سنجرخان وزیری معروف به سردار اکرم فرزند حاج یوسف مالک روستای نران از توابع شهر سنندج و فرزند جیران خانم از خانواده اردلان (خاندان حاکم کردستان) و فرزند چهارم از ۹فرزند خانواده است که بعد از فوت پدر به علت خصومت برادرانش با وی (سنجرخان و یکی از برادرانش از مادری دیگر بودند) مجبور به ترک روستا و زادگاه خود میگردد و بعد از خریداری کردن زمینی در روستای میانگوران دهگلان در ۶ کیلومتری غرب روستای گزگزاره سفلی و سد سورال و احداث روستای میانگوران مشغول به کار کشاورزی و دامداری و زندگی خود میشود و با در اختیار گذاشتن خانه و زمین به کشاورزان عدهای از مردم همان منطقه را به دور خود جمع میکند که همزمان با کارهای کشاورزی و دامداری رعیت و افراد روستای خود را به کار یادگیری سواری و آموختن فنون جنگاوری وا میدارد.
جنگ علیه روسها و انگیسیها:
در این زمان که روسها مناطق مختلف ایران از جمله کردستان را اشغال کردهاند و آزار و اذیت مردم به جایی رسید که مردم از جنگ جویان میهن دوست تقاضای کمک و یاری کردند. سنجرخان با آگاه شدن از عمق بحران و فشارهای زیاد اشغالگران با فرستادن نامههایی به حاکم سنندج و اجازه از آنها، درخواست اذن جنگ و همچنین در اختیار گذاشتن نیروی جنگی برای انجام چنین امری را میکند که البته با مخالفت حاکم سنندج رو به رو میشود و درنهایت اصرار و درخواستهای زیاد سنجر خان حاکم سنندج را برآن میدارد که جهت جلوگیری از سرکشی و اغتشاش قشونی متشکل از قوای انگلیسی که آنموقع در کردستان جولان میدادند را جهت سرکوب ارسال مینماید که به جنگ میان سنجرخان و انگلیسیها میانجامد و با شکست انگلیسیها راه جنگ با روسها برای این مرد هموارتر میشود و این بار بدون اجازه و اذن از کسی، خود جوش و با اتکا به نیروهای مردمی روستاهای اطراف سنندج و جوانان گرد آمده بود، راهی میدان مبارزه و نبرد با روسها گردید.
از روستاهای اطراف کامیاران شروع به جنگ و زد و خورد میشود و روسها را تا شهر سنندج فراری داده و با شکست دادن آنان، آنها را مجبور به ترک روستاها و شهرها مینماید. در شهر سنندج و در جنگ صلوات آباد بعد ازشکست واردکردن به روسها و تعقیب آنان دچار گلولهای ازدشمن میشود و زخمی کاری و مهلک برمیدارد. با التیام یافتن سنجرخان از آن زخم، بعد از یک ماه با ندایی از فردی مقدس در عالم خواب خان را دوباره بر جنگ و مبارزه مصر و مصمم علیه اشغالگران مژده فتح و پیروزی را میدهد.
شکست روسها به دست سنجر خان در دره سنجر خان دهگلان:
با فراهم کردن سوارانی ازروستاهای اطراف و با یاری مردم دوباره راهی میدان میشود و در دره سنجر خان مابین روستاهای میانگوران وگزگزاره سفلی ازتوابع بخش بلبان آباد شهرستان دهگلان روسها را در پی یک نبرد سخت شکست و فراری داده و با به دست آوردن مقدار زیادی غنایم جنگی سبک و سنگین و مهمات به جنگهای بعدی ادامه میدهد. ادامه جنگها و فتح و پیروزیهای پیاپی سنجر خان تعجب تمام رجال مملکت رادرپی دارد سیل پیشکشیها و هدایا از اطراف واکناف سرازیر میشود پیشنهادهای زیادی برای همکاری دریافت میدارد که اکثر آنها به موقع و بعضی واقعی نبود. جنگها به شهرهای دیواندره و سقز کشیده میشود و در اکثر مناطق سواران سنجر خان موفق به شکست روسها و آزاد سازی مناطق مذکور میگردند. باهمکاری یکی از حاکمان منطقه سقز و بوکان به نام حشمت الملک، خان روسها را تا پل منجیل فراری میدهد و به عقب میراند و تمامی خاک کردستان را از نیروهای روسی پاکسازی میکند. نامهای به میرزا کوچک خان مینویسد و میرزا را از کار روسها آگاه میکندکه آنها را از کردستان فراری دادهام و اکنون نوبت شماست که آنها به طرف شما در راهند. میرزا هم درکنار پل منجیل با نیروهای روسی درگیر میشود و در این جنگ تلفات زیادی بر نیروهای روس وارد میگردد. سنجر خان بعد از خاتمه کار روسها به روستای خود برگشت و چند سالی را بامدارا کردن با دشمنان خانگی خود به سرآورد. برادرانش مخصوصا خلیل خان با وجود کینه قدیمی و همچنین حاکم سنندج شریف الدوله با خصومتی که از سنجرخان داشت دلایل مشکلات و سبب ناراحتیهای ایشان بودند. با تطمیع کردن و تشویق شریف الدوله نابرادری سنجرخان دست به توطئه علیه او زدند. او در روز جمعه ماه محرم و روز عاشورا ۱۳۳۷هجری قمری سنجرخان را به خانه خود دعوت کرد. همچنین یکی از برادران تنی خان به نام یدالله خان به این مهمانی دعوت بود با وجود اینکه خان روزه سنت عاشورا داشت و هنوز روزه خود را افطار نکرده بود، هنگامی که برای گرفتن وضو به کنارحوض داخل حیاط رفته بود مورد هدف گلوله گماشتگان برادرش گشت، هم او و هم برادر تنی اش برادر خو د فروختهاش شهید شدند.