
به گزارش افکارنیوز به نقل از ایسنا، دونگیی از آن مجموعههاییست که هر کس اهل دیدن تلویزیون باشد، حداقل یک قسمت یا بخشهایی از آن را دیده است. اما واکنشهای مخاطبان این مجموعه تلویزیونی بسیار متفاوت است؛ از مگر بیکاریم که دونگیی ببینیم گرفته تا جذابیتهای نهفته در یک سریال کرهیی؛ عدهای هم اصولا منکر پخش هرگونه سریال کرهیی از رسانه ملی میشوند و میگویند تلویزیون تا کی باید سریالهای ضعیف کرهیی را بخرد و یا فرهنگ خالهزنکی به خورد مخاطبانش دهد؟!
اما از همه این اظهارنظرها که بگذریم، ریتم تند سریالهایی مثل «دونگیی» و پیشترها «یانگوم» را نباید در جذب همه نوع قشر مخاطب، نادیده گرفت. خیلی از مخاطبان هم به این قضیه انتقاد میکنند که چرا چنین سریالهایی که خیلی هم به فرهنگ ایرانی نزدیکاند نباید در ایران ساخته شوند.
خبر جذابیت سریالهای کرهیی در بین ایرانیان حتی به خارج از مرزها هم رسیده است، به نحوی که رییس سازمان صداوسیما در آخرین اظهار نظر خود این نکته را مطرح کرد که در دیدار با رییس جمهور کره، او اعلام کرده بود شنیدهایم ایرانها «جومونگ» را خیلی دوست دارند و البته رییس سازمان صدا و سیما هم در پاسخ به او گفته است: ما اگر «جومونگ» دوست داریم به خاطر مواضع عدالتخواهانه و ظلمستیزانه جومونگ بوده است؛ مردم ایران همه ظلمستیز هستند و به همین دلیل از این داستان خوششان آمده است.
البته تاکید مردم بر ترجیح ماهواره به رسانه ملی هم نکته دیگری بود که برخی از مخاطبان به آن اشاره میکنند. این افراد در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا که آیا «دونگیی» را میبینند یا نه؟ میگفتند تلویزیون نمیبینند و فقط مخاطب برنامههای شبکههای ماهوارهیی هستند.
*** «دونگیی» با طعم «یانگوم»
نخستین مخاطبی که درباره این سریال، نظر میدهد؛ آن را سریال جذابی میداند که یادآور دیگر سریال پرمخاطب کرهای یعنی «یانگوم» است.
*** شاید برای من هم اتفاق بیفتد؟ هرگز!
دختر جوانی هم به خبرنگار ایسنا میگوید: «دونگئی» را میبینم. انگیزههایم برای دیدن «دونگئی» هم این است که وقت پرتم را با خانوادهام بگذرانم؛ ما این مجموعه را در کنار خانواده میبینیم چون بهانهای برای دور هم جمع شدن میشود.
او ادامه میدهد: فرهنگ کرهایها برایم جالب است که از یک داستان یک خطی در تاریخشان افسانهای میسازند و برای آن آنقدر کار کنند تا سریالهای آبکیشان فروش جهانی داشته باشد.
این دختر جوان در پاسخ به این پرسش که چرا همین وقت را برای دیدن سریالهای ایرانی نمیگذراند، میگوید: به این خاطر که داستانهای کرهای شادتر و امیدوارانهتر هستند و خیلی شبیه به فرهنگ ما هستند و زمینهی فرهنگی که ما بیست سی سال پیش داشتیم در سریالهایشان نشان میدهند. دوست دارم چیزی بینیم که اذیتم نکند مثلا سریالی به نام «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» وجود دارد که شخصیت اصلی داستان زنش را طلاق داده، بچهاش معلول است، مادرش سرطان دارد و خودش هم معتاد است تازه زیر تلویزیون هم نوشته: شاید برای شما هم اتفاق بیفتد؛ خوب چرا باید چنین سریال غمانگیزی را
ببینیم؟!
او ادامه میدهد: سریالهای ایرانی خیلی دیر پخش میشوند. من دوست داشتم سریال «راستش را بگو را ببینم» اما این سریال ساعت ۱۰:۳۰ پخش میشود. این ساعت برای کسی که میخواهد صبح زود سرکارش حاضر شود خیلی دیر است.
این مخاطب با اشاره به اینکه برخی از مردم، سریالهای کرهای را نمیبینند، میگوید: از نظر من اشکالی ندارد که گاهی این سریالها را ببینیم چنین سریالهایی مثل فیلم هندی نگاه کردن است که به نوعی زنگ تفریح هستند.
*** برنامههای خوب تلویزیون هم به چشم نمیآید
مخاطب دیگری تاکید میکند که اصلا تلویزیون ایران را نمیبیند و در پاسخ به اینکه چرا برنامههای خوب تلویزیون را تماشا نمیکند، میگوید: تلویزیون هیچ زمانی برنامه خوب ندارد وقتی هم یک برنامه خوب پخش میکند آن برنامه زیاد به چشم نمیآید به همین دلیل است که من و خانوادهام تلویزیون نمیبینیم.
*** این همه سریال خوب هست ولی تلویزیون به سریالهای کرهای گیر داده
دختر دیگری نیز در هنگام مواجه با سوالی درباره سریال «دونگ یی» این پرسش را مطرح میکند که آیا تلویزیون همه سریالهای کرهای را فلهای خریده است؟
او ادامه میدهد: چهار پنج سال است که تلویزیون همیشه سریال کرهای پخش میکند، در حالی که این همه سریال خوب در دنیا است. ولی تلویزیون به سینمای کره گیر داده است.
او تاکید میکند داستان همه سریالهای کرهای مثل بقیه سریالهای این کشور تکراری است ولی چون فرهنگ آنها شبیه ما است مردم تماشا میکنند و گرنه چیز جدیدی ندارد.
*** بدون نان و آب میشود زندگی کرد ولی بدون «دونگیی» نه!
اما جالبترین اظهارنظر مخاطبان، مربوط مرد میانسالی است که در یک داروخانه، با مسوول داروخانه و یکی دیگر از مراجعان، درباره «دونگئی» صحبت میکند. او «دونگئی» را سریال خوبی میداند که شانه به شانهی سریال «اوشین» زده؛ حتی وقتی میفهمد که پخش «دونگئی» به زودی تمام میشود؛ به شوخی میگوید: بدون نان و آب میشود زندگی کرد ولی بدون «دونگیی» نمیشود!
*** حوصله دیدن تلویزیون ندارم
مرد مسنی هم که صاحب یک سوپر مارکت است به خبرنگار ایسنا میگوید: من تلویزیون نمیبینم از صبح تا شب هم در مغازهام مشغول به کار هستم و وقت سریال دیدن ندارم.
او که در مغازهاش تلویزیون هم ندارد تاکید میکند حوصله دیدن تلویزیون و برنامههای آن را ندارد.
*** چیزی که عاید مخاطب میشود، هیچ چیز است!
مخاطب دیگری نیز درباره سریال «دونگ یی» میگوید: این سریال جماعت ایرانی را سرکار گذاشته است و همان فرهنگ ملوک الطوایفی ایرانیان و چیزی که حرامسراها اتفاق میافتاد را بازنمود میکند. این سریال تشریح همین مسائل است منتها با فرهنگ مشرق زمین که خیلی به فرهنگ ایرانی نزدیک است.
این زن ادامه میدهد: عملا چیزی که عاید مخاطبان این سریال میشود هیچ چیز است ولی جنبه سرگرمی دارد. کاش کارگردانهای ما هم کمی به این سریالها نگاه میکردند و نه عین سریالها بلکه شبیه آنها را میساختند چون خیلی از برنامههای ما بحثهای سیاسی را دنبال میکند.
*** «دونگیی»؟! مگر بیکارم
پسر جوانی هم در پاسخ به خبرنگار ایسنا میگوید: بی کار نیستم که «دونگ یی» را ببینم.
او تاکید میکند: شاید داستانپردازی خوب و نقطه اوج و فرودهای زیادی داشته باشد اما ویژگیهای فنی را برای جذب مخاطب ندارد و فکر میکنم بیشتر برای خانمهای خانهدار جذاب است.
*** نمیگذارند «دونگیی» ببینم
صاحب یک دکه مطبوعاتی هم میگوید: وقتی سرکارم هستم «دونگ یی» را میبینم اما در خانه نمیگذارند این سریال را ببینم چون خودشان یک سریال ماهوارهای را میبینند.
او ادامه میدهد: وقتی میخواهم در خانه دونگ یی ببینم دائما با افراد خانواده دعوا داریم و من هیچ وقت موفق به دیدن سریال نمیشود برای همین همیشه تکرارش را از دکه میبینم.
این مرد جوان در پایان تاکید میکند «دونگ یی» سریال خوبی است.
*** فقط «دونگیی»
زن میانسالی هم که از مخاطبان ثابت سریال دونگیی است میگوید: من هیچ کدام از سریالهای ایرانی را نمیبینم و فقط منتظرم دونگ یی پخش شود تا آن را دنبال کنم.