بعد از شبی که اسامی فیلمهای مسابقه سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر اعلام شد، اعتراضهایی به نحوه نگاه و برخورد هیئتهای انتخاب صورت گرفت که شاید بزرگترین و پررنگترین آن را بتوان به محمد رحمانیان نسبت داد، کسی که اولین فیلم سینمایی داخل ایران خودش را ساخته و به گفته خودش «هرگز هیچ فرمی برای شرکت در جشنواره فیلم فجر پُر نکردهام. این تصمیم تهیهکننده بود و من به آن احترام گذاشتهام!»
کسی که حتی خودش برای شرکت در جشنواره اقدام نکرده و باز به گفته خودش از جریانها و اتفاقات سینمای ایران بی خبر بوده است، این روزها بیشترین سر و صداها را راه انداخته وبه انتخاب نشدن اثرش در بخش سودای سیمرغ اعتراضهای زیادی دارد، او معتقد است فیلم خوبی ساخته و فضای متفاوتی دارد و در نشست خبری که برای فیلم «سینما نیمکت» خود در پردیس سینمایی چارسو گذاشته بود، انتخابها را کاملا سیاسی خوانده بود و گفته بود زمانیکه در هیات داوران جشنواره تئاتر فجر بوده اینها را احساس کرده، اما از آن جایی که برای اولین بار است در جشنواره فیلم حضور دارد، از ساز و کار سینما هم به درستی خبر ندارد.
«چرا تن به هیچ قاعدهای نمیدهیم در زندگیمان؟»
در میانه این نشست صحبت از یادداشتی شد که حسین معززینیا، منقتد سینما بر روی صفحه شخصی خودش منتشر کرده و در آن نوشته بود: «سالی یک بار جشنوارهای به نام فجر در این مملکت برگزار میشود، تعدادی فیلمساز تعدادی فیلم میسازند و میدهند به این جشنواره. هیئت انتخابی وجود دارد که این فیلمها را میبیند و چندتایش را انتخاب میکند برای بخش مسابقه. ممکن است این هیئت انتخاب ایراد داشته باشد، ممکن است ممیزها و ناظران جانبی ایراد داشته باشند، ممکن است اصلا کل این جشنواره ایراد داشته باشد. ولی همین است که هست. میشود فیلم به این جشنواره داد، میشود نداد. اما این بازی که از دیشب راه افتاده زشت و پیشپا افتاده است. کسانی که فیلمشان انتخاب نشده شروع کردهاند به مصاحبه با رسانهها و اعتراض میکنند. یکی میگوید با من رفتار سیاسی شده. دیگری میگوید فیلمم خیلی خوب است و مردم خودشان قضاوت خواهند کرد. آن یکی میگوید ما دو سال زحمت کشیدهایم برای فیلممان و حالا افسرده شدهایم. یکی دیگر میگوید من میدانستم این هیئت انتخاب با من مسئله دارد...من وکیل مدافع هیئت انتخاب جشنواره نیستم، ولی قاعده بازی در همه دنیا همین است؛ وقتی هفتاد تا، هشتاد تا، صد تا فیلم میفرستند برای یک جشنواره و قرار است بیست تایش برای مسابقه انتخاب شود یعنی کلی فیلم بیرون میماند. میفرمایید چه کنند مسئولین این جشنواره؟ چون سازندگان فیلمها دو سال زحمت کشیدهاند هر صد تا را بگذارند توی مسابقه؟ میگویید مردم قضاوت خواهند کرد؟ اگر میخواهی مردم قضاوت کنند خب چرا فیلمت را میدهی به جشنواره برادر من؟ چرا تن به هیچ قاعدهای نمیدهیم در زندگیمان؟ چرا همیشه فکر میکنیم خودمان خوبیم و بقیه ایراد دارند و اگر هیئتی فیلم ما را نپسندیده یعنی یک مشکل پیچیدهای با ما دارند و توطئهای در جریان است؟ چرا همیشه میخواهیم هل بدهیم و به زور برویم تو؟»
رحمانیان نیز در جواب این نوشته چنین گفته بود: «در یادداشتی که شخصی به نام معززینیا نوشته بود، به من گفته شده بود چرا قواعد بازی را رعایت نمیکنید؟ مگر بقیه این قواعد را رعایت میکنند؟ همهچیز این مملکت در اختیار شماست پس چرا از اینکه ما در یکی دو روزنامه حرفمان را میزنیم، ناراحت میشوید؟»
این نشست خبری کم حاشیه نداشت، محمد رحمانیان با صراحت از اعضای هیئت انتخاب جشنواره انتقاد کرده و اعلام کرده بود: «من اگر می دانستم که این هیات انتخاب در جشنواره حضور دارند فیلمم را ارائه نمی دادم. وقتی یکی از اعضای هیات انتخاب فریدون جیرانی باشد که یکی از بدترین فیلم های تاریخ سینمای ایران را ساخته و دیگری شهرام اسدی که یکی از بهترین فیلمنامه ها را کامل تعریف نکرده نباید انتظاری جز این داشت. من چند ماه قبل از آغاز جشنواره از فیلم شهرام اسدی انتقاد کردم اما اگر می دانستم او جزو هیات انتخاب جشنواره است دهانم را می بستم و حرفی نمی زدم. طبیعی است که او بخواهد انتقام بگیرد، اما امیدوارم او یاد بگیرد دیگر دست به فیلمنامه های بهرام بیضایی نبرد.»
«واضح است که شما باید تمرین دموکراسی کنید آقای رحمانیان عزیز»
جوابیه معززینیا روز گذشته رسانهای شد و او در ابتدا بخشهایی از گفتههای رحمانیان را عینا در یادداشت خود تکرار کرد و نوشت: «بنده در زندگیام هرگز یادداشتی خطاب به شما ننوشتهام یا در یادداشتی شما را خطاب قرار ندادهام. بلکه چند روز پیش از برگزاری نشست خبری شما، یادداشتی در صفحه شخصیام نوشتم و نکتهای که در آن طرح کردم این بود که جشنواره فجر سی و چهار سال است دارد با همه اشکالات و نقصهایش برگزار میشود، تکلیفش مشخص است، نوع انتخابهایش مشخص است، انتصابش به دولت، تاثیر ممیزی بر نحوه داوری و انتخاب، و هر عیب و ایراد دیگرش کاملاً مشخص است. و ضمناً سالهاست هیچ فیلمسازی را مجبور نمیکنند، فیلمش را به این جشنواره بدهد. بنابراین اگر کسی با تمایل شخصی و در کمال صحت و سلامت عقل، فرم جشنواره را پر میکند و فیلمش را تحویل این جشنواره میدهد تا دیده شود و بررسی شود یعنی قواعد این جشنواره را پذیرفته.»
این منتقد سینما در پاسخ به گفته رحمانیان مبنی بر انحصار رسانههای مختلف توسط عدهای خاص نوشته: «گفتهاید «تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مملکت و مجلس در اختیار شماست، چرا اگر ما گوشهای یک اعتراضی بکنیم باید اینقدر به شما بربخورد؟» اگر مقصودتان این است که تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مملکت و مجلس در اختیار شخصی به نام معززینیاست که خب اشتباه به عرضتان رساندهاند. اگر مقصودتان این است که من عضو گروه یا دار و دستهای هستم که همه این امکانات در اختیار دار و دسته ماست، باز هم اشتباه به عرضتان رساندهاند و همانطور که گفتم من یادداشتم را در صفحه شخصیام منتشر کردهام و این امکانی است که در اختیار کلیه ساکنین کره زمین قرار داده شده و هر کسی میتواند در چند دقیقه برود عضو یکی از شبکههای اجتماعی شود و متن مورد نظرش را منتشر کند.»
در ادامه معززینیا با اشاره به نشست خبری رحمانیان که آن را اعتراض در یک گوشه نمیداند، ادامه میدهد: «پرسیدهاید «چرا اگر ما گوشهای یک اعتراضی بکنیم باید اینقدر به شما بربخورد؟ ما باید مشق دموکراسی بکنیم یا شما؟» من تا پیش از این به شما اعتراضی نکرده بودم و الان دارم این کار را میکنم ولی حالا میخواهم بدانم طبق تعریف شما، مصاحبه با رسانهها و برگزاری یک نشست خبری عریض و طویل در یک پردیس سینمایی که همه خبرگزاریها آن را پوشش میدهند «اعتراض در یک گوشه» است یا نوشتن یک یادداشت کوچک در صفحه شخصی؟ پرسیدهاید ما باید مشق دموکراسی بکنیم یا شما؟ واضح است که شما باید تمرین دموکراسی کنید آقای رحمانیان عزیز. چون شما توانایی این را دارید که نمایشنامههایتان را در هر سالن مملکت روی صحنه ببرید یا در هر انتشاراتی منتشر کنید. شما توانایی دارید بروید در یک کشور خارجی فیلم سینمایی بسازید و بعد بازگردید به کشور خودتان و یک میلیارد و نیم سرمایه فراهم کنید و فیلمی بسازید که اسمش «سینمانیمکت» است. و توانایی دارید که وقتی فیلمتان توسط اعضای هیئت انتخاب پذیرفته نمیشود نشست خبری برگزار کنید و به صغیر و کبیر ناسزا بگویید و تهدیدشان کنید. اما همه توانایی شخصی به نام معززینیا این است که یادداشتی کوچک در صفحه شخصیاش بنویسد. حالا میخواهید من مشق دموکراسی کنم؟»
او در بخش دیگری از جوابیهاش درباره «بهرام بیضایی» هم گفته است: «خودتان گفتهاید اولین سال است که وارد سینما شدهاید؛ دوستانه توصیه میکنم از همین ابتدا روش و منش همان استادی را در پیش نگیرید که به «شهرام اسدی» توصیه کردهاید دست به فیلمنامههایش نزند! ایشان هم همیشه معتقد بوده و هست که افرادی در کشور حقوق میگیرند تا نگذارند ایشان کار کند. حتما کسانی بودهاند و هستند که ایشان را دوست ندارند و ترجیح میدهند ایشان فیلم نسازد یا تئاتری را روی صحنه نبرد که در این شکی نیست اما این تصور که افرادی در همه دورانها و حکومتها استخدام میشوند تا با دردستگرفتن «تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مملکت و مجلس» نگذارند شما و ایشان فیلم بسازید، عاقبتی نخواهد داشت جز اینکه چنین نشستهایی برگزار کنید تا انواع ناسزاها را نثار دیگران کنید و چنین جملاتی بر زبان بیاورید.»
«هر فیلمی هزینهای دارد،رفقای شما با بوسه فیلم ساختهاند که من بسازم؟»
هنوز چند ساعتی از حرفهای معززینیا نگذشته بود که رحمانیان با اشاره به اینکه «آقای معززینیا در برابر چند جملهکوتاه من طومار نوشتهاند و پروندهسازی کردهاند و پای مهاجرت و فیلمساختن من در کشور دیگری را به میان کشیدهاند» گفت: «سینماگری که نوشته ایشان را در برنامه هفت بازخوانی کردند هم دقیقا همین کار را کرد و اتفاقا فیلمی که در کانادا ساخت، بسیار خوب از کار درآمده....! باید از ایشان برای فیلمساختن در سرزمینی دیگر اجازه میگرفتم؟ آن هم زمانی که رفقای ایشان در سازمان سینمایی دولت پیشین راه نفس ما را بریده بودند و این یکونیم میلیارد سرمایه برای ساختنِ فیلم دیگر چه صیغهای است؟ اشکالش چیست؟ هر فیلمی هزینهای دارد. رفقای شما با بوسه فیلم ساختهاند که من بسازم؟»
او همچنان تاکید دارد: « این مملکت مال آقای معززینیا و دوستانش است؛ شمشیر دنکیشوتی من چوبی است و صدالبته که شمشیرهای شما واقعی و اصلا امثال شما برای همین به دنیا آمدهاید تا کسی جرئت نکند گردنش از مو باریکتر باشد.»
نکته دهم رحمانیان به «بهرام بیضایی» اشاره دارد و میگوید اعتراضش باعث شده دوباره پای «بهرام بیضایی» به میان کشیده شود و نیشی را نثار این بزرگمرد که سالهاست ترک وطن کرده، کنند. او در ادامه گفته: «من صمیمانه از استاد بهرام بیضایی عذر میخواهم و در پاسخ آنها که از استاد میخواهند به ایران برگردد، توصیه میکنم یادداشت این شخص را بخوانند تا دریابند در همچنان بر همان پاشنه میچرخد. این شخص دوستانه توصیه کرده چون اولین سال است که وارد سینما شدهام از همان ابتدا روش و منش استاد بیضایی را پیش نگیرم...!این یک پیشنهاد شخصی است یا جناحی؟ هرچه که هست، ایشان با این دم خروس، همه قسمهای قبلی را درباره ژست دموکراسی و رعایت قاعده بازی و قواعد قضاوت به باد فنا میدهد... بهتر است این سخن آویزه گوششان باشد که برای بسیاری از ما افتخاری است روش و منش بیضایی را درپیشگرفتن و ایکاش شایستگی شاگردی ایشان را داشته باشیم.»