چند روزی است که سریال «کیمیا» با همه نقدها و نظرات و طرفداران بسیاری که داشته است به پایان رسیده تا پخش دورهای از زندگی زنی استوار چون کیمیا همزمان با پایان دهه گرانقدر فجر و بعد از صد و اندی قسمت به انتهای خط تماشا برسد. به منظور تحلیل اولین سریال بلند تاریخ رسانه ملی ایران و در همجواری پایان جشنواره فیلم فجر با جواد افشار که از جمله کارگردانهای حاضر در کاخ جشنواره بود به گفتوگو پرداختم تا هم از سیمرغهای به پرواز درآمده در جشنواره سیوچهارم فجر بگوییم و هم از «کیمیا»یی که با همه ضعف و قوتها، جو متفاوتی در میان سریالهای تولیدی تلویزیون ایجاد کرد.
چند روزی است سریال «کیمیا» با همه حواشی، نقدها و تحسینها از سوی مردم و منتقدان پایان یافته. بازخورد این نگاههای متمایز نسبت به این اثر برای شما چه بوده است؟
سریال «کیمیا» هم مانند همه سریالها و ساختههای دیگر تلویزیون و سینما بازتابهای مختلفی داشته و حتما همانند دیگر آثار دارای نقاط ضعف و قوتی است. این را باید منتقدان بدانند که هیچ اثری در ایران و حتی جهان بدون ضعف نخواهد بود و هر کسی اگر بخواهد ادعاهای دیگری بکند حتما از روی جهالت است. ما خودمان بهتر از بقیه و حتی منتقدان نقاط ضعف «کیمیا» را میدانیم و برای کسانی که با هویتهای جعلی و ناشناخته به بدترین شکل ممکن و حتی با توهین به ما تاختند، پاسخی ندارم و فکر میکنم در این باره لجبازیهایی وجود داشته است!
برخی انتقادات نسبت به سریال «کیمیا» درباره عدم مطابقت تاریخی سریال و نیز اشتباهات صحنهآرایی و چهرهپردازی است، در این باره توضیحی دارید؟
ببینید! برخی از این مسائل براساس عدم وجود اطلاعات نزد برخی افراد و فقدان دانش و شناخت از شرایط و محیط است. ما نهایت دقت را کرده و مواردی را که ارتباط به آن دوران نداشت پوشاندیم. یک چیزهایی میشنوم که واقعا تعجببرانگیز است. برای آنها که نسبت به چهرهپردازی سریال ایراد میگیرند باید از اینجا اعلام کنم که اصلا پیرکردن کاراکترها مدنظر ما نبوده است که برخی به این مساله انتقاد میکنند. مگر قرار بوده خانمی 45 ساله در سریال پیر و با صورتی چروکیده نشان داده شود که اینگونه ایراد میگیرند؟! البته اشتباه ما این بود که عینکی را به صورت کیمیا زدیم و خط و خطوط طراحی شده برای این کاراکتر در پشت عینک دیده نشد و من نباید آن عینک را برای کاراکتر میگذاشتم! که شباهتی هم به کاراکتر سریال دیگری یافت.
پس با ضعفهای سریال مواجه خواهید شد و آنها را خواهد پذیرفت؟
حتما همینطور است. ما برای فیلمبرداری کار 2 سال زمان صرف کردیم و همانطور که سریال «کیمیا» دارای نکات مثبتی است، ضعفهایی هم داشته است. این بیانصافی است که برخی از روی غرضورزی نکات ارزنده سریال را نادیده بگیرند. باید دانست، چه آنهایی که بیهوده اثری را برجسته میکنند و چه آنها که تنها به فکر نقد و عیبجویی هستند، مسیر اشتباهی را در پیش گرفتهاند.
اولین روزی که به شما پیشنهاد ساخت سریالی بلند داده شد، چه تصوری داشتید و فکر میکردید که استقبال قابل توجهی از «کیمیا»ی شما صورت گیرد؟
سریال «کیمیا» پدیدهای در تولید سریالهای داخلی بوده، از این رو نمیتوانستیم هیچگونه تصور دقیقی درباره آن داشته باشیم و با وجود اینکه پیشبینی توجه مخاطبان را داشتیم اما حقیقتش این اندازه از استقبال را انتظار نداشتیم، چرا که براساس آمارهای دریافتی از سوی سازمان صدا و سیما این سریال بیش از 65 درصد در جلب رضایت مخاطب موفق بود و براساس گزارشات شرکت مخابرات در ساعات پخش «کیمیا»، افت شدیدی در کاربران اینترنتی ایجاد میشد، حتی این سریال توسط ایرانیهای خارج از کشور نیز دانلود شده است. اینها نشاندهنده اقبال این سریال در برابر انواع شبکههای اجتماعی و ماهوارهای است.
مهمترین مفاهیمی را که در بازه زمانی طولانی از ارائه داستان زندگی کاراکتر کیمیا به دنبالش بودید، چیست؟
آنچه باید بدانیم و بر آن توجه کنیم این است که نسلهای جدیدی در کشور وجود دارند که به دلیل اینکه در فضا و شرایط ایام پیش از انقلاب یا دوران 8 سال دفاعمقدس نبودند شناخت چندانی از اتفاقات تاریخی کشور نداشته و تنها از طریق گفتههای افراد دیگر به مواردی رسیدهاند. از طرفی زبان تصویر و ارزش والایی که سینما و تلویزیون در درک رخدادها و اتفاقات تاریخی و اجتماعی خواهد داشت مسالهای ثابتشده در جهان است و از این رو شاهد ساخت انواع سریالها و فیلمها با اهداف مشخص توسط کشورهای دیگر بودهایم. متاسفانه کمبود آثار تصویری در کشور باعث فاصله نسلهای جدید با اتفاقات رخداده شده و نیاز به ساخت آثاری با بهرهمندی از جذابیتهای داستانی احساس میشود، بنابراین براساس رسالت یک هنرمند، لازم بود که اثر قابل توجه و متفاوتی تولید شود.
یعنی انتخاب کاراکتری محوری چون کیمیا بهانهای برای پرداخت به برشی از تاریخ این سرزمین نزد شما بوده است؟
بله! نیاز به بازنمایی بخشهایی مهم از تاریخ این سرزمین در قالب درامی خانوادگی بود که بتواند با مخاطب ارتباط لازم را برقرار کند، از این رو کاراکتری انتخاب شد که پرداخت به سرنوشت او همراستا با ورق زدن برگهایی از تاریخ کشور باشد. ما احساس میکردیم که مردم بویژه نسلهای جوان این کشور حق دارند بدانند که چه اتفاقاتی در این سالهای پُر فراز و نشیب افتاده است. کیمیا نمونهای از زنان مقاوم این سرزمین است و استقبال رخداده نشاندهنده پذیرش این شخصیت توسط مردم بوده است.
انتخاب طبقه زیست قهرمان سریال چگونه و با چه نگاهی صورت یافت؟
قهرمان سریال و کاراکترهای آن از لایههای اجتماعی جامعه و از میان طبقات متوسط و پاییندست جامعه انتخاب شدند تا برای مردم آشنا و قابلباور باشند. کاراکتر کیمیا به عنوان نماینده زنان و دختران ایرانی در آن مقطع انتخاب شد که با سیر حوادث مختلف و پستی و بلندیهای زندگی دسته و پنجه نرم کردند. از طرفی ما کاراکترهای مختلفی را در سطوح متفاوت زیست در سریال نشان دادیم که براساس طراحیهای شکلیافته برای شخصیت کاراکترها ایجاد شده بود.
بخش مهمی از سریال «کیمیا» هم اختصاص به دوران گرانقدر دفاعمقدس دارد که شخصیتهایی چون شهید جهانآرا در آن به تصویر درآمدند. درباره توجه به این بخش از فیلمنامه نگاشتهشده و اجرای خود توضیح دهید.
بله! مقطع 8 ساله دفاعمقدس و بخش خرمشهر، قسمت مهمی از سریال را از جنبه دراماتیک تشکیل میداد، بنابراین ما در این برهه از تاریخ ضمن ارائه زندگی کیمیا سعی کردیم به حماسههای رخداده و حماسهسازانی چون شهید جهانآرا و دلاوران تکاور نیروی دریایی ارتش بپردازیم که در این سریال کاراکتر علی نماینده آنهاست که از همان روزهای آغازین جنگ در مسجد با مردم به سخن میپردازد و بسیاری از افراد را آموزش داده تا به جبههها بپیوندند. شهید جهانآرا هم نمونهای از هزاران جوانی بود که در آن روزهای سخت به مقابله با دشمن پرداختند و همه سعی گروه سازنده در این سریال نمایش جهاد و دلاوری نیروهای مردمی در کنار نظامیان بود، چرا که در این نبرد 8 ساله نیروهای بسیاری از گروههای مردمی، بسیج و سپاه و نیز ارتش در شجاعانهترین حالت به دفاع از میهن پرداختند.
پیش از این آثار دفاعمقدسی در کارنامه شما وجود نداشت اما با «کیمیا» به نوعی نمایانگر جهاد مردانی جاودانه شدید. تصورتان از چگونگی اجرای این بخش چه بود؟
حقیقتش را بخواهید من سالها علاقهمند بودم در فرصتی سراغ ساخت اثری از بچههای جبهه و جنگ بروم و مترصد ایجاد شرایطی برای ارائه این کار بودم. به هر حال خیلی از دوستان و مسؤولان که میدانستند من از بچههای جبهه هستم بارها به من پیشنهاد ساخت اثری در این باره را میدادند اما من از انجام این کار پرهیز میکردم، چرا که احساس میکردم باید در زمانی مناسب و شرایطی بهتر وارد این عرصه مهم شوم.
واهمهتان از عدم پرداختی درست درباره مردان جبهه بود؟
بله! سالها دغدغه ساخت داشتم اما شرایط خودم را مساعد نمیدیدم و نمیخواستم با تجربهای کم وارد عرصه دفاعمقدس شوم و این موضوع را عقب انداختم تا اینکه «کیمیا» به من پیشنهاد شد و احساس کردم که حالا زمان مناسبی برای اجرایی کردن آن دغدغه است و بالندگی نگاهم میسر شده است. واقعیتی را به شما بگویم که دغدغه اصلیام برای ساخت سریال «کیمیا» بخش مربوط به دفاعمقدس بوده است و شاید همه این سریال را به خاطر همان چند قسمتی که در فضای جبهه بود، ساختم. در ابتدا که حدود 70 قسمت از فیلمنامه به من جهت مطالعه داده شد وقتی به بخش حماسه آن رسیدم احساس خیلی خوبی داشتم و با وجودی که برای دردهای مردم گرانقدر جنوب کشور تاسف خوردم اظهار خوشحالی از وجود چنین فیلمنامهای برای ساخت در من پیش آمد، چرا که به دنبال این بودم تا ادای دین خود را نسبت به مردم مقاوم سرزمینم انجام دهم.
این علاقه چنان بوده که باز هم سراغ ساخت فیلمی سینمایی یا سریالی تلویزیونی درباره دفاعمقدس بروید؟
سریال «کیمیا» تجربه خوبی برایم بود و همچنان علاقهمند به ساخت آثار دفاعمقدس هستم اما به شرطی که امکانات این کار فراهم شود و فیلمنامه خوبی تدارک دیده شود. من سالها پیش فیلمنامهای سینمایی در زمینه دفاعمقدس تهیه کرده بودم اما جرات انجامش را نداشتم و برای آینده باید دید چه شرایطی پیش میآید و اگر زمینه این کار مساعد باشد، شاید باز هم در این باره ورود پیدا کنم.
در تولید «کیمیا» با توجه به حمایتهای انجمن سینمای انقلاب و دفاعمقدس و صدا و سیما دغدغه مالی که پیش نیامد؟
اتفاقا بشدت مشکل بودجه در سریال «کیمیا» داشتیم. شما همینقدر بدانید که بودجه «کیمیا» از یک سریال «درجه ب» تلویزیون هم پایینتر بود! اینها را نمیتوان به مخاطب عام گفت. من سریال «مادرانه» را 3 سال پیش از این با بودجه بالاتری ساخته بودم! بنابراین نباید فکر کنند ما میلیاردها تومان بابت این سریال پول گرفتیم. خیر! بودجه ما بسیار پایین بود و شرایط دشواری بویژه در بحرانهای اقتصادی فعلی به وجود آمد.
در خبرها آمده بود که قرار است سریالی با نام «پدر» را بسازید. این موضوع صحت دارد؟
نام «پدر» به اشتباه در رسانهها آمده است. البته قرار است سریالی برای ماه مبارک رمضان بسازم که نام موقت آن «خوشههای رنج» است و بزودی ساخت آن را آغاز خواهیم کرد. امیدوارم این سریال هم در آن ایام ارزشمند مورد توجه مردم عزیز قرار بگیرد.
دیگر علاقهمند به ساخت سریالهای طولانی نیستید؟
به نظرم تلویزیون از راهی که انتخاب کرده نباید بازگردد، به هر حال هر کارگردانی که باشد فرقی ندارد، مهم این است که مسیر «کیمیا» ادامه یابد، چرا که این سریال نشان داد مردم بشدت علاقهمند و پیگیر سریالهای وطنی و موضوعات ملی هستند. امیدوارم این رویه دنبال شود تا خللی در این زمینه ایجاد نشود. همانطور که میدانید امروز شبکههای ماهوارهای با تولید سریالهای طولانیمدت درصدد جذب مخاطبان هستند، این در حالی است که داستانهایی که در اینگونه سریالها ارائه میشود هیچگونه نسبتی با مردم این سرزمین ندارد. ما باید سعی کنیم از طریق ساخت مجموعههای تلویزیونی بلندمدت تماشاگران را همراه خود کنیم و برای این کار نیاز به وجود بودجهای مناسب است. ساخت سریال «کیمیا» نشان داد هم مردم و هم هنرمندان میتوانند به انجام این هدف دست بزنند و استقبال قابل توجه مردم و برخی منتقدان و مسؤولان گویای این خواهد بود که باید این راه ادامه یابد.
چند بار شما را در کاخ جشنواره فجر دیدم که به تماشای فیلمهایی نشستید. سطح کیفی آثار این دوره را چگونه دیدید؟
فیلمهایی مانند «بادیگارد»، «ایستاده در غبار» و «ابد و یک روز» را در جشنواره دیدم که به طور کلی آثار نسبتا خوبی بودند و برخی از آنها مرا تحت تاثیر قرار دادند. در کل جشنواره فجر رویدادی برای انعکاس آثار در ژانرها و موضوعات متفاوتی است که میتواند برآیند سینمای ایران در سال پیشرو باشد.
با توجه به اینکه بخشی از سریال «کیمیا» به دوران دفاعمقدس میپردازد، آثار مرتبط با این مقوله را در جشنواره چگونه ارزیابی میکنید؟
فیلم «ایستاده در غبار» فرم متفاوت و ارزندهای داشت که بسیار خوب ساخته شده بود، البته به نظرم این فیلم کمی طولانی است و در میانه ریتم خود را از دست میدهد و اگر تدوین مجددی داشته باشد، نتیجه بهتری خواهد داشت. فکر میکنم کارگردان این فیلم بخوبی با ساختار این فیلم آشناست و میتواند به اثر بهتری هم برسد.
درباره فیلم «بادیگارد» چه تحلیلی دارید؟ اثر جدید ابراهیم حاتمیکیا، نقدها و واکنشهای مختلفی را در بر داشت. شما چه احساس و نگاهی از تماشای «بادیگارد» یافتید؟
من بشدت آقای حاتمیکیا و آثار و نگاهش را دوست دارم و با فیلم «بادیگارد» هم ارتباط خیلی خوبی پیدا کردم و به نظرم کارگردانی برجستهای دارد. از این نظر غیبت ایشان در اختتامیه جشنواره فجر خیلی مشهود بود. به هر حال ایشان کارگردان بزرگ و شناخته شدهای در سینمای ایران است و براحتی نمیتوان از نامش گذشت.
به نظرتان دلیل نادیده گرفتن ابراهیم حاتمیکیا نزد داوران جشنواره میتواند دلایلی فراسینمایی داشته باشد؟!
به هر حال نظرات سلیقهای میان داوران وجود دارد اما یک نکته را باید اینجا برای مخاطبان بازگو کنم که معمولا مورد اشتباه برخی قرار میگیرد. مساله مورد اشاره در تمایز میان بحث کارگردانی و فیلمنامهنویسی و فیلم ساخته شده است که هر کدام از این 3 مورد نیاز به تحلیل کارشناسانه مجزایی دارد. متاسفانه برخی نمیتوانند این 3 مقوله مهم را از هم تفکیک کنند. جدا از تفکر و فن اجرای یک کارگردان باید به اندیشه و تفکر اثر در فیلمنامه نگریست. از طرفی مساله مهم یک فیلم، درایت و مدیریت پروژه در بخشهای مختلف یک اثر سینمایی است و اینکه شما بتوانید با یک ریتم و تقطیع و ساختار مناسب، مخاطب را به نحوی همراه اثر کنید که اگر لازم بر ایجاد تعلیق است، این شرایط وجود داشته باشد و اگر نیاز به آرامش است، بتوانید بخوبی ریتم اثر را حفظ کنید یعنی فیلم ساختار درستی داشته باشد و این هنگامی رخ میدهد که هر چیزی سرجایش باشد و کارگردانی موثری در فیلم وجود داشته باشد. از طرفی بخشی از کارگردانی، اجرای سکانسهای دشوار است و این نوع فیلمسازی دشوارتر از ساخت فیلم در محیطی آرام و محدود است. وقتی فیلمسازی در صحنهای شلوغ و با پروداکشنی عظیم، سکانسی ماهرانه را خلق میکند دیگر مشخص است که عیار فیلمسازیاش چقدر است.
البته چنین سکانسهای اکشن و مهیجی در فیلم «بادیگارد» وجود داشت.
بله! بشدت سکانسهای سخت با اجرای ارزنده حاتمیکیا در «بادیگارد» شکل گرفت. سکانسهایی مانند بالگرد، تونل و سکانسهای خارجی در خیابان و تعقیب و گریزهایی که در شب رخ داده بود، همگی با قدرت کارگردانی حاتمیکیا شکل یافت. درآوردن این سکانسها کار سختی است که باید در قضاوتها مورد توجه قرار میگرفت.
پس فکر میکنید ظرافتهای فیلم «بادیگارد» و هنر کارگردانی حاتمیکیا از سوی داوران نادیده گرفته شد؟
من میگویم همه عناصری که به کارگردانی مربوط است را حاتمیکیا در حد اعلا در فیلم «بادیگارد» انجام داده است. حالا اگر برخیها نگرش امثال حاتمیکیا را دوست ندارند، بحث دیگری است! و اگر فیلمنامه و فیلم را قبول ندارند، نمیتوانند کارگردانی ایشان را کتمان کنند!
از نظر شما تضاد سلایق و همسو نبودن نگاه داوران جشنواره با ابراهیم حاتمیکیا موجب فاکتورگیری نام ایشان در میان کاندیداها شد؟
به نظرم کارگردانی حاتمیکیا قربانی نگرش وی شد! در صورتی که اینگونه نباید باشد. اگر تنها بخشهای اجرایی فیلم «بادیگارد» را در نظر بگیریم خواهیم دانست که نمره ایشان 20 بوده است. نگاه تفکری ابراهیم حاتمیکیا بسیار ارزشمند است و به نظرم امروز حاتمیکیا توان این را دارد که همانند آقای مجیدی سراغ پروژههای عظیمتری برود و توانایی کارگردانی این مساله را دارد. حاتمیکیا نشان داد توان و ظرفیت این را دارد که چند پله از سینمای فعلی ما بالاتر برود. از این رو حاتمیکیا با حفظ همین ارزشهای گرانقدر و حفظ ایدئولوژی و جهانبینی خود میتواند در حوزههای جدیدتری ورود پیدا کند.