کتاب «اسپاگتی با سس قرمز»به قلم هادی حکیمیان، تازهترین اثر مجموعه برنا(کتابهای نوجوان) است که از سوی نشر معارف در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
کتاب جدید حکیمیان در قالب داستان نوشته شده است. نویسنده در این اثر که از زبان یک شخصیت نوجوان با نام «علی» روایت میشود، موضوع آمریکاستیزی را مطرح کرده است. حکیمیان که پیش از این نیز در حوزه ادبیات داستانی انقلاب فعالیت کرده، در کتاب جدید خود تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چرا میگوییم: مرگ بر آمریکا؟ او ضمن روایت یک داستان پرکشش، با خلق موقعیتها و فضاهای طنز و هیجانی و ایجاد حس تعلیق، مخاطب نوجوان را با خود همراه میکند.
داستان در مقطع زمانی قبل از انقلاب و در روستایی کویری میگذرد.از چند سال پیش به سبب اکتشاف و بهرهبرداری از یک معدن سنگ آهن پای عدهای مهندس، تکنسین و کارمند آمریکایی به این منطقه باز میشود؛ بهطوری که کمکم آمریکاییهای شاغل در معدن یک شهرک مدرن و امروزی به نام «آهن شهر» برای اسکان خانوادههایشان در این منطقه بنا میکنند. ورود افراد بومی به آهنشهر ممنوع است تا اینکه در نزدیکی جشن شکرگزاری آمریکاییها، یکی از کارمندان ایرانی آهنشهر، به نام معصومخانی برای پیدا کردن تعدادی بوقلمون دست به دامان اهالی روستا میشود. در این بین دو نوجوان به نامهای حسینعلی و کوچک علی حاضر میشوند در ازای گرفتن کرایه برای معصومخانی بوقلمون و خروس بیاورند.
رمان «اسپاگتی با سُس قرمز» در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد. در این رمان سعی شده فضای حاکم بر جامعه، زورگویی ارباب قدرت و نیز بیتوجهی حکومت وقت به مردم نشان داده شود. حضور اتباع بیگانه به ویژه آمریکاییها در ایران و نیز نحوه برخورد زشت و زننده آنها با ایرانیان در این رمان به تصویر کشیده شده است.
بیگانهستیزی و ایجاد حس اعتماد به نفس و اتکاء به داشتهها و تواناییهای خود از جمله اهدافی است که در این اثر دنبال میشود. مخاطب نوجوان با خواندن این اثر میتواند تا حد زیادی با فضا و شرایط حاکم بر جامعه در دوران قبل از پیروزی انقلاب آشنا شده و به این نکته پی ببرد که اساساً چه لزومی داشت که در سال 57 در ایران انقلاب شود و از سویی چرا این انقلاب میبایست رنگ و بو و صبغه مذهبی داشته باشد؟
دلایل بیگانهستیزی حکومت اسلامی در سالهای بعد از انقلاب و همینطور این مسئله که چرا ما نمیتوانیم به آمریکا و متحدان غربی اش اعتماد کنیم در این رمان برای مخاطب نوجوان در قالب روایت یک داستان تبیین میشود.
متأسفانه تا امروز کمتر کتاب ضدآمریکایی برای مخاطب نوجوان نوشته شده است.از آنجا که 45 سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد و در طی همه این سالها آمریکاییستیزی از جمله سیاستهای اصلی نظام اسلامی بوده است، به نظر میرسد که جای کارهای اینچنینی در حوزه ادبیات ما خالی باشد یا لااقل هنوز به اندازه کافی آثاری با این موضوع نوشته نشده است.
از آنجا که روحیات و خلقیات نوجوان اجازه نمیدهد که او به سراغ آثار تئوری برود، به نظر میرسد پرداختن به موضوع آمریکاستیزی آن هم در قالب داستان و رمان، شیوه مناسبی برای جلب توجه خواننده نوجوان باشد.
حکیمیان ادامه داد: یکی از اصلیترین شعار انقلاب، مرگ بر آمریکاست اما هیچگاه برای نسل امروز تبیین نکردهایم که چرا این شعار را تکرار میکنیم؟ دشمنی ما با آمریکا بر سر چیست و چه زمینه تاریخی دارد؟ تلاش کردم در این داستان با توجه به خلأهایی که وجود دارم، از منظری تاریخی به این قضیه بپردازم.
این نویسنده با تأکید بر اینکه کتاب «اسپاگتی با سس قرمز» از فضای شعارزده معمول به دور است، اضافه کرد: روند داستان بهگونهای پیش میرود که مخاطب نوجوان به صورت غیر مستقیم با فرهنگ آمریکاییها و نوع نگاه آنها به دیگر ملتها آشنا میشود. تلاش کردهام داستان به صورتی روایت شود که در نهایت این خود مخاطب نوجوان باشد که درباره محتوا و پیام آن تصمیم بگیرد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
حسینعلی همینطور که پهلوی من مینشست، گفت: «یعنی مستر هایک تو همین چند روزه اینهمه خروسو کشته، تو پوستشون کاه ریخته و فرستاده آمریکا؟!» مرد سبیلو بیآنکه به او نگاه کند، جواب داد: «کاه کدومه بابا! این یارو پرندهها رو خشک میکنه، با برق.»
ننهکردی که تا حالا ساکت بود، زیرِلب غُرید: «دیگه بدتر، دیگه بدتر. حالا مردم هیچی، جواب خدا رو چی میخوای بدی حسینعلیخان؟ ننه، چقدر بهت گفتم دور و بر این شهر آهنی نرو!»
بیچاره خروسها! حتی تصورش هم وحشتناک بود. راستش بدجوری دلپیچه داشتم. با اینکه توی رستوران آمریکاییها چیزی نخورده بودم، اما همهاش فکر میکردم الآن است بالا بیاورم... .
چاپ اول این کتاب به همت نشر معارف در مرداد 1403 به قیمت 200هزار تومان به شمارگان هزار نسخه روانه بازار شده است.