صحنههای بازی این دو بازیگر، سرشار از احساسات واقعی است و فارغ از اینکه خود سریال چقدر مورد استقبال قرار گرفته، ارتباط این دو، به نظر به مذاق مخاطبان خوش آمده است. شریفینیا و حاجیان در آخرین مصاحبهشان حرفهای جالبی درباره بازی در این سریال زدهاند.
آزیتا حاجیان و مهرواه شریفینیا در مصاحبه مفصلی که امروز در روزنامه سینما منتشر شده، به اتفاقاتی که در حین تولید این سریال از سرگذراندهاند، اشاره میکنند که خاطرات جالبی را برایشان رقم زده است.جالب اینجاست که هردوی آنها، حضور در سینما را با بازی در کنار هم در فیلم «دزد عروسکها» ساخته محمدرضا هنرمند در سال 1368 آغاز کردهاند.
آنطور که حاجیان میگوید از سه-چهار سال پیش قرار بوده در نقش مهری در این سریال بازی کند، اما سر کار دیگری رفته و بالاخره پس از بازگشت از کانادا، سال گذشته جواد افشار به او زنگ میزند تا دوباره درباره نقش با او صحبت کند. پس از آن هم با مهرواه صحبت میشود و حاجیان در اینباره تنها به او میگوید: «فیلمنامه را بخوان، قشنگ است.»
البته شریفینیا میگوید 8-9 بار فیلمهایی در نقش مادر و دختر یا اینکه مهراوه جوانی مادرش را بازی کند، به آنها پیشنهاد شده، اما در هیچکدام نقش مادر و دختر هردو جذاب نبوده یا در سلیقه آنها نبوده است: «ما یک حسی نسبت به هم داریم که وقتی در یک قاب قرار میگیریم به بیننده منتقل میشود و این حس واقعی است، ولی وقتی اختلاف سن بازی میکنیم، ما هیچوقت با هم بازی نخواهیم داشت و فقط از یک شباهت فیزیکی استفاده میشود، در حالی که در شکل دوم از یک پتانسیل روحی-روانی استفاده میشود.»
شریفینیا در ادامه به این موضوع اشاره میکند که یک جاهایی هم مثل صحنه اعدام سخت و طاقت فرسا بوده است. اما خود حاجیان بحث را ادامه میدهد و میگوید: «صحنه اعدام مهری بود. صحنههای مربوط به من را گرفتند و بعد قرار بود صحنههای مهراوه و علی شادمان را بگیرند که آنها از در وارد میشدند. من گفتم بچهها من میرم میایستم زیر طناب دار تا حس شما خوب دربیاید. مهراوه گفت به هیچ وجه. برو کنار. از جلوی طناب دار دور باش تا من حتی یک لحظه هم تو و طناب دار را کنا هم نبینم. چون میمیرم. گفتم خیلی خب بابا!»
مهراوه، این خاطره را اینطور ادامه میدهد: «دیدم پلان ماست، اما مامان آنجا زیر طناب دار ایستاد و طناب را انداخته گردنش. گفتم مامان چرا آن جایی؟ گفت برای حس شما. گفتم لطفا بیا پایین و از آنجا دور شو. من این حس را نمیخواهم، من از این که تو را باید آنجا تصور کنم، دارم سکته میکنم. خود واقعیات را نمیخواهم آنجا ببینم. صحنههای وصیتنامهاش هم همین حالت را داشت.»
بیشتر اوقات مخاطبان فکر میکنند، بازیگران یک فیلم یا سریال به راحتی با صحنههای حساس کنار میآیند، اما حاجیان حرفهایی کاملا متفاوت با این تصور درباره تماشای صحنههای اعدام میزند: «روزی که قرار بود صحنههای اعدام پخش شود، به مهراوه زنگ زدم و گفتم، مهرواه من نمیتوانم این صحنهها را تنها ببینم. گفت بیا اینجا با هم ببینیم. رفتم پیشش، با اینکه گفتم مهراوه تو زندهای، من زندهام و اینها همه فیلم است، دست هم را گرفته بودیم و صحنه که تمام شد، من توی بغلش پنج دقیقه داشتم هق هق میکردم و این به خاطر خودم نبود. من میدانم بسیاری از پدر و مادرها و بچهها این صحنهها را در واقعیت زندگیشان تجربه کردند. من آنجا که گریه کردم خودم را نمیدیدم. مهری را میدیدم، یک مادر و میدانم در جامعه جهانی خیلیها این لحظات سخت را تجربه کردهاند. تمام مدت دونفریمان نشسته بودیم و گوله گوله اشک میریختیم. در حالی که خودمان آن را بازی میکردیم.»
در ادامه این مصاحبه شریفینیا از صحنه قتل شهرام به عنوان صحنهای که منتظرش بوده یاد میکند، و در پاسخ به اینکه از چه کسی الگو گرفته، میگوید: «مادر من نمونه بارز نسل کیمیاست. الگوی من برای نقش کیمیا مادرم و همنسلان ایشان بود.»
حاجیان هم در بخشی دیگری میگوید: «در دورهای که بچههایم کوچک بودند، فرصت نکردم که از بچه داشتن لذت ببرم و الان تازه این فرصت را کم کم پیدا کردهام.» البته او این بحث را با این موضوع تمام میکند که دیگر قید نوه داشتن در این سن را هم زده است.