تنشها برای جشنواره سی و چهارم فیلم فجر روندی صعودی دارد. روز سوم جشنواره است و انتقادات در ابعاد و موضوعات مختلف افزایش یافته است. هر لحظه بر تعداد رسانههایی که در کنار انعکاس اخبار سال تحویل سینمای ایران، مسائلی درباره کاستیها یا اشتباهات این دوره جشنواره مطرح میکنند، افزوده میشود.
بخش قابل توجهی از این انتقادات به دلیل سیاستهای غامض و سفتی است که بدون پشتوانه پذیرفته شده در افکار عمومی، مدیریتی به شیوه «گازانبری» را القا میکند. این انتقادات تا جایی که دلسوزی در میان است و بر آن ارجی گذاشته شود، طرح میشود و هدفی جز ارتقای کیفی جشنواره سی و چهارم ندارد. اگر این مسائل مورد توجه قرار نگیرد طبیعتاً عدهای رها کردن جشنواره به حال خود را به هر چیز دیگری ترجیح میدهند. اما تا به اینجا عمده این انتقادات حول 2 موضوع اصلی در حال طرح شدن است:
1- مسئولان ارشد سازمان سینمایی وعده کرده بودند که سال 94، سال "انیمیشن" است. این وعده در ادامه با توجه به آثار ارسالی به دبیرخانه جشنواره با طرح مدعای «درنظر گرفتن بخش مجزا برای انیمیشن» ادامه یافت اما سرانجامِ تلخی که این روزها برای گروههای فعال انیمیشن ایرانی و عدم حضور آنان در بخش رقابتی یا نهایتاً نمایش در برج میلاد رقم خورده است، از یک عهدشکنی بزرگ خبر میدهد. اتفاقی که یکی از محورهای اصلی انتقادات رسانهای به جشنواره سی و چهارم فجر شده است.
مسألهای که تا این حد پیچیده شده است، به راحتی قابل حل و فصل بود. هر چند کیفیت تعدادی از آثار ارسالی در این بخش مانع این شد که مجموعه انیمیشنهای ارسال شده این ظرفیت را داشته باشد تا در بخشی مجزا به نمایش دربیاید، اما باز هم نتیجه انتخاب یک موضع نادقیق و ناقص از طرف مسئولان جشنواره موجب شد که آثار تولیدی دیگری که کیفیت قابل توجه و ارزندهای داشتند، هم امکان نمایش نداشته باشند و قربانی این تصمیم سرد شوند. در حالی که تنها قدری عقلگرایی میتوانست تصمیمات را به این سمت هدایت کند که موقعیتی مناسب برای نمایش این آثار که با زحمت چند ساله گروههای هنری تهیه شده بود، ایجاد شود و در بضاعتی ولو اندک، زحمات این گروههای نوپا که تعدادی از آنان علیرغم ناحمایتیها، توانستند در طرازی قابل توجه و ارزنده بروز یابند، پاس داشته شود.
شیوه نهایی برخورد جشنواره سیوچهارم فجر با سازندگان این آثار، سرخوردگی و در مواردی تحقیر و اهانت به این گروهها تعبیر شد. این روند از جایی به بعد با گارد دوباره به اشتباه گرفته شده دبیر جشنواره فجر و توجیهاتی با ضمیمه اساسنامه جشنواره مواجه شد و این مسیر تا جایی پیش رفت که هزینه آن را حالا حجت الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی هم باید در جمع اصحاب رسانه بپردازد. حیدری بار دیگر با یک تصمیم شتابزده نشان داد که توانایی تشخیص موضع دقیق و سرمایهگذاری روی نقاط اصلی و استراتژیک را ندارد و تصمیمات ناجامع او باعث قربانی شدن بخشی از زحمات هنرمندان حرفهای و حتی هزینهزایی برای سازمان سینمایی شده است. انیمیشنهایی که هیچ مدعایی برای حضور در بخش رقابتی و دریافت سیمرغ نداشتند حقی برای نمایش در سالن اصلی جشنواره هم پیدا نکردند و حتی برای عوامل آنان این شأنیت در نظر گرفته نشد که کارت دعوتی ارسال شود.
در شیوهای آماتور که نشان از جهل برخی مسئولان از زحمات چند ساله و چند 10 نفره تیمهای سازنده انیمیشن دارد، انیمیشنهای طراز اول ایرانی در سطح منطقه و بخش قابل توجهی از جهان که البته سرعت بسیار زیادی هم در نزدیک شدن به نمونههای فاخر جهانی دارند، از نمایش محروم شده و جدال بر سر این محرومیت از جشنواره حالا، رنگ لجبازی هم به خود گرفته است. این لجاجت اوضاع را اسفناک کرده و در تفسیر یا مباهلهای بچگانه انعطاف جشنواره برای نمایش این آثار «کم آوردن» یا «کوتاه آمدن» تلقی در نتیجه غیر قابل انجام تصور میشود. باید دید مسئولان حاضر میشوند بی توجه به این گزارهها و صفات مضحک فکری برای نمایش این چند اثر ارزشمند کنند.
2- این یک تز تکراری و یک پیش فرض کمتر فکر شده است که هر سال در زمان برگزاری جشنواره در ستاد جشنواره طرح میشود و عدهای برای ایجاد تحول -که تحول البته بماهو تحول ارزشمند است- اولین اقدامی که انجام میدهند به جان فرم نشستها و جداول اکران میافتند و با تزهای نهایتاً شکلی و خرد خود، یک تغییر محتوایی و ماهوی عظیم و سترگ را جستجو میکنند. چرا باید برای القای اینکه تیم جدید نسبت به گذشته کارآمدی بیشتری دارد، برخی به دنبال خلق معجزه هستند و دست به اجرای تصمیماتی می زنند که نتیجه آن چیزی جز خلق یک آنارشی و ارتجاع نیست؟ این بار هم شکل عجیب برگزاری نشستهای خبری فیلمهای جشنواره در برج میلاد و نمایش آثار به صورت فشرده و نامنظم با انتقادات جدی همراه شده است.
عوامل فیلمها از برگزاری نشست خود یک روز پس از نمایش فیلم دلخورند. عدهای از آنان و اصحاب رسانه از تعویق اکرانها به دلیل تداخل نمایش آثار و به هم ریختن جدول برنامهریزی ناراضیاند. عده بسیاری از تماشاچیان از اکران فیلمها تا نیمههای شب گلایه دارند و سانسهای پایانی را در میانه نمایش آثار رها میکنند. این مسأله که از همین ابتدا رو به جدی شدن دارد، به دلیل یک تصمیم عجیب دیگر که توجیه عمومی پرطرفداری نداشت، شکل گرفت و دردسر جدید جشنواره شد. بهترین سانسهای نمایش فیلم به آثاری با مخاطب خاص اختصاص یافته و آن دست از آثار ارزشمند که علاقمندان و دنبالکنندگان بیشتری دارند، در زمانهایی با مصائب مخصوص خود به نمایش در میآیند.
آثار مستند که در جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمدند و آثار گروه هنر و تجریه که به جهت کیفیت و نوع ساخت یگانه خود مخاطبانی به نسبت کمتر از دیگر آثار دارند در موقعیت ارزندهتری از حیث زمانبندی قرار گرفتهاند و به نظر میرسد مسئولان علیرغم مشاهده موج اعتراضات، همچنان تلقی میدان جنگ از این جشنواره دارند و با رزمآرایی در برابر اصحاب رسانه و عموم منتقدان دلسوز هیچ تمایلی به تغییر این وضعیت و بهبود شرایط ندارند. طبیعی است اولین قربانی این مسیر لجبازانه، «جشنواره سی و چهارم فیلم فجر» خواهد بود که به سبب تصمیم چند فرد محدود این چنین با تلخی و گسمزگی پیش میرود.
برخلاف مذاکرات و تلاشهای پشت پرده تعدادی از متعلقان به ستاد جشنواره برای راضی کردن اصحاب رسانه با ترفندهای گوناگون تعداد منتقدان در حال زیاد شدن است و به نظر میرسد، تزریق مُسَکن، تجویز کارکشتهای نیست و به جای آن انتخاب مواضع خردورزانه، دقیق و حتی قدری انعطاف علنی و نرمش در اتخاذ مواضع میتواند، اوضاع را به نفع ارتقای نظم و کیفیت برگزاری این جشن تغییر دهد. اما آیا مسئولی که تلقی «عقبنشینی» از این ماجرا دارد، به راحتی به این تحول تن میدهد؟
واضح است که بخشی از سیاستهای سازمان سینمایی برای اداره این دوره جشنواره رنگی «بخشنامهای» و «تحکمی» با جامعیتی پر نقص دارد و جنس لطیف هنرمند و ژورنالیست چنین مواجههای را برنمیتابد. اگر پیچ اداره جشنواره با انتخاب دستورالعملهای سرد، خشک و بیتوجه به نظرات مخاطبان زیادی سفت شود، احتمال بریدن آن هم به همان نسبت شدت میگیرد.
شاید تعدادی از مسئولان را یارای این نباشد که تا انتهای این مسیر دوام بیاورند و کارنامه پیش از این برخی از آنان لااقل دبیر جشنواره هم نشان میدهد که این احتمال وجود دارد که مانند گذشته، درست در میانه راه مسئولیت را رها کنند و از سمت خود استعفا دهند، مگر اینکه در نوع مدیریت خود بازنگری و اصلاحی را لحاظ کنند و یا مدیران تراز بالا با رعایت برخی جوانب و ملاحظات، پروژه مدیریت در سایه را کلید بزنند.
کارنامه قابل توجه ایوبی در اداره این مدت سازمان سینمایی حالا گرفتار خودکامگی برخی افراد شده است و باید دید او تا کجا حاضر است، اعتبار خود و سازمان متبوعش را با انتخاب موضع سکوت یا توجیهسازی، در معرض انتقاد بگذارد. زمان آن نرسیده که عقلگرایی منطقی جایگزین برخی تصمیمات اشتباه شود؟ حالا باید دید این روند تا شامگاه 22 بهمن چطور پیش میرود.