مجید قناد، زاده 1333 خرمشهر است که فعالیتش را از سال 63 در تلویزیون آغاز و در این مدت 20 ساله، برنامههای گوناگونی را تهیهکنندگی و اجرا کرده است. او در غیبت کوتاه و یکسالهاش در تلویزیون همچنان دست از کار نکشیده و یک بازی پلیسی مخصوص استفاده در شبکههای تلفن همراه را منتشر کرده است. با او درخصوص تجربیاتش در زمینه استفاده از این شبکهها گفتوگو کرده و از جایگاه کودکان و لزوم آموزش و توجه بیشتر به این گروه سنی پرسیدهایم که در ادامه خواهید خواند.
آقای قناد! شما چقدر در زندگی روزمره خود اهل استفاده از شبکههای مختلف مجازی هستید؟ آیا در این شبکهها و گروههای گوناگون فعالیتی دارید؟
من در هر کاری در زندگی سعی میکنم حد و اندازه را رعایت کنم. استفاده از این شبکهها هم به نظرم به جای خودش اگر رعایت شود، لازم است، اما باید حواسمان باشد هر چیزی به همان اندازه که میتواند، مفید باشد چون اگر از حد خود خارج بشود به مشکل و معضل تبدیل میشود. الان متاسفانه در خیلی از خانوادهها شرایط به گونهای شده که استفاده از این شبکهها میان افراد فاصله انداخته است. بهتر است با هر چیزی منصفانه کنار بیاییم و از آن بدرستی استفاده بکنیم.
استفاده از شبکههای اجتماعی در خانوادههایی که بچههای کوچکتر دارند به چه صورت است؟ چون در حال حاضر به نظر میرسد کودکان و نوجوانان به مخاطبان اصلی این شبکهها تبدیل شده و بخش عمده فرآیند جامعه پذیری و آموزشهایشان را از این شبکهها یاد میگیرند.
وظیفه اصلی پدر و مادرها این است که در مواجهه با این شبکهها به گونهای ارتباط برقرار کنند که الگوی خوبی برای فرزندانشان باشند. چون بچهها بخصوص در سنین پایینتر، رفتارهایشان را از والدینشان میآموزند و اگر کودکی مثلا ببیند پدرش مدام درگیر تلفن همراه خود است، او هم میآموزد و از آن تاثیر میپذیرد. فکر میکنم بهترین مثالی که در زمینه استفاده درست از این شبکهها میتوانم بگویم، به کار بردن چاقوست. وسیلهای که در خانه همه ما هست و میتواند کشنده و خطرناک باشد، اما چرا بچههایمان به سراغش نمیروند و استفاده نادرستی از آن نمیکنند؟ چون از کودکی این قضیه را به آنها آموزش دادهایم و آشنایشان کردهایم. در مورد اینترنت و استفاده از آن هم وضع به همین صورت است. متاسفانه امروزه میبینیم بچههای ما دیگر کودکی نمیکنند و از همان هشت تا 12 سالگی ذهنشان همانند ذهن یک نوجوان شده است. از طرف مقابل، نوجوانان مان هم چون کودکی نکردهاند، ذهنشان در همان دوران مانده است. این شرایط خوب نیست و باید به دنبال چارهای برایش باشیم.
صفحهای که در اینستاگرام با نام شما ساخته شده آیا متعلق به خودتان است؟
بله، این صفحه متعلق به من است و توسط فردی تحت نظر خودم اداره میشود.
چقدر در انتشار محتوای تصاویرتان در این شبکه سعی میکنید حریم شخصی خود را رعایت کنید؟
همواره سعی کردهایم چارچوبها را در صفحهمان رعایت کنیم، چرا که فکر میکنم صفحههای افراد در این شبکه اجتماعی به نوعی مثل همان دفترچه خاطرات شخصی و قدیمیمان است و تفاوت اصلیاش در این است که حالا افراد بیشتری میتوانند به این خاطرات سرک بکشند و تصاویرمان را ببینند. لذا بحث رعایت حریم شخصی در این شبکهها بسیار برجستهتر میشود. همانطور که ما هر حرفی را که در خانه زدهایم به بیرون از چارچوب خانهمان نمیبریم یا با لباس خوابمان به مهمانی نمیرویم، در این شبکهها هم لازم است حریمهایمان را رعایت کنیم و رفتار درستتری داشته باشیم.
مخاطبانتان در این شبکهها چه افرادی هستند؛ کودکان یا بزرگترها؟ آیا سعی میکنید آموزشی هم برایشان داشته باشید؟
بله هست، اما آموزش خیلی به شکل غیرمستقیم است. بچهها در کنار پدر و مادرشان عکسهای مرا نگاه میکنند و مثلا میبینند امروز عمو قناد به بیمارستانی سر زده و از بیماران عیادت کرده است، این قضیه به شکل غیرمستقیم تاثیرش را میگذارد یا عکسهای دیگر که ممکن است موجب تشویق آنان به رفتار خوبی بشود. البته به عقیده من جای فرهنگسازی و آموزش مستقیم در این شبکهها نیست و خیلی موافق تمرکز همه جانبه روی آن نیستم. مگر همه بچههایی که ما در شهرستانهای دور افتاده یا حتی همین اطراف خودمان میشناسیم، به اینترنت دسترسی دارند؟ درست است روز به روز استفاده از این شبکهها و گستردگی آنها بیشتر میشود، اما بعد از 30 سال کار مستمر، من هم وقتم اجازه نمیدهد همه تمرکزم را روی این شبکهها معطوف بکنم و فقط در حد بضاعت خودم کارهایی را انجام میدهم.
فرهنگسازیها و آموزشهایی را که تا این لحظه توسط نهادهای گوناگون و رسانههای رسمی برای استفاده از شبکههای مجازی صورت گرفته چقدر مفید میدانید؟ آیا این آموزشها کافی است؟
نه، واقعا کافی نیست. ما هر کاری که بکنیم کم است. واقعا این شبکهها به نظارت نیاز دارند و انشاءالله فکر میکنم با پویایی و رونق هر چه بیشتر شبکههای کودک و نوجوان تلویزیون مانند شبکه پویا بتوانیم وقت خالی کودکان را بیش از قبل پر کنیم. یادمان نرود بچهها مثل آینه هستند. هر کاری که فردا برایشان انجام بدهیم دیر است و باید از همین حالا دست به کار شویم. الان مدتهاست میبینیم ارزشهایی مثل ادب و احترام به بزرگترها در حال کمرنگ شدن است و سایتها و شبکههای مجازی گوناگون با آموزشهای مختلف از هر سو ما را احاطه کردهاند. همانطور که ما در فصل سرما مراقب خودمان هستیم سرما نخوریم و به محض سرماخوردگی به دنبال درمان و چاره آن میرویم، در مورد مباحث آموزشی و تربیتی هم باید یادمان باشد پیشگیری بهتر از درمان است. من دلم به حال این بچهها میسوزد. اجازه ندهیم بچههایمان در این شبکهها به حال خود رها بشوند. باید مراقبشان باشیم و هر کاری که در این زمینه برایشان انجام بدهیم، کم است.