دهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر تا ساعاتی دیگر در حالی به کار خود پایان میدهد برگزاری آن در این دوره را میتوان آغاز یک دگردیسی تازه برای این جشنواره به شمار آورد که تا پیش از این و در روند 9 ساله برگزاری آن مسبوق به سابقه نبوده است.
با جدایی این جایزه از خانه کتاب و انتقال آن به بنیاد شعر و ادبیات داستانی گامهایی به منظور برگزاری هدفمند این جایزه برداشته شد که در قدم نخست با کوچک کردن هیئت علمی این جایزه خودش را نشان داد. هیئت علمی این جایزه که تا پیش از این نزدیک به 30 عضو داشت در ساختار جدید بسیار کوچک شد و جای خود را تنها به شاعران و اساتید ادب فارسی داد. در همین راستا این جایزه با تدوین اساسنامه و شیوه نامه اجرایی مشخص و منحصر به خود اعلام داشت که از این پس تنها به داوری کتابهای شعر منتشر شده در سال پیش از برگزاری خواهد پرداخت و به همین خاطر جشنواره شعر فجر در نهایت به جایزه کتاب سال شعر تغییر ماهیت داد.
این اتفاق در کنار حذف بررسی تک اثر در داوری جشنواره و با برپایی بزرگداشت برخی شاعران در مراسم اختتامیه تکمیل شد و در نهایت بانی جدید اجرای آن که بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان باشد، تصمیم به برپایی محافلی در حاشیه این جایزه به منظور ایجاد فرصتهایی برای ابراز وجود شاعران جوان و گمنام در حاشیه این جایزه کرد.
با این همه باید عنوان کرد که جایزه شعر فجر در سه سال گذشته از تکاپوی همیشگی افتاده است و گویی برگزاری آن به صورتی اختصاصی و ویژه شاعران و خارج کردن آن از فضای ایجاد درگیری عمومی میان مردم و شعر مهمترین علت برای این رویداد باشد.
اسماعیلی امینی دبیر هنری این جایزه در دومین نشست خبری این جشنواره و زمانی که با سوال خبرنگاران درباره این اتفاق و کارکرد محافل شعر فجر برای ادبیات و شعر فارسی روبرو شد، عنوان داشت: به باور من این جلسات باعث میشود ما از احوال شعر یکدیگر باخبر شویم و تنها از پنجره فضای مجازی به یکدیگر نگاه نکینم.
وی در این زمینه به ذکر خاطرهای نیز پرداخت و گفت: من در سفری که چند سال قبل به افغانستان داشتم شاهد بودم آنجا تنها چند شاعر جوان ما را آنهم به واسطه حضورشان در فضای مجازی میشناسند و فکر میکنند اینها شاعرانی بسیار مطرحی هستند در حالی که واقعا اینگونه نبود این یک واقعیت است که بسیاری از چهرههای برجسته ادبی ماحتی در جامعه ما نیز ناشناختهاند و جشنواره سعی دارد با محافل شعر خوانی به معرفی آنها بپردازد.
موضوع چالش برانگیز دیگر امسال این جشنواره را باید در نحوه انتخاب شاعران برای حضور در محافل خارجی این جشنواره جستجو کرد. بسیاری از اهالی رسانه پس از اعلام افراد حاضر در این رویداد با این ابهام روبرو میشدند که بر چه مبنا و شاخصی برخی از این چهرهها برای حضور در این رویداد انتخاب شدهاند. نوک تند انتقادات در این زمینه متوجه شاعران جوان و گمنامی بود که به عنوان نماینده شعر ایران به کشورهای فارسی زبان و دوست اعزام میشدند اما مهدی قزلی مدیر عامل بیناد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان در این زمینه اعلام داشته که این افراد از میان برگزیدگان و صاحبان رتبه در جشنوارههای ادبی برگزار شده توسط بنیاد و با توجه به فهالیت شاعردر منطقه زبانی آن کشور انتخاب شده است. با این وجود همچنان انتقاداتی در این زمینه وجود دارد که به استفاده از لفظ نمایندگی ادبیات ایران توسط افراد حاضر در این هیئت بازمیگردد که گاه در فضای مجازی نیز رخ نمایی میکند. وقتی دیده میشود که شاعرانی قرار است قدم به سرزمینی بگذارند که تا پیش از این مدتهاست اطلاعی درست از شعر معاصر فارسی ارائه نشده است، چه بسا حضور شاعرانی با شناسنامه شناخته شده تر مناسب تر میبود و حضور جوانان در گامهای نخست را به محافل داخلی و تلاش برای پختگی بیشتر معطوف میکرد.
یکی دیگر از نکات قابل توجه این دوره جشنواره شعر فجر این بود که جشنواره بر حلاف دوره های گذشته در سکوت خبری فعالیت داشت این نه از جهت اقدامات بنیاد ادبیات داستانی بلکه بیشتر به رسانه ها باز می گردد، شاید از همین رو باشد که با وجود محافل داخلی متعدد برخی از شاعران بانام انقلاب اسلامی که در دوره های گذشته از حاضران جشنواره بودند در این دوره از روند برگزاری بی اطلاعی می کردند، هر چند با توجه به داوری کتاب های شعر انتظار می رود بزرگان شعر نیز در جشنواره حضور گرمتری داشته و جنب و جوش بیشتری را شاهد باشیم اما به واقع این چندان در فضای شعری امروز جامعه ما رخ نداده است.
به هر روی قطار دهمین دوره جشنواره شعر فجر با همه نقاط قوت و کاستی ها در حال ورود به ایستگاه پایانی خود است، اما انتظار می رود پس از هر دوره برگزاری با نگاه به مسیر طی شده برای اینده برنامه ریزی بهتری داشت،چرا که جشنواره شعر فجر پس از یک دهه باید به ثبات رسیده و حرفی برای گفتن داشته باشد.