انتشار ویدئوهای کوتاه از معادلهای مصوب فرهنگستان زبان در فضای مجازی در ماههای گذشته، واکنشهای مختلفی را در میان عامه مردم داشته است. برخی از آن استقبال کرده و عدهای دیگر، با طنز و شوخی از کنارش گذشتهاند.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی در 13 گروه پژوهشی فعالیت میکند، اما آنچه عامه مردم با آن سر و کار دارند و گمان میکنند تنها مأموریت فرهنگستان در آن خلاصه شده، واژهگزینی است. واژهگزینی و جا انداختن آن در میان عموم مردم در هر سه دوره فرهنگستان به عنوان یک چالش مطرح بوده است.
عادتها و الگوهای زبانی نسلها عمیقاً در فرهنگ هر ملت ریشه دواندهاند. برخی افراد ممکن است نسبت به تغییر و پذیرش واژههای جدید از سوی فرهنگستان امقاومت کنند و ترجیح دهند از واژهها و عبارات قدیمی یا رایج استفاده کنند.
از سوی دیگر، نباید از تأثیر زبانهای دیگر غافل بود. گسترش زبانهای خارجی، بهویژه انگلیسی، منجر به ورود غیررسمی بسیاری از واژهها و عبارات به زبان فارسی شده است. همین امر باعث میشود که جامعه به سمت استفاده از این واژهها سوق پیدا کند و واژههای مصوب فرهنگستان کمتر مورد توجه قرار گیرند.
عدم آگاهی عمومی را میتوان سومین دلیل عدم پذیرش عمومی واژههای مصوب فرهنگستان دانست. بسیاری افراد جامعه نسبت به واژههای مصوب فرهنگستان و دلایل انتخاب آنها آگاهی کافی ندارند. این عدم آگاهی میتواند به کاهش پذیرش و استفاده از این واژهها منجر شود. در کنار این موارد، میتوان دلایل دیگری را نیز ذکر کرد؛ از جمله تأثیر رسانه بر مخاطبان فارسیزبان.
با این حال فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دهههای گذشته تلاش کرده تا به ترویج زبان فارسی به عنوان یک مقوله فرهنگی رفتار کند؛ برخلاف رویه فرهنگستان اول که عمدتاً با دستور و اجبار این امر را پیش برد. علیرغم این رویکرد، فضای مجازی و کاربران آن، گاه چندان روی خوشی به واژههای جدید نشان نمیدهند. از جمله این واژهها، مصوبات جدیدی چون «شکلک» به جای «ایموجی»، «گرایه» به جای «ترند»، «پادپخش» به جای «پادکست» و «بهآزمایی» به جای «چکاپ». بسیاری از کاربران این سؤال را مطرح کردهاند که چرا فرهنگستان به دنبال معادلسازی واژههایی است که مقبولیت عام یافته و سالهاست مورد استفاده قرار میگیرد؟ نکتهای که داریوش آشوری، زبانشناس، آن را نقطه ضعف برای فرهنگستان فعلی میداند: "بزرگترین ضعف سیاست فرهنگستان نیز همانا بیگانههراسی آن است که سبب ایستادگی آن در برابر جذب واژههای بیگانه میشود که اصل اروپایی دارند. از اینرو، کوشش برای یافتن واژههای «خودی» برای واژههای پذیرفته شدهای مانند هلیکوپتر، مانور، پیتزا و رستوران همچنان جریان دارد. اما به رغم این نگره کلی، بنا به ضرورت، هر جا که از یافتن واژه فارسی – عربی برای ترمی از زبان انگلیسی یا فرانسه ناتوان باشند، واژه بیگانه را میپذیرند."
نسرین پرویزی، معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در گفتوگویی با تسنیم، در پاسخ به این پرسش که در کنار یک کار علمی برای انتخاب واژههای مصوب، چقدر به سلیقه عامه مردم و پسند آنها نیز توجه میشود، گفت: در واژهگزینی در حوزه عمومی، برخلاف حوزههای علمی که ممکن است باب طبع مردم نباشد، سلیقه عموم مردم را در نظر میگیریم. در شورای واژهگزینی 12 نفر حضور دارند که برخی از آنها مانند هوشنگ مرادی کرمانی، با زبان عامه سر و کار دارند و ذوق مردم را میشناسند.
او درباره انتقادات مطرح شده نیز توضیحاتی داد و افزود: انتقاداتی که به واژههای مصوب فرهنگستان مطرح میشود، لزوماً از سر ذوق یا علمی نیستند، برخی از این انتقادات صرفاً به این دلیل است که فرهنگستان آن را گفته است. ما برای هر واژه 10 سال را در نظر میگیریم، ممکن است به کار بردن آن واژه در ابتدا سخت باشد، اما برای نسل بعد این پذیرش راحتتر صورت میگیرد. مانند واژهای چون «واج» که در حوزه زبان فارسی است و در کتابهای درسی به کار گرفته شده و الآن به راحتی استفاده میشود.
پرویزی با بیان اینکه ما برای هر واژه سلیقه مردم را محک میزنیم، اضافه کرد: ما نظرات کاربران را جمعآوری میکنیم، اگر انتقاد وارد شده به دلیل علمی بود، یا از نظر آنها از منظر آوایی چندان جالب نبود، بازبینی میکنیم. اما باید گفت که تاکنون دلیل مستندی درباره چرایی خوب نبودن واژهها ارائه نشده است.
معاون گروه واژهگزینی در پاسخ به پرسش دیگری درباره اینکه چرا فرهنگستان بر معادلیابی واژههایی که در میان مردم جا افتاده است، مانند هلیکوپتر، ایموجی و ... اصرار دارد، گفت: اولاً فرهنگستان برای تمام واژههای جا افتاده معادلیابی نمیکند. واژههایی از نظر فرهنگستان جا افتاده است که چند سال، مثلاً پنج سال، از طرف مردم استفاده شده باشد. واژههای مربوط به حوزه فناوری اطلاعات، فضای مجازی و ... عموماً جدید هستند و زمان زیادی از آنها نگذشته و همهگیر نشدهاند. این دسته از کلمات به محض ورود، انتشار پیدا میکنند. اما باید دید که عمر آنها چقدر است. از سوی دیگر، برخی از این کلمات وقتی وارد زبان فارسی میشوند، ممکن است معنای زبان مبدأ را منتقل نکنند، مانند واژه ترند. فرهنگستان باید مطمئن شود که این واژهها در میان مردم رواج یافته و جا افتاده است.
او این روند را روندی عادی در دیگر زبانها نیز دانست و گفت: در دیگر زبانها نیز برای برخی واژههای رواج یافته، معادلیابی صورت میگیرد. به عنوان نمونه، عمده واژههای حوزه موسیقی، ایتالیایی است و از این زبان وارد دیگر زبانها شده است. اما در دیگر زبانها که پیشینه دارند، تلاش میکنند تا معادلیابی این واژهها صورت بگیرد. مانند زبان آلمانی. در واقع با این کار، توانمندی زبان نشان داده خواهد شد.
وی در پاسخ به این سوال که در این صورت، به نظر میرسد زمان برای استفاده از واژه معادل از دست خواهد رفت، گفت: نمیتوان به محض ورود یک کلمه، برای آن هزینه و معادلیابی کرد. چه بسا واژههایی که عمر کوتاهی دارند و پس از مدتی به فراموشی سپرده میشوند. ما واژههایی داریم که فقط در یک کتاب از آنها استفاده شده است. از سوی دیگر، ما به زبانی که برای یک قشر خاص است و یا اصطلاحاً با عنوان زبان مخفی شناخته میشوند، نمیپردازیم. با این حال ما همواره به رصد فضای مجازی میپردازیم و از تمام نهادها خواستهایم در صورت برخورد با واژه خاص، به ما اطلاع دهند.
از جمله حواشی پیرامون واژهگزینی فرهنگستان، هزینهای است که این نهاد فرهنگی برای تصویب هر واژه میپردازد. برخی از رسانهها در چند سال گذشته با در نظر گرفتن بودجه فرهنگستان، اینطور برآورد کردهاند که هر واژه برای فرهنگستان، 12 میلیون تومان آب میخورد. پرویزی در اینباره نیز توضیح داد و گفت: بودجه فرهنگستان تنها مختص گروه واژهگزینی نیست. 13 گروه پژوهشی در فرهنگستان فعالیت میکند که واژهگزینی یکی از آنهاست. این گروه، خود حدود 55 گروه تخصصی دارد که اساتید مختلفی در آن فعالیت میکنند.
او در پایان با اشاره به حضور بیشتر فرهنگستان در فضای مجازی تأکید کرد: تلاش ما در این سالها بر این بوده است که با این حضور، عامه مردم را نسبت به زبان فارسی و کاربرد واژگان آن حساس کند.
نادیده گرفتن بخشی از توانمندیهای زبان ملی در کاربردهای روزانه، با سرعتی که در زندگی روزمره وجود دارد و از سوی دیگر، افزایش حضور مخاطبان فارسیزبان در بسترهای مختلف فضای مجازی، امری اجتنابناپذیر است. با وجود این، به نظر میرسد میتوان با استفاده از ظرفیت رسانهها و فرهنگسازی، راه را برای ورود واژگان بیشتری از زبان فارسی به زبان عامه مردم باز کرد.
برای رسیدن مقصد در این مسیر، نیازمند تغییر نوع نگاه به زبان فارسی و قابلیتهای آن از سوی تصمیمگیران رسانهها هستیم. تا زمانی که نگاه برخی از برنامهسازان و مدیران به فرهنگ، شعر و ادبیات در رسانهای، نگاه زینتالمجلسی باشد، کاری از پیش نخواهیم برد. زبان فارسی با آن همه پیشینه و تأثیرگذاری در غربت است و ما عموماً قدرش را نمیدانیم؛ چرا که گفتهاند: قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری.