یکی از اقشار پر زحمت و کمدرآمد در جامعه ما کارگران هستند که آنطور باید از جایگاه و زحمات آنها قدردانی نمیشود و دیداری که این قشر زحمتکش هر ساله با رهبر معظم انقلاب دارند خود بهانهای است تا از تلاشها و زحمات آنها قدردانی شود و این عزیزان مورد توجه همه مسئولان و مردم قرار بگیرند.
هنگامی که رسول خدا (ص) از جنگ تبوک بازگشت، سعد انصاری به استقبال آن حضرت شتافت. حضرت رسول(ص) با او مصافحه کرد و چون زبری و خشنی دستهای او را احساس کرد از کارگری انصاری پرسید: «چرا دستهایت اینچنین کوفته و خشن است؟»
سعد گفت: ای رسول خدا! با بیل و طناب کار میکنم و هزینه زندگی خانوادهام را تأمین میکنم، پیامبر اکرم(ص) دست او را بوسید و فرمود: «این دستی است که آتش جهنم به آن نخواهد رسید.»
این روایت به خوبی اهمیت کار و کارگری را بیان میکند و البته کارگری غیر از مزدوری و اجیر شدن است که اسلام بدان سفارش نکرده است بلکه ترغیب اسلام به کاری ست که هرکس برای خودش کند و مستقل باشد.
بهر حال، امسال که از سوی رهبر معظم انقلاب به نام «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نامگذاری شده است؛ کارگران نقش مهمی در تحقق این نامگذاری دارند. همانگونه که مقام معظم رهبری در دیدار با کارگران به این مسأله اشاره فرمودند و نقش کارگران را در تحقق این شعار اینگونه بیان نمودند:
«نقش کارگر در درجه اول احساس مسئولیت است؛ یعنى کارگر در آن کارى که به او محول است باید احساس مسئولیت کند -همه مان باید احساس مسئولیت کنیم- و کارى را که به او سپرده شده است باید مسئولانه انجام دهد؛ کیفیت را باید افزایش بدهد.
همه آحاد کارگرى باید در فکر این باشند، درصدد این باشند که کیفیت کار را بالا ببرند؛ این برکت ایجاد میکند، هم براى خود او، هم براى جامعه. در بازار بزرگ مشهد کفاشى بود که معروف بود کفشهایى که میسازد، چرم کفش و کف کفش پاره میشود اما دوخت کفش از بین نمیرود؛ یعنى محکمکارى این گونه است. کارى کنیم که دوخت ما، آن کارى که دست ما است، درست و با کیفیت و با استحکام انجام بگیرد؛ این وظیفه کارگر است».
اما اینکه چطور باید توانایی کارگر افزایش پیدا کند و کیفیت کار ارتقا یابد، مقام معظم رهبری، وظیفه کارگران را آموزش این موارد دانستند و افزودند:
یکى از کارهایى که باید انجام بگیرد تا کارگر بتواند کیفیت کار را بالا ببرد «مهارت افزایى» است؛ بنده سالها است هر وزیر آموزش و پرورشى، هر وزیر کارى که بر سر کار آمده است، روى مسأله فنى حرفهاىها تکیه کردم، تأکید کردم؛ این را باید جدى گرفت، اینک کار اساسى است. مهارت کارگر را باید بالا برد؛ کارگر ساده که نمیتواند صرفاً با تجربه خودش پیش برود؛ خب، البته تجربه هم مؤثر است اما آموزش لازم است.
«تشویق کارگر» از دیگر مسائلی است که در انسجام و تقویت نیروی کار در کشور مؤثر است، یعنی اگر کارگری زحمت بکشد اما محصولش مورد استقبال قرار نگیرد طبعاً موجب انزجار او از کارش میشود، و در نتیجه ضربهای بر پیکره تولید داخلی وارد میشود. لذا رهبر معظم با توجه به این نکته مهم فرمودند:
«یکى از چیزهایى که موجب میشود که حرکت کارگرى حرکت موفقى باشد، ترویج محصولِ کارِ کارگر ایرانى است.
بنده برای تولید داخلى حق زیادى را قائلم. تولید داخلى بایستى به عنوان یک چیز مقدس شمرده بشود. حمایت از تولید داخلى باید یک وظیفه شناخته بشود؛ همه خودشان را موظف بدانند از تولید داخلى حمایت بکنند.کى از راهها این است که جنسى که مشابه داخلى دارد، مطلقاً از خارج وارد نشود؛ این را من بارها گفتهام.
شما میخواهى کارگر داخلى را بیکار کنى، کارگر بیگانه را بهرهمند و برخوردار کنى براى پُز دادن!
جنسهاى داراى نشان خارجى را [مىآورند]،که عده پولدار هم -پولدارهاى نو کیسه تازه به دوران رسیده که متأسفانه در کشور کم نداریم- دنبال نشانهاى خارجىاند؛ به قول خودشان برندهاى خارجى. بنده از این کلمه «بِرند» هم خیلى بدم مىآید.
فروش کالاى خارجى و مصرف کالاى خارجى باید در جامعه به عنوان ضد ارزش شناخته شود، مگر آنجایى که مشابه داخلىاش نیست. آنجایى که مشابه داخلىاش نیست، خب بله، اشکالى ندارد؛ ما که دور خودمان حصار نکشیدهایم؛ ما با دنیا ارتباط داریم، تعامل داریم، میخریم، میفروشیم؛ ممکن است جاهایى هم باشد که تولید داخلى اصلاً به صرفه نباشد -از این قبیل هم داریم مواردى را- [واردات] اشکالى ندارد.
آنجایى که ما تولید داخلى داریم و میخواهیم داشته باشیم و کارگر ما مشغول آن کار است و ارزش افزوده ایجاد میکند، آنجا ما برویم این تولید داخلى را کنار بگذاریم، شبیه این را از خارج بیاوریم با قیمت گاهى چند برابر و به خاطر اینکه این نشان خارجى دارد، نشان فلان کارخانه معروف فلان کشور اروپایى را دارد، این را مصرف بکنیم، این باید ضد ارزش شمرده شود».
زمانی که این بیانات محصور به چنین جلساتی نباشد و همه مسئولان و مردم باهم این رهنمودها را اجرایی کنند، میتوان نیروها و استعدادهای بالقوه را به تواناییهای بالفعل تبدیل کرد و آن وقت است که ایران میتواند در زمینههای اقتصادی حرفی برای گفتن داشته باشد.