)، «آرماگدون» (مایکل بی– 1998) و ... و کارتونهایی همچون «شهر نیویورک برعلیه سیمپسون ها» (1997)، «روگراتها در پاریس» (2000) و ...
پس از آن نیز وقتی جرج دبلیو بوش در آستانه حمله به عراق در آوریل 2003، جملهای گفت مبنی بر اینکه «اگر شیاطین را در لانهشان سرکوب نکنیم، آنها در خانه به سراغ ما میآیند»، بازهم تماشاگران حرفهای سینما دقیقا 30 سال به عقب برده شدند و خاطره فیلم «جنگیر» (ویلیام فرید کین-1973) در اذهان آنها زنده شد که مضمون آن، همان سخن جرج بوش بود. در آن فیلم، روحی شیطانی با صدای اذان از سرزمین عراق یا بابل باستانی همراه مجسمه کوچکی به شهر جرج تاون و خانهای در مجاورت کلیسای شیطان پرستان رفته و وجود دختر نوجوانی را به تسخیر خود در میآورد. نتیجهای که از آن فیلم القاء شد این بود که اگر آن روح شیطانی در همان سرزمین بابل یا عراق امروز سرکوب میشد، دیگر نمیتوانست روح و جسم نوجوانان آمریکایی را هدف قرار دهد. همان کاری که بنا به روایت دستگاههای تبلیغاتی غرب، مهاجمان به برجهای دوقلوی نیویورکی انجام دادند و جرج بوش بهزعم خود میخواست با اشغال عراق آن مهاجمان را در لانهشان سرکوب کند!!
و طرفه آنکه فیلم «جن گیر» نه پس از 20 یا 25 و یا 30 سال (که معمول اکرانهای مجدد فیلمهای مهم و تاثیر گذار هستند) بلکه پس از 27 سال مجددا گویا با افزدون صحنههایی در آستانه سال 2001 و سپتامبر پرحادثه آن اکران شد! و تا یک ماه پیش از 11 سپتامبر در اسرائیل بر پرده سینماها بود!!
آیا تهیهکنندگان و تولیدکنندگان هالیوود پیشگو هستند؟
پاسخ قطعا منفی است. همچنان که ماجرای پیشگوییهای سلف آنها، یعنی کابالیستی به نام نوسترآداموس نیز افسانهای بیش نبود. پس چگونه میتوان ساخت و تولید فیلمهایی را توجیه کرد که تصاویری دقیق از آنچه در آینده سیاسی/نظامی دنیا اتفاق میافتد را نمایش میدهند؟
پاسخ را میتوان در اشتراکات کمپانیهای هالیوودی و کارخانههای اسلحهسازی و تراستها و کارتلهای اقتصادی و مراکز استراتژیک و تینک تنکها یا اندیشکدههای سیاسی در ایالات متحده آمریکا یافت. نگاهی اجمالی به صاحبان این مراکز و کارخانهها و کمپانیها نشان میدهد که افراد واحدی در همه این مراکز فعال بوده و هدایت آنها را برعهده دارند. یعنی صاحبان و سران کمپانیهای هالیوودی در واقع همانها هستند که در بانکهای بزرگ آمریکا نیز سهامدار اصلی بوده، همانها هستند که در کمپانیهای اسلحهسازی هم شریکند و همانها هستند که در مراکز استراتژیست سیاسی نیز نقش اصلی را ایفا میکنند. مثلا فردی همچون «تد ترنر» که بانی غولهای رسانهای همچون CNN، TCM و AOL بوده، در عین حال مشاور اندیشکده CSIS از مراکز استراتژیست سیاسی آمریکا هم بوده، در بزرگترین بانکهای منهتن نیویورک هم سرمایه داشته و در کارخانههای اسلحهسازی مانند «لاکهید» هم سهیم است.
صاحب غول رسانه FOX که شبکههای تلویزیونی آن FOX NEWS و FOX MOVIES (تولیدکننده سریالهایی مانند «24» که در فصل هشتم خود توافقات هستهای با ایران را 5 سال قبل از رخداد آن به تصویر کشیده بود) را نیز مالک است، «روپرت مرداک» یهودی بوده که در بسیاری از کارخانههای اسلحهسازی و بانکهای بزرگ و مراکز عظیم اقتصادی آمریکا صاحب سرمایه و سهام است یا «جرج سوروس» یکی دیگر از صاحبان عمده رسانه در آمریکا که ریاست بنیادهای استراتژیست سیاسی مانند بنیاد «جامعه باز»(Open Society) را برعهده داشته و عامل طراحی کودتاهای رنگی و مخملی در برخی کشورهای جهان مانند اوکراین و گرجستان بوده است و همچنین صاحب بزرگترین کارتلهای اقتصادی در غرب است که به عنوان مثال در سال 1992 راسا بانک مرکزی انگلیس را به ورشکستگی کشاند!
دولت واقعی در ایالات متحده آمریکا امثال همین تد ترنر و جرج سوروس و روپرت مرداک و سایر صاحبان رسانهها و استودیوهای سینمایی و کمپانیهای اسلحهسازی و تراستهای اقتصادی و اندیشکدههای سیاسی بوده و هستند، نه امثال جرج بوش و باراک اوباما و ... همین دولت واقعی است که منافع سیاسی و امنیتی آمریکا را تشخیص داده و از سالها قبل برای آن برنامهریزی میکند.
از یک سو در مراکز استراتژی و اندیشکدههای خود طراحی کرده، پول و هزینههای انجام آن را از کارتلها و تراستهای اقتصادی خود سرازیر کرده، سلاح لازم را از کمپانیهای اسلحهسازی خود تامین نموده و سرانجام زمینهسازی فکری و القاء ذهنی آن طرحها را نیز برعهده رسانهها و استودیوهای سینمایی خود قرار میدهد.
همین مجموعه از سالها قبل پروژه 11 سپتامبر را برای بهرهبرداریهای آخرالزمانی کلید زده بود که به دنبال آن جنگهای 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه را به راه انداخت تا به هدف اصلی خویش یعنی جنگهای آخرالزمانی در آغاز هزاره جدید برسد. اما به خواست خدا و اراده ملتها نشد آنچه طرح ریزی کرده بودند و میخواستند به اجرا درآورند. طراحی 30 ساله آنها برای تسخیر بابل یا عراق امروز نیز با شکست مفتضحانهای مواجه شد که امروزه خود آمریکاییها نیز بدان معترفند و برنده همه این میادین از پیش طراحی شده، مسلمانان انقلابی و طرفداران انقلاب اسلامی بودند.قضیه تحریمهای اقتصادی و توافقات هستهای و ماجرای برجام نیز (براساس شواهد موجود) اگرچه یکی دیگر از میادین طراحی شده نظام سلطه برای به زانو درآوردن انقلاب و نظام اسلامی بوده اما همچنان که تا امروز نیز روشن گردیده بنا بر وعده و اراده الهی و با رهبری هوشمندانه مقام معظم رهبری و ایستادگی ملت ایران، این میدان نیز به یکی دیگر از ورطههای شکست استکبار و اعوان و انصارش بدل خواهد شد. انشاءالله