لغو بی‌دلیل کنسرت‌ موسیقی

به گزارشافکارنیوز،من هم گاهی شبکه BBC فارسی را می‌بینم. با کمی دقت و ریزبینی به خوبی می‌توان خصومت‌های این شبکه را با ایران دریافت.

برای مثال به طریقه بیان یکی از اخبار این شبکه اشاره می‌کنم. همین چند شب پیش خبری درباره نگرانی‌های سازمان عفو بین الملل درباره نقض حقوق بشر در برخی از نقاط دنیا پخش شد. در این خبر نام برخی از نقاط دنیا برده شد که سازمان عفو بین الملل نسبت به نقض حقوق بشر در این نقاط به شدت ابراز نگرانی کرده بود. نقاطی مانند غزه(جنایت‌های اسرائیل)، عراق(جنایت‌های داعش)، سوریه و برخی کشورهای افریقایی.

جالب اینکه خبرنگار اعزامی شبکه BBc فارسی که به نشست خبری سازمان عفو بین‌الملل رفته بود، به جای پرسش درباره نقاطی مانند عراق، غزه و یا سوریه که همه دنیا نگران نقض حقوق بشر در این مناطق هستند؛ پرسشش را به بحثیک اعدامی در ایران اختصاص داد.

بیننده‌ای که پای گیرنده‌اش این خبر را می‌دید و می‌شنید، با اندکی ریزبینی شاید این پرسش در ذهنش به وجود می‌ آمد که چرا خبرنگار BBC فارسی اصل مطلب را‌‌ رها کرده و به طرح پرسشی حاشیه‌ای می‌پردازد. پاسخش واضح است؛ آن‌ها با جمهوری اسلامی ایران دشمنی دیرینه‌ای دارند.

آن‌ها جنایت‌های اسرائیل در غزه را نمی‌بینند، برایشان مهم نیست که در عراق چه بر سر مردم می‌آید و داعش چه می‌کند. تنها به این فکر می‌کنند که چگونه می‌توان به جمهوری اسلامی ایران ضربه‌ای وارد کرد. هر رخدادی که در جهان مطرح می‌شود را به گونه‌ای به ایران ربط می‌دهند و از آن رخداد برای مخدوش کردن چهره بین‌المللی ایران استفاده می‌کنند. آن‌ها از هر فرصتی برای گرفتن ماهی در آب گل‌آلود بهره می‌برند.

به هر روی از رسانه‌ای مانند BBC فارسی جز این انتظار دیگری نمی‌رود. آن‌ها به معنی واقعی کلمه با ما دشمن هستند.

اما گاهی ما ضربه‌هایی خورده‌ایم که زخمشان بسی کاری‌تر از تلاش‌های شبانه روزیِ امثال BBC فارسی بوده است. زخم‌هایی که جز آبی به آسیاب دشمن دیختن، چیز دیگری نیست. آدمی ناگهان یاد‌‌ همان مصرع معروف می‌افتد:

من از بیگانگان دیگر ننالم / که با من هرچه کرد آن آشنا کرد


البته این بیت را حضرت حافظ در فضایی عاشقانه سروده و از معشوقه‌اش گلایه داشته است، اما…

اما این آشنایان چرا گاهی به خودمان ضربه می‌زنند. چرا گاهی با کار‌هایشان خوارک‌هایی به دست امثال BBC می‌دهند که فضا برای جولانشان فراهم می‌شود. بی‌شک آنان این ضربه‌ها را ناخواسته بر پیکر خودمان روآ می‌دارند، وگرنه دلسوزیشان برای همه اثبات شده است.

یکی از این موارد که منجر به خودزنی‌های ناخواسته شده، لغو کنسرت‌های موسیقی در نقاط مختلف کشور است. کنسرت‌هایی که لغوشان خوراکی برای امثال BBC فارسی‌هاست. رسانه‌هایی که دشمنی دیرینه‌ای با ما دارند لغو این کنسرت‌ها را ابزاری برای به سُخره گرفتن ما قرار می‌دهند و با پروپاگاندایی ناجوانمردانه از ایران چهره‌ای مخوف در ذهن مخاطبان می‌سازند.

همین لغو کنسرت‌های موسیقی با وجود داشتن همه مجوزهای قانونی، زمینه‌ای می‌شود تا ایران را کشوری معرفی کنند که مردمش حق دیدن کنسرت‌های موسیقی را ندارند. هرگز گمان مبرید که رسانه‌هایی که با ما سر دشمنی دارند، نامی از ده‌ها کنسرتی که روزانه در نقاط مختلف ایران برگزار می‌شود؛ به میان آورند. آن‌ها همه رخدادهای فرهنگی و هنری سراسر ایران را نادیده می‌گیرند اما‌‌ همان لغو کنسرت در فلان شهرستان را دست می‌گیرند و خوراک چند روزشان تامین می‌شود.

حال چاره چیست؟ باید منفعل ایستاد و نگاه کرد؟ باید همچنان به لغو برخی از کنسرت‌ها ادامه داد و هیچ نکرد؟

نه!

هر کجا منافع کشورمان در میان باشد باید ایستاد و گفت، و چاره‌ای اندیشید. لغو کنسرت‌هایی که تمام مجوزهای قانونی را دارند، پیش از هر چیزی به جمهوری اسلامی ایران ضربه می‌زند و چهره نظام را در مجامع بین المللی مخدوش می‌کند. ما اکنون در هنگامه‌ای هستیم که اطرافمان را افراطیون فراگرفته‌اند. افراطیونی که میراثهزار ساله بشر را به بد‌ترین شکل ممکن نابود می‌کنند. حال اینکه همین لغو کنسرت‌های موسیقی بهانه‌ای می‌شود تا رسانه‌هایی که با ما دشمن هستند، از جمهوری اسلامی ایران چهره‌ای شبیه به همین افراطیون بسازند. متاسفانه همین رسانه‌ها کارشان را خوب بلدند و چنان تکه‌های یک و یا چند خبر را کنار هم می‌گذارند که برای هر بیننده‌ی عامه‌ای باورپذیر می‌شود.

تاسف اینجاست که ما خودمان بهانه‌های خوبی دست دشمنان می‌دهیم. در حالی که با اندکی درایت می‌توان راه را برای هنر باز کردو بهانه هم به دست دشمن نداد. وقتی کنسرتی از مراجع قانونی مجوز می‌گیرد و بلیت‌هایش هم به فروش می‌رسند، یعنی هم قانون را رعایت کرده و هم مردم استقبال کرده‌اند. حال اگر عده‌ای هم به این کنسرت اعتراضی دارند، قبل از اعتراض بهتر است درباره چگونگی برگزاری آن کنسرت، نوع موسیقی که قرار است اجرا شود، خوانندگانش و… تحقیق کنند تا خدایی نکرده به اشتباه نیافتند.

موسیقی ایرانی از نظر بسیاری از مراجع تقلید بلامانع است؛ پس برگزاری کنسرتش نمی‌تواند خلاف شرع باشد. از سوی دیگر برخی‌ها ممکن است از مراجعی تقلید کنند که موسیقی را حرام بدانند که البته دیدن این کنسرت برای این افراد به هیچ وجه اجباری نیست.

نگاه ما به رخدادهای فرهنگی باید بسیار عمیق‌تر از این‌ها باشد. متاسفانه برخی‌ها با عدم آگاهی کارهایی می‌کنند که آسیبش پیش از هر چیز دامنگیر نظام و البته جبهه فرهنگی انقلاب می‌شود. متاسفانه بسیاری از کنسرت‌های موسیقی با اعتراض کسانی لغو می‌شود که از آنان به عنوان امت حزب الله یاد می‌شود؛ می‌توانند اعتراض کنند اما درباره شکل اعتراض باید گونه‌ای انتخاب شود که زمینه برای گرته‌برداری و سوء استفاده رسانه‌ای ایجاد نکند. چرا که امت حزب‌الله بیش از هر چیز به مصالح کشور و نظام می‌اندیشد.

از سوی دیگر داشتن دغدغه‌های فرهنگی و دینی دلیل اعتراض به برگزاری کنسرت‌ها بیان می‌شود. بسیاری از مخالفان برگزاری کنسرت‌های موسیقی به نظر برخی از مراجع تقلید مبنی بر حرام دانستن موسیقی تاکید می‌کنند؛ در حالی که بسیاری دیگر از مراجع تقلید به هیچ وجه موسیقی را حرام نمی‌دانند؛ والبته باید توجه کرد که انتخاب مرجع تقلید امری آزاد است و همه مومنان در انتخاب مرجع تقلیدشان آزاد هستند.

به هر روی لغو کنسرت‌های موسیقی در نقاط مختلف کشور بی‌شک به ایران ضربه می‌زند و به نفع نظام جمهوری اسلامی ایران نیست. از سوی دیگر باید دغدغه‌های مردم دلسوز را هم جدی گرفت، اما باید به آنان گفت که جامعه طیف‌های مختلف با دیدگاه‌های متفاوتی دارد. موسیقی از نظر برخی از مردم و البته مراجع تقلید حرام است و ما باید به نظرشان احترام بگذاریم. اما موسیقی فاخر از نظر بسیاری از مردم و البته مراجع تقلید بلامانع است و باید به نظر آنان هم احترام گذاشت. از سوی دیگر نباید از میزان مصرف موسیقی در میان جامعه غافل شد که به طور حتم مصرف موسیقی در میان جامعه حجم بالایی دارد. هرگز نمی‌توان موسیقی را از میان مردم و در میان لایه‌های مختلف جامعه حذف کرد.

پس باید چاره‌ای اندیشید تا مرجعی مشخص برای صدور مجوزِ کنسرت‌ها مشخص شود و همگان به آن احترام بگذارند؛ تا دیگر شاهد بازی‌های رسانه‌ای امثال BBC‌ها نباشیم.

یاسر یگانه