پوریا پورسرخ و تصور داشتن چهار بچه

 مردم عزیز ایران خرمشهر آزاد شد.

این جمله شروعی برای یک «خندوانه» دیگر بود  که با تعبیر و توصیف‌های جوان این طور آغاز شد: روزی که این شهر از کشورمان به خطر افتاد، مردمش هرچه داشتند را روی خاک‌های داغ گذاشتند، یکی روزی خانواده‌اش را، یکی سهمش از دریا، مادری فرزندانش را و برخی‌ها جانشان را و به خاطر همین جانفشانی‌ها بود که خرمشهر آزاد شد و ذره‌ای از خاک کشورمان کم نشد.

 

پس از این، دو خواهر شهید محمد جهان آرا و به همراه دو یادگار دیگر از دو شهید به استودیو خندوانه آمدند و هر یک خاطراتی را تعریف کردند.

 

یکی از خواهران شهید جهان آرا از شادی گفت که در اوج جنگ و ناراحتی‌ها به واسطه به دنیا آمدن «حمزه» پسر محمد آقای جهان آرا در دل آن‌ها و هم‌رزم‌های این شهید ایجاد شد و خواهر کوچکتر هم از جاری بودن زندگی و شادی‌هایی تعریف کرد که همیشه در خانواده‌شان حتی با وجود سه برادر شهید در بینشان بوده است.

 

در ادامه این عزیزان رفتند و نوبت به یکی دیگر از مهمانان برنامه رسید. مهمانی که در زمره هنرمندان و بازیگران کشورمان است.

 

و این پوریا پورسرخ بود که پس از دعوت جوان وارد شد.

 

او ابتدا از علاقه‌اش به گل و گیاه گفت و اینکه به همین خاطر با وجود قبول شدن در رشته عمران، مهندسی زراعت و اصلاح نباتات را انتخاب کرده است.

 

رامبد در بخش دیگری از آینده و اینکه در چند دهه دیگر او چه وضعیتی دارد پرسید و به همین واسطه صحبت از ازدواج و تعداد بچه شد تا اینکه به اصرار جوان برای داشتن فرزند بیشتر پورسرخ عدد چهار را برای آن سال‌ها پذیرفت و این عدد را شماره شانسش خواند.

 

وی پس از این از احساس خوب و اهمیت آزادسازی خرمشهر برای خودش به واسطه رگ و ریشه‌اش که از طرف پدری به آنجا بر می‌گردد تعریف کرد و به سراغ فیلم «روز سوم» رفت.

 

او درباره این کار گفت: به نظر من هرکسی که در این فیلم کار کرده، بهترین بازی خود را داشته است. از حامد بهداد با آن تعداد کارهایش گرفته تا باران کوثری و هنرمندان دیگری مثل آن‌ها، با وجود همه سوابق درخشانشان.

 

در کنار این صحبت‌ها اجرای استندآپ کمدی توسط پورسرخ از دیگر قسمت‌های حضور این بازیگر بود. اجرایی که در آن او خاطره‌ای از حلالیت‌طلبی یکی از مردم از او بابت پیچاندنش هنگام آدرس دادن و تلافی که سرش درآورد گفت.

 

پس از یک رفت و برگشت جناب خان آمد و ویژگی‌های مشترکش با پورسرخ را بیان کرد از جمله خوشتیپی جنوبی‌شان و موارد دیگر.

 

پس از این‌ها منصور راشفی که از مبارزان جنوبی خرمشهر بود آمد و داستان روز سوم را که برگرفته از مستند واقعی بوده را با زبان خودش تعریف کرد.

 

وی هم بعد از اعطای تندیس خندوانه رفت و جناب خان در آخر خاطره ای از دوست غواصش گفت که به جنگ رفت و تا مدت ها خبری از او نشد و سرانجام او را بین همان شهدای غواص دست بسته پیدا کردند.

 

در نهایت هم به بهانه این روز برنامه با اجرای قطعه ممد نبودی توسط جناب خان خاتمه یافت.