در برخی از فیلم ها دختران محور اصلی داستان بودند که با روایت داستان مخاطب با آن ها همراه شده و به قهرمان تبدیل شدند اما در تعدادی از فیلم ها دختران تنها ابزاری برای رسیدن به پله های ترقی و کسب جوایز جهانی است. برخی از فیلمسازان با ردیف کردن معضلات و مشکلات جامعه برای یک دختر به صورت پشت سر هم تنها نگاه و تشویق جشنواره های خارجی را هدف قراردادند و کمتر به مخاطب ایرانی و پیوند درست داستان و قصه گویی مناسب توجه داشته اند.
نمایی از فیلم «دختر»
در میان آثار به نمایش درآمده در جشنواره فیلم فجر فیلم های «من» (سهیل بیرقی)، «دختر» (رضا میرکریمی)، «ابد و یک روز» (سعید روستایی)، «مالاریا» (پرویز شهبازی)، «لاک قرمز» (سید جمال سید حاتمی)، «متولد 65» (مجید توکلی) دخترها محور اصلی داستان بودند و به نوعی داستان با محوریت دختر پیش می رفت . در این نوشتار به نقش، جایگاه و شیوه بازنمایی دختر و توجه اش به خانواده مورد نظر است . در تعدادی از آثار مانند «ابد و یک روز» و «دختر» فیلمسازان دختر را در خانواده میبینند و در فیلم «ابد و یک روز» قهرمان داستان یک دختر است که از خودگذشتگی می کند. اما در تعدادی از فیلم ها که کم هم نیستند دختر مستقل و منفک از خانواده به نمایش گذاشته می شود. دخترانی که یا زیاده خواه هستند وبرای زیاده خواهی از هیچ کاری فروگذار نیستند و یا فراری هستند و از فرار کردن از خانه هیچ عبایی ندارند.
نمایی از فیلم «لاک قرمز»
ستاره شخصیت اصلی فیلم «دختر» رضا میرکریمی است که در یک خانواده سنتی مذهبی رشد کرده است او از ماه قبل به مادرش اعلام می کند که برای حضور در مهمانی دوستش قصد دارد به تهران برود. اما مادر به دلیل سرگرم شدن با مساله خواستگاری دختر دیگر فراموش می کند موضوع را به پدر اعلام کند. «ستاره» قصد می کند تنها یک بار خودش تصمیم بگیرد اما این بدین معنی نیست که در مقابل پدر بایستد و عصیان کند این نگاه را به وضوح میتوان در انتهای فیلم وقتی فرزانه (مریلا زارعی) با احمد (فرهاد اصلانی) شروع به مشاجره میکند و از ستاره میخواهد تا جلوی روی پدر بایستند و خواستههایش را بگوید، قابل مشاهده است. دیالوگ بسیار تاثیرگذار ستاره نشان از این مهم دارد که ستاره عصیانگر نیست او خطاب به عمه اش می گوید: «عمه بابام گناه داشت». از سوی دیگر پدر هم به درستی معرفی می شود او برخلاف فیلم های دیگر جشنواره پدری سختگیر و غیر منطقی نیست مسایل و مشکلات خانواده را حل می کند در جایی که به آرامش دعوت می شود، خود را آرام نگه می دارد، به داماد خانواده که با خواهرش مشاجره می کند احترام می گذارد و به تمام وکمال بزرگتری می کند.
نمایی از فیلم «مالاریا»
اما متاسفانه این نگاه سلامت در فیلم های دیگر وجود ندارد . نقطه مقابل «دختر» فیلم «مالاریا» است . شخصیت هیچ پیش زمینه درست و مشخصی ندارند. دختر (حنا) از خانه فرار می کند و به همراه دوستش (مرتضی) به تهران می آید و شب را بنا به دلیل کاملا دم دستی مجبور است که در خانه آذرخش سر کند. او دختری است که وقتی پدرش با آذرخش تماس می گیرد نگران و دلواپس می شود و از ترس پدر خود را در چمدان یکی از سازها قایم می کند اما بعد از مدتی کوتاه بدون هیچ اضطرابی مدل عروس دخترعمه آذرخش می شود. دختر در این فیلم هیچ مشخصه ای ندارد و در نهایت در حد یک دختر فراری بدون هدف و پوچ گرا باقی می ماند چیزی که فستیوال های غربی برای آن فرش قرمز پهن خواهند کرد.
نمایی از فیلم «ابد و یک روز »
در میان فیلم های جشنواره امسال شاهد فیلم «ابدو یک روز» بودیم، فیلمی که قهرمان آن دختری است که از هیچ تلاشی برای دور هم نگه داشتن خانواده فروگذار نیست . سمیه حاضر است برای رفع مشکلات مالی برادرش با یکی از اتباع غیرایرانی ازدواج کند. او در میان خانواده دختری با گرایشات مذهبی است، مشکلات دیگر خواهرها را ندارد و مانند خواهر بزرگترش گربه ها را برای دریافت پول بیشتر نگه نمی دارد ، از مادر مراقبت می کند و تمام کارهایش را انجام می دهد. دختر تلاش می کند تا برادرش که گرفتار اعتیاد است ترک کند. سمیه در انتها به خاطر خانواده اش حاضر نمی شود وطن را ترک کند وبا همه مزایایی که یکی یکی خواهرش برایش برمی شمارد به خانه باز می گردد تنها برای آینده برادر کوچکترش .
«لاک قرمز» با محوریت قراردادن دختری که به یکباره با کوهی از مشکلات مواجه می شود و باید علاوه بر تامین هزینه امرار معاش برادر و خواهرش را نیز از بهزیستی بازپس بگیرد در این فیلم حاتمی تلاش کرده با ردیف کردن مشکلات و معضلات مختلف در سر راه دختر جوان برخی از مشکلات در جامعه را بزرگ نمایی کند بدون هیچ پژوهش و تحقیق درباره نحوه عملکرد سازمان های مختلف . به نظر می رسد کارگردان در اثر اول خود تنها نگاهش به سوی تشویق های جشنواره هاست غافل از اینکه درست است که جشنواره ها به سیاه نمایی آثار ایرانی به خصوص وضعیت زنان و دختران در ایران توجه می کنند اما به نوع روایت، قصه و ساختار آن هم بی توجه نخواهند بود.
نمایی از فیلم «متولد۶۵»
در فیلم سینمایی «متولد 65» هم داستان حول محور و دختر و پسری جوان می گذرد که که با رویای پولدار شدن، خود را در شخصیتهای مختلف اجتماعی جا میزنند و از این طریق میخواهند به خواستههای خود برسند. بلاتکلیفی این نسل در مسائل اجتماعی، مذهبی و روابطی که هیچ گاه به درستی در اثر تعریف نمی شود مد نظر فیلم ساز بوده است.
«من» داستان دختری به نام آذر است که بدون هیچ عقبه و پیشنیه ای در واقع مستقل از خانواده به مخاطب معرفی می شود او زندگیاش بر مبنای کلاهبرداری و کجروی است. فیلمساز به بهانه نمایش کجرویها همه مسایلی که ممکن است در جامعه وجود داشته باشد را بزرگنمایی می کند. دختر با دوز و کلک صاحب ثروت و موقعیتی است و به خود اجازه میدهد که برای همه تصمیم بگیرد و آنچه که میگوید باید عملی شود. او از هر تلاشی برای قانون گریزی فروگذار نیست و برای رسیدن به پول از هیچ کاری دریغ نمی کند. در این فیلم به بهانه نمایش خلافکاریها و مسیر زندگی آذر، همه افراد جامعه را به گونه ای به نمایش میگذارد که از موقعیت خود به قصد عجله برای پولدار شدن سوءاستفاده کرده و دست به هر کار غیرقانونی می زنند و سر یک دیگر را کلاه می گذارند.
متاسفانه آثاری که درباره دختران در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید به جزء دو مورد «دختر» و «ابد و یک روز» مابقی آثار تنها پشت هم قراردادن مشکلات اجتماعی و طرح آسیب اجتماعی و بزرگنمایی آن ها مد نظر فیلمساز قرار گرفته است . نقش و نمایش خانواده در اکثر آثاری با محوریت دختران حذف شده است در اکثر آثار شاهد انقطاع میان دختران و خانواده و گسست میان اعضای خانواده به وضوح به چشم می خورد.