با انتشار خبر بازداشت هفت بازیگر سینما در پارتی شبانه از یکی از پربینندهترین بخشهای خبری رسانه ملی، تکاپویی برای کشف نام این افراد در شبکههای اجتماعی به راه افتاده است. دانستن اینکه چه کسانی در پارتی شبانه بودهاند بر پی بردن به ریشههای فرهنگی که باعث میشود بازیگران سینما از مهمانیهای خاص همراه با سرو مشروبات الکلی سر در بیاورند، ارجحیت پیدا کرده است.
گویا همه میدانند بسیاری از بازیگران مشهور عقبه فرهنگی قابلقبولی ندارند. هنرمندانی که در فیلمهای سینمایی و سرالاهای سینمایی منادی اخلاق هستند و به قول حافظ «چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.»
حدود یک قرن پیش، «نسیم شمال»، شاعر طنزپرداز عصر قاجار در نصیحتی طنازانه میگوید «رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز/ صد سال اگر درس بخوانی همه هیچ است.» مطربها یا عملهجات طرب مخلوطی از نوازندگان و هنرپیشگان نمایشها بودند یعنی کسانی که بعد از مدتی با ورود تئاتر و سینما به ایران نام فرهیخته «هنرمند» را به جای «مطرب» برگزیدند.
نسیم شمال در آن سال که شعر «رو مطربی آموز» را سرود مقصودش از اوضاع بد فرهنگی و اجتماعی کشور بود که در آن جایگاه دانش و علم کمتر از مطربی بوده است. یعنی چیزی شبیه آنچه اکنون در جامعه دیده میشود. هنوز هم در نظر عموم، شهرت و محبوبیت عمله طرب با وجود نواقص فرهنگی زیاد بالاتر از قشر فرهیخته و جامعه است؛ جایگاهی کاذب که باعث میشود مفاسد اخلاقی این قشر نیز بیشتر از دیگران به چشم بیاید.
با وجود توصیه شاعر عصر قاجار، تلویزیون در هر مناسبتی شروع به دعوت از بازیگران سینما و ورزشکاران (اغلب فوتبالیستها) میکند. تصویر بازیگران بخش جدا نشدنی از جلد مجلات زرد است و اظهار نظرهای هر چند سخیف آنها در شبکههای اجتماعی به سرعت نشر داده میشود.
چند روز بعد از نامه سرگشاده چند بازیگر زن به معاون سیما و افشاگری درباره پشت پرده آلوده پروژههای تلویزیونی، بازداشت هفت بازیگر در پارتی شبانه، نگاهها را به سمت فساد اخلاقی قشر هنرمند معطوف کرد.
با مرگ یک ورزشکار شایعهها درباره چرایی مرگ وی به راه افتاد و در نهایت دادستان تهران گفت: «در حال حاضر برخی ورزشکاران و هنرمندان، ورزش و هنر را وسیلهای برای رسیدن به شهرت نابجا کردهاند که البته مردم ما نسبت به این قضیه آگاه هستند.» عباس جعفریدولتآبادی تأکید کرد: «چندی پیش هم تذکر دادیم ورزشکاران و هنرمندان باید اخلاق حرفهای و منش پهلوانی داشته باشند. باور کنید اینکه ورزشکار یا هنرمندی بر اثر شرب خمر بمیرد، شایسته نیست.»
در حادثه اخیر، کسی بر اثر مصرف مشروبات فوت نکردهاست، اما بازداشت بازیگران سینما با بطریهای مشروبات الکلی آبروریزی پیش پا افتادهای نیست.
هفته گذشته چند بازیگر زن در نامهای سرگشاده از فساد در پشت پرده فیلمها ابراز گلایه کردند. این بازیگران چند روز بعد به دیدار معاون سیما رفتند و اصغر پورمحمدی نیز گفت: «شاید در سینما فسادی باشد که من مطلع نیستم، ولی در تلویزیون چیزی به عنوان فساد اخلاقی نداریم و اگر هم بوده نهادهای مربوطه با آن برخورد کردهاند.»
با فاصله کمی از سخنان پورمحمدی، هفت بازیگر مشهور در پارتی شبانه دستگیر شدند. پلیس اعلام کرد آنها در باغی در سعادت آباد تهران به همراه 80 بطری مشروبات الکلی دستگیر شدهاند.
حسین نوشآبادی، سخنگوی وزارت ارشاد در واکنش به بازداشت این بازیگران به ابراز تأسف پرداخت و گفت: «بارها گفتهایم هنرمندان ما هرچه دارند از حمایت مردم دارند، مراقب رفتارهایشان باشند و منزلت و جایگاهشان را حفظ کنند. آنها نباید با رفتارهای ناشایست، اعتمادی را که از سوی مردم جلب کردهاند بهراحتی از دست بدهند. هنرمندان بهسختی به شهرت و محبوبیت میرسند و نباید بهراحتی روی آنچه سبب شهرت و محبوبیتشان شده است، پا بگذارند.»
نوش آبادی ادامه داد: «رعایت اخلاق، اصول و مبانی شرعی و قانونی، پایبندی به سبک زندگی ایرانی و اسلامی و پایبند بودن به حداقلهایی که مردم انتظار دارند، حقی است که مردم بر گردن هنرمندان دارند و آنها نباید بهخاطر چند لحظه خوشگذرانی هویت خود را زیر سؤال ببرند و جایگاهشان را به حراج بگذارند.»
نوش آبادی به رعایت اخلاق و اصول مبانی شرع، سبک ایرانی اسلامی و انتظار مردم از هنرمندان اشاره میکند، یعنی چیزی که با دستگیری این بازیگران بار دیگر مخدوش شد.
بخشی از وظیفه هنر انتقال پیامهای اخلاقی و انسانی به مخاطبانش است. هنرمند در این بین نقش واسط را بازی میکند، مردم پیامهای اخلاقی و انسانی را بر اساس نقشآفرینی هنرمند دریافت میکنند. از این منظر هنر جایگاه والایی دارد و هنرمندان به مثابه پیامبران شناخته میشوند. آیا کسانی که با مشروبات الکلی در پارتی سعادت آباد دستگیر شدهاند، میتوانند رسالت اخلاقی داشته باشند؟!
فیلمفارسی و ستارگانش
وقتی به سینمای فیلمفارسی نگاه میکنیم، با وجود همه فسادهایی که در فیلمها به نمایش گذاشته میشود، پیام اصلی فیلمها اکثراً جوانمردی، ناموسپرستی، اخلاق و مردمداری است. تصویری هم که ستارگان سینمای فیلمفارسی در ذهن مردم ساخته بودند، اکثراً همان تصویر جوانمردی و گذشت است. هیچکس منکر فساد آن دوران نیست، ولی حداقل در آن زمان رسانهها تا اینقدر گسترش پیدا نکرده بود که کوچکترین رفتار بازیگران و ورزشکاران از چشم تیزبین رسانهها دور نماند. در این دوره نمیشود شهرت داشت اما چشمهای جستوجوگر مردم را در پشت سر نداشت، اشتباه کردن در دوران جدید عواقب سنگینتری دارد.
در این دوره اگر بازیگر دستچندم سینما هم بخواهد از کشور خارج شود، بهسرعت شهرت پیدا میکند، رسانهها دربارهاش مینویسند، مردم به صفحه اجتماعیاش میروند و به کانون توجه تبدیل میشود. حتی اگر رفتن از ایران به قیمت کشف حجاب و حضور در یک یا چند سرالف سطحی فارسیزبان ساخت شبکههای ماهوارهای باشد. نیروی انتظامی برای حفظ آبروی بازیگران سینما از اعلام نام آنها خودداری کرده و احتمالاً مانند سایر پارتیهایی که لو رفته و بازیگران و فوتبالیستهای حاضر در آنها بی سر و صدا آزاد میشوند.
تنها چیزی که از این خبر باقی میماند، یادآوری این است که بازیگران و فوتبالیستها بر عکس فضاسازی تلویزیون و مجلات زرد، اصلاً نمونههای خوبی برای الگو شدن در جامعه نیستند.