شاید شما هم مکتبخانه های قدیم و دانشآموزانی که به صورت گرد روبهروی هم بنشینند را فقط در فیلمها دیده باشید؛ اما جالب است بدانید در گوشهای از ایران و در یکی از مسجدها، هنوز آموزش مکتبی به بچهها طرفدار دارد. مسجد «صنعتگران» مسجدی در یکی از محلههای شهر مشهد است که بچهها به جای مدرسه در این مسجد درس میخوانند و به جای میز و نیمکت روی زمین مینشینند.
داستان این مسجد و دانشآموزانش داستان همان مکتبخانههای قدیم است که حالا بهروز شده است. دوازده سالی این طرح به صورت پراکنده و آموزشی امتحان شده و تقریبا چهار یا پنج سال است که این طرح در مسجد توسط «حجتالاسلام صرافیان» راهاندازی شده است. «مصطفی صرافیان» یکی از متولیان مسجد و به اصطلاح ناظم این مدرسه درباره این مسجد میگوید: «ایده اصلی طرح از حجتالاسلام صرافیان پدرم بود که بالاخره پس از سالها در قالب مسجد صنعتگران عملی شد. پدر و مادرهایی که دغدغه داشتند فرزندانشان در محیطی باشند که هم علماندوزی کنند هم با مفاهیم مذهبی و مسجد مانوس شوند، مسجد صنعتگران را انتخاب کردند. این بچه ها دیگر مدرسه نمیروند؛ به این معنی که روی نیمکت بنشینند و به جای آن به مسجد میآیند و مدل مکتبخانههای قدیم به صورت گرد روبهروی هم مینشینند.»
مسجد صنعتگران از پیش دبستانی تا دبیرستان دانشآموز میگیرد و از الان به فکر تحصیلات دانشگاهی است. دروسی که بچه ها در این مسجد میخوانند فرقی با بقیه مدارس ندارد؛ مگر اینکه: «همان دروسی که در مدارس میخوانند را در قالب مسجد میخوانند و در کنار آن یک سری مباحث مباحث مذهبی هم به آنها آموزش داده میشود. البته تمام آموزشهای داخل کلاس مثلا درس علوم یا حتی ریاضی یک جهت مذهبی دارد. بچههای دبستانی و راهنمایی در شیفت صبح و دبیرستانیها در شیفت بعدازظهر مسجد، به کلاس میآیند.»
مدرسهای ما طلبه هستند
اکثر مدرسهای این مدرسه یا به قول خود آقای صرافیان مربیها، طلبه و آشنا با مفاهیم مذهبی هستند. «اکثر مربیان این کلاسهای مکتبی، طلبه و ملبس هستند. تمام مدرسهای این کلاس ها کسانی بودند که قبلا شاگردان حاج آقای صرافان بودند و علاوه بر آموزشهای مذهبی و مکتبی، تحصیلات دانشگاهی هم دارند. کلاسها هم حداکثر ده نفره هستند که در چهار طبقه فضای مسجد به صورت حلقه حلقه هر کدام در گوشهای از مسجد مینشینند.»
البته برای طلبههایی هم که خیلی با روش تدریس آشنایی ندارند هم برنامه دارند. «برای آموزش سبک تدریس که شاید بعضی از این طلبهها آشنایی نداشته باشند، عدهای از معلمهای آموزشوپرورش ماهی یک بار یا هر سه هفته یک بار با مربیان ما جلسه دارند و در نحوه آموزش با این معلمان مشورت میکنند.»
حضور پدر و مادر در کلاس درس اجباری است!
یکی از سختیهای همیشگی بچه ها در مدرسه رفتن جدا شدن از پدر و مادر است و شاید یکی از صحنههای معمولی در روز اول مدرسه دیدن اشکهای کلاساولیهاست؛ اما جالب است بدانید حضور حداقل یکی از والدین بچه ها در کلاسهای درس این مسجد اجباری است. « نکته مهمی که ما خیلی بر آن تاکید میکنیم، حضور خود پدرومادرها در مسجد است. حداقل یک نفر از پدرومادرها باید هر روز کنار دانشآموزش در کلاس حضور داشته باشد و این جزو شرایط اجباری ماست. یکی از مبانی که ما روی آن خیلی تاکید میکنیم، این است که مربی در حاشیه است و آموزش اصلی را باید پدر و مادر به فرزند خود بدهد. یعنی مربی فقط خط میدهد و پدر و مادر در خانه امور تربیتی فرزندان خود را پیگیری میکنند. به خاطر همین در کلاس ها حضور دارند و به ما کمک میکنند. در تمام اردوها هم پدرهای این دانشآموزان حضور دارند.»
کلاسهای علوم این بچهها در طبیعت برگزار میشود و هر هفته حداقل یک بار اردو دارند.
آموزشهای ما عملی است
مسجد صنعتگران چند مجموعه مدرسه دارد. «احمد نعمتی» مدیر یکی از مدرسههای ابتدایی این مسجد درباره نحوه کار در این ابتدایی میگوید: «در اینجا طلبهها دوره تدریس را گذراندهاند و علاوه بر درسهای مصوب آموزش و پرورش، قرآن و نهجالبلاغه هم به این دانشآموزان تدریس میشود. بیشتر تاکید ما هم در روش به صورت عملی است نه صرفا تئوری؛ مخصوصا در مباحث اخلاقی. مثلا مربی ما مدام به لفظ نمیگوید که غیبت نکنید. یک بار این را میگوید و از این به بعد خودش آن را رعایت میکند.»
همه یک حساب بانکی داریم!
آقای نعمتی میگوید برای مدرسههای خود هیچ تبلیغاتی نمیکنند و هیچ هزینهای هم دریافت نمیکنند: « ما هیچ گونه تبلیغاتی نداریم و از بچه ها هم هزینه ای دریافت نمی کنیم. مگر هزینه های مربوط به خودشان. مثل هزینه های اردو؛ برای تدریس هم هزینه ای نه از خانوادهها و نه از هیچ نهاد رسمی و غیررسمی دریافت نمیکنیم.»
مسجد صنعتگران ۷۰۰ نفر دانشآموز و ۴۰ نفر مربی دارد که از این تعداد مربی، هشت نفرشان ثابت هستند. «ما تقریبا ۴۰ نفر مربی داریم که از بین این ها هشت نفر به صورت ثابت هستند. بعضی از اتفاقاتی که در این مسجد رخ میدهد، برای خیلیها باورکردنی نیست. ما در اینجا یک حساب بانکی مشترک داریم و هر کدام از این هشت نفر هم یک کارت دارند. هر کس هر مقدار که احتیاج داشت از این حساب برداشت میکند.»
رابطه مربیها با بچهها در این مسجد آنقدر خوب است که با تعطیلی مدرسه خوشحال نمیشوند! «در هر مدرسهای دم عید که میشود، بچه ها آنقدر ذوق میکنند؛ انگار از قفسی رها شدند؛ اما اینجا بچه ها به سختی از مربی خداحافظی میکنند و خود دانشآموزان از ما میخواهند که فقط هفته اول مدرسه ها تعطیل شود و از هفته دوم دوباره در مسجد باشند.»
دانشآموزان ما سحرخیز هستند
آوازه این مسجد و آموزش مکتبیاش آنقدر پیچیده که که از راه دور و نزدیک برای تحصیل در آن به مشهد مهاجرت کردهاند. «خیلی از خانوادههایی که فرزندانشان در این مسجد تحصیل میکنند، از راههای دور مثل کرمانشاه و قزوین به مشهد نقل مکان کردهاند فقط به خاطر اینکه فرزندانشان در این مسجد آموزش ببیند.»
دانشآموزان این مکتب همگی سحرخیز هستند و به قول آقای نعمتی بین الطلوعین نمیخوابند. «شما از هر نهادی که میخواهید بپرسید کدام یک از آنها میتوانند بچه های سن دبستان و پیش دبستان در ساعت ۶ صبح جمع کنند؟! خیلی از برنامه های ما مثل استخر و کوه در این ساعت است.»
بچهها در منزل خادم الخانه هستند
یکی از نکات مهم در این مسجد تاکید زیاد بر نقش خانواده است؛ تا جایی که نقش اصلی آموزش را از وظایف خانوادهها میدانند. «نحوه کار ما پدر و مادر محور است؛ نه مربی محور. برای همین دانشآموزان ما شنبه و یکشنبه به مسجد میآیند و دوشنبه تعطیل هستند؛ به این معنا که در این روز مدرسه در منزل است و به قول بچهها در این روز خادم الخانه هستند. در این روز اغلب کارهای خانه به عهده دانشآموز است.»
بچههای این مسجد در خانه فقط و فقط فرزند هستند و خبری از درس و کتاب و مشق شب نیست. «تکالیف بچه ها در مدرسه تمام میشود و دانشآموز در منزل دیگر محصل نیست؛ بلکه فرزند خانواده است و سعی میکند فرزند خوبی باشد تا یک دانشآموز خوب و اگر قرار است تکلیفی در خانه انجام دهد، تکلیفی است که خانواده برای او در نظر گرفته است.»
دانشآموزان ما مدرک تحصیلی دارند
یکی از سوالات اصلی درباره تحصیل در این مسجد این است که وقتی این آموزشها زیر نظر آموزشوپروزش صورت نمیپذیرد، پس این بچهها چگونه مدرک تحصیلی میگیرند؟ آقای نعمتی پاسخ این سوال را اینگونه میدهد: «ما ادر اینجا از یک قانون متفرقه استفاده میکنیم که وقتی دانشآموز به کلاس ششم رسید، امتحان میدهد و گواهی پایان دوره ابتدایی را دریافت میکند. و همین طور مقطعهای بعدی هم به همین شکل مدرک دریافت میکنند.» البته اوایل با مخالفتهای زیادی روبهرو شدهاند؛ اما کمکم توانستهاند خود را تثبیت کنند.
علاوه بر این آزمون کلی، خود مسجد هم از بچه ها امتحان میگیرد که به سبک قدیم به صورت ثلثی است؛ اما نوع سوالات فرق چندانی با آموزشپرورش رسمی ندارد. «سوالات امتحانات ما تقریبا مثل مدارس است و اصلا پدران معلمی که فرزندانشان در مسجدههای ما هستند، سوالات را طراحی میکنند.»
آموزش و پرورش باید رقابتی شود
آقای نعمتی معتقد است رقابتی نبودن آموزش در کشور یک آفت محسوب میشود. برای اثبات حرفش هم از سخن رئیس جمهور سند میآورد. «آقای روحانی در سفر اولشان به تبریز در یک سخنرانی گفتند که آموزشوپرورش چون رقیب ندارد، در یک حالت ایستا قرار گرفته است. الان ما در مسجد خود سه مدرسه ابتدایی ایجاد کردیم؛ فقط برای اینکه فضا را رقابتی کنیم و در این رقابت است که پیشرفت صورت میپذیرد.»
آقای نعمتی مثل تمام دوستان طلبهاش تمام تلاشش را میکند که هیچ کودکی ناراضی از در مسجد بیرون نرود چرا که: « ما تمام تلاشمان را میکنیم که بچه ها با رضایت از مسجد بیرون بروند. یک شعاری که من و دوستان داریم این است که اگر کودکی از مدرسه دلزده شود، از علم زده میشوند؛ اما اگر از مسجد دلزده شوند، از مسجد و بلکه دین زده میشود.»