دوم آوریل هر سال، یادآور تولد نویسنده دانمارکی چیره دست و مشهوری به نام «هانس کریستین آندرسن» است که از سال ۱۸۳۵ تا سال ۱۸۷۲، هر سال و به عشق کودکان، قصهای برای آنان نگاشت و به همین دلیل، سالروز تولد او را به عنوان روز جهانی کتاب کودک نامیدهاند که در سالهای نه چندان دور و در کشور عزیزمان هم، چهاردهم فروردین هر سال به این عنوان نامیده میشد.
اما چند سالی است که این نامگذاری، از تقویمهای رسمی ما حذف شده است؛ در حالیکه باید گفت این نامگذاری و برنامهریزی در مورد این روز یا هفتهای به نام هفته کتاب کودک در نخستین هفته کاری هر سال جدید، میتواند تاثیر شگرفی در آشنا کردن بیشتر کودکان و نوجوانان و به ویژه دانش آموزان با کتاب و کتابخوانی داشته باشد.
باید گفت حذف این نامگذاری از تقویم ملی، شاید به این دلیل بوده که هفته کتاب و کتابخوانی در تقویم وجود دارد؛ اما ناگفته پیداست که تلاشهای موجود برای تبدیل کردن مطالعه به یک فرهنگ عمومی در کنار اهمیت نقش فراوان دانش آموزان در تحقق این امر (با توجه به گستردگی جمعیتی آنان و البته میزان فوقالعاده تاثیرپذیری و تربیت پذیری کودکان و نوجوانان)، همه ما را مُجاب میکند تا این نامگذاری، همگام با روز جهانی کتاب کودک احیا شود و حتی به جای یک روز، یک هفته، یعنی هفته آغاز مجدد فعالیت مدارس در ابتدای هر سال و پس از تعطیلات نوروزی، به نام هفته کتاب کودک و نوجوان مزیّن شود تا از این رهگذر، همگان و به ویژه سیاستگذاران، برنامهریزان، والدین، ناشران، نویسندگان و همچنین مسئولان هر مدرسه و آموزگاران، نقش خود را در گسترش فرهنگ کتابخوانی در کودکان و نوجوانان، بازخوانی کنند و جدیدترین راه حلها برای گسترش این فرهنگ مرور شود.
در این راستا میتوان نقش گروههای مختلف را در این امر مهم چنین برشمرد:
یک. سیاستگذاران و برنامه ریزان
شاید مهمترین نکته برای سیاستگذاران و برنامهریزان، توجه یافتن دقیق به این مسئله و درک اهمیت و ضرورت آن، در کنار نگاه حمایتی به این مهم است.
همچنین لازم است تا اینان، نیازسنجی دقیقی از مخاطبان کودک و نوجوان به دست آورند تا ضمن کمک به ناشران برای نشر آثار فاخر و مطلوب در این حوزه، راهبردهای منطقی و حساب شده خود را هم در تداوم این مهم، برگزینند. به بیان دیگر به نظر میرسد که امروزه، نیازسنجی دقیقی در حوزه کتاب کودک و نوجوان وجود ندارد و کتابها، اول تولید میشوند و سپس به دنبال نیازسنجی هستیم.
همچنین لازم است تا نقش مهم رسانهها در زمینه گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی کودک و نوجوان با معرفی نقاط ضعف و قوت این حوزه و نظارت مستمر بر آن در کنار بیان ویژگیهای کتاب خوب و معرفی کتابهای مطلوب، فعال شود که در این زمینه هم، نقش سیاستگذاران و برنامهریزان، غیرقابل انکار است.
گسترش کتابخانههای عمومی در سطح کشور و همچنین ایجاد واحدهای سیار کتابخانهای برای اماکنی مانند کانونهای اصلاح و تربیت، پرورشگاهها، بیمارستانها و یا هر جای دیگری که کودکان و نوجوانان در آن جا حضور موقت دارند هم باید مورد توجه سیاستگذاران و برنامه ریزان قرار گیرد.
همچنین برپایی نمایشگاه های فصلی کتاب کودک و نوجوان، به ویژه در مدارس سراسر کشور و با ارائه تخفیف ویژه، گام دیگری است که همت برنامهریزان را می طلبد و میتواند فصل نوینی در عرصه توزیع بهنگام و عادلانه کتاب کودک و نوجوان باشد.
دو. والدین و خانوادهها
بچهها اگر در خانوادهای بزرگ شوند که پدر و مادر به مطالعه عادت داشته باشند، بخش بسیار مهمی از فرهنگسازی عملا محقق شده است. به تعبیر دیگر اگر فرزندان در خانوادهها، پدران و مادران خود را در اوقات فراغت و یا در دقایقی از شبانه روز، مشغول مطالعه بیابند، عملا آنها نیز به کتاب خواندن تشویق میشوند.
همچنین والدین میتوانند با کتاب خواندن برای کودک از کودکی و یا کتاب خواندن به همراه او از نوجوانی، آنان را به این کار تشویق نمایند. بدیهی است رواج سنت حسنه «کتاب هدیه دادن در خانواده ها و فامیل» هم می تواند کمک شایانی در این زمینه باشد.
سه. ناشران و نویسندگان
هرچه ناشران و نویسندگان ما بیشتر در زمینه کار خود، حرفهای باشند، کتاب کودک و نوجوان هم حرفهای تر منتشر میشود و همین باعث اقبال بیشتر مخاطبان میشود.
اگر ناشران و نویسندگان ما این نکته را درک کنند که نشر کتاب برای کودک، مهم ترین و در عین حال، پیچیدهترین کار در حوزه نشر است؛ آنگاه دقت و وسواس بیشتری برای کار در این زمینه به خرج میدهند؛ درست مانند فعالیت معلم اول ابتدایی که مثلا نسبت به معلم سوم یا پنجم ابتدایی، کار مهم تر و البته دشوارتری دارد.
بدیهی است ناشر و نویسنده کتاب کودک باید به انتخاب نثر و نظم مناسب، تصویرگری مناسب و به اندازه و همچنین طرح روی جلد مناسب و در عین حال جذاب برای کودک اهتمام داشته باشند.
همچنین ناشران و نویسندگان نباید فراموش کنند که کودک و نوجوان تنها در صورتی به مطالعه علاقهمند می شود که نیازها و پاسخ به پرسشهای خود را در کتابها بیابد و بس.
چهار. مسئولان مدارس و آموزگاران
در این زمینه هم می توان به ضرورت گسترش و به روز بودن کتابخانههای مدارس، تعبیه زنگ مطالعه یا کتاب در مدارس به همت مدیر و آموزگاران و خوانش کتابهای کم حجم و جذاب برای بچهها به همراه اجرای مسابقاتی از آنها و البته اجرای برنامههای جُنگواره شاد و مفرح در زمینه کتاب و با حضور نویسندگان، به ویژه در هفته شروع به کار مدارس پس از هر تعطیلات نوروزی اشاره کرد.
نباید از یاد بُرد که آموزگار هم بهعنوان پدر و مادر دوم هر کودک یا نوجوان، اگر در حضور بچهها، کتاب بخواند؛ این نیز عملا آنان را به کتابخوانی تشویق میکند. همچنین ارائه لیست سیر مطالعاتی اختیاری و فوق برنامه برای تعطیلات تابستانی یا تعطیلات نوروزی به دانش آموزان یا اختصاص جایزه کتاب برای مسابقات متعدد و متنوعی که در مدارس برگزار میشود، راهکارهای دیگری برای تشویق بچهها به کتابخوانی است.