بخش اول برنامه به نقدوبررسی فیلم « صبحانه با زرافهها »، ساخته سروش صحت با حضور رضا منتظری منتقد سینما اختصاص داشت.
وی ابتدا عنوان کرد: «صبحانه با زرافهها» در قیاس سایر کمدیهای جشنواره تا به الان، جاندارتر است و سروشکل بهتری دارد. این فیلم سروش صحت هم مانند «جهان با من برقص» بر پایه دنیای خودش ساخته شده و فضای فیلم متعلق به خودش است.
رضا منتظری درباره محتوا اثر بیان کرد: ما در «صبحانه زرافهها» پنج مرد با پنج سطح اجتماعی و تحصیلی متفاوت میبینیم که باهم دوست هستند؛ اما همه این افراد لوده و مواد مخدر مصرف میکنند. این پنجمرد فوقالعاده سطحینگر و منفعتطلب هستند و هیچکدامشان به هم کمک نمیکنند. اگر بخواهیم این را به جامعه مردان تعمیم دهیم، خیلی قابل نقد و دور از ذهن است.
این منتقد درباره درونمایه فیلم گفت: درونمایه «صبحانه با زرافهها» بخشش و بیخیالی آدمها درباره محبت کردن است. بیخیالی آدمها در این فیلم باورپذیرتر است و بخشش موجود در فیلم اصلا با فضای آن سازگار نیست و در فرم و محتوا پس زده میشود. من شب گذشته با دیدن فیلم از خودم پرسیدم که سینما انقدر راحت شده است؟ ما نمیتوانیم از هر تصویری که در ذهن داریم، فیلم بسازیم و آن را به معتبرترین رویداد سینمایی کشور بفرستیم. سینما تعریف دارد و باید با قواعد و اصول خاصی فیلم ساخت.
امیررضا مافی میزبان برنامه درباره «صبحانه با زرافهها» بیان کرد: جهان ذهنی سروش صحت چه در «جهان با من برقص» و چه در سریالهایی که ساخته، همین جهان فانتزی و شوخی با هر پدیدهای است. اما به نظر من این یک هجو علیه طبقه متوسط جامعه است. خودش مدعی است که درباره رفاقت فیلم ساخته، اما به نظر من رفاقت پوشش این فیلم است و مساله اصلی این فیلم هجو طبقه متوسط است. دست آخر هم به مساله مرگ پرداخته که در همه آثارش دیده میشود. من به اندازه شما با او مخالف نیستم، میتوان اصلاحاتی در فیلم انجام داد؛ اما به طور کلی این فیلم تداوم مسیری است که سروش صحت میرود و از نظر من از «جهان با من برقص» عقبتر است. ذهن سروش صحت بسیار خلاق و منسجم است، من تصور میکنم ایده مرکزی او از اثری که ساخته جلوتر است. در نهایت فکر میکنم، مخاطب آثار سروش صحت با این فیلم ارتباط برقرار میکند.
منتظری در ادامه مطرح کرد: من هم فکر میکنم فیلم در گیشه فروش خواهد کرد و علاوه بر طرفدارانش، مخاطب عام را هم جذب خواهد کرد. متاسفانه در اغلب فیلمهای کمدی یک پدیده باب شده و آن هم شوخیهای بیپروای جنسی است و این موضوع از قداست سینما و هنر کم میکند. ما فیلمهای کمدی شریف هم در سینما داریم که «اجارهنشینها» ساخته داریوش مهرجویی یک نمونه از آن است. من نمیدانم چرا کمدی از آن فضای سالم دور شده و چرا فیلمسازی مانند سروش صحت که دارای مطالعات فراوانی است و با سایر کارگردانان کمدی تفاوت ماهوی دارد، روی همین نقطه ضعف انگشت میگذارد و شوخیهای بیپروا جنسی و تکراری را در فیلمش تکرار کرده.
مافی درباره این موضوع افزود: من شوخیهای جنسی را به این شدت ندیدم و بیشتر در اثری مانند«تمساح خونی» چنین شوخیهایی دیده میشد. ما نمیتوانیم به گذشته برگردیم اما باید حتما واکاوی شود که چرا برای خنداندن مخاطب، نیازمند رفتن به این سمت هستیم.
مافی در پایان این بخش، درباره خبری که شب گذشته با تیتر، عذرخواهی وزیر فرهنگ ارشاد اسلامی از بازیگر در فضای مجازی منتشر شد، اظهار کرد: من با دیدن این خبر بسیار تعجب کردم که چرا مقام عالی وزارت باید از یک بازیگر عذرخواهی کند اما بعدتر متوجه شدم که این یک شیطنت رسانهای است و اصل خبر اینگونه نبود. شاید خوب نباشد که ما همچنان یک موج خبری را برای بیشتر شدن هیاهو، دنبال کنیم.
بخش بعدی برنامه «نقد سینما»، به نقد و بررسی «دست ناپیدا» اختصاص داشت که با حضور انسیه شاهحسینی کارگردان و سیدسعید سیدزاده تهیهکننده اثر برپا شد.
انسیه شاهحسینی در ابتدا بیان کرد: مقام معظم رهبری تاکید زیادی برای ساخت فیلمی با این موضوع داشتند. من به خاطر دارم که ایشان در آن دوره که رییس جمهور وقت بودند به آن خانمها سر میزدند؛ با توجه به عکسهای آن دوره هم میتوان متوجه شد که این خانمها چقدر برای ایشان عزیز بود. از آنجا که خود من آن سالها در آنجا حضور داشتم این دغدغه خودم هم بود؛ بنابراین فیلم را ساختم.
سیدسعید سیدزاده اظهار کرد: خانم انسیه شاهحسینی پنج سال قبل، این خاطرات را برای من تعریف کردند و ما قرار بود روی این موضوع کار کنیم اما همانطور که سرکار خانم فرمودند این دغدغه حضرت آقا و تاکیدشان ما را مصر کرد که به آب بزنیم و کار را شروع کنیم. زایش این فیلم حاصل یک ماه رمضان افطار تا سحر است و خدا توفیق ساختش را به ما داد.
انسیه شاهحسینی درباره اقتباس نداشتن این فیلم به کتاب «حوض خون» اظهار کرد: این کتاب پس از ساخت فیلمنامه ما منتشر شد. «حوض خون» بیشتر در حوزه بیوگرافی کار کرده است. من با نویسنده این کتاب که یک خانم جوان است، گفتوگو داشتم و به من گفت چه خوب که میخواهم درباره این موضوع فیلم بسازم چرا که کتابش آنطور که باید دیده نشده بود.
وی ادامه داد: فیلمی که من ساختم بر اساس خاطرات خودم است چون در آن دوره حضور داشتم. البته من از افرادی نبودم که لباس میشستند، من لباسها را میسوزاندم و حال من دردمندانهتر بود. لباسهایی که میسوزاندیم پُر از ترکش بود. گاهی در جیبهایشان شیشه عطر پیدا میکردم و چیزی که برایم جذاب بود ترکیب سوخته شدن لباس و بوی خون و عطر آنها بود که حالهوای عجیبی را ایجاد میکرد.
سیدزاده عنوان کرد: حضرت آقا جملهای دارند که میفرمایند عرصه جنگ و دفاع مقدس، اقیانوسی است که ما توانستهایم ملاقههایی از آن برداریم. ما اگر بتوانیم به درستی از این مفاهیم برداشت بکنیم، میتوانیم جامعه امروزمان را سیراب کنیم؛ ما از داشتههایمان غفلت کردیم. در واقع عدهای که مسئولیت انتقال مفاهیم به نسلهای بعد را داشتهاند، غفلت کردهاند؛ شاید من هم یکی از آنها باشم.
بخش بعدی «نقد سینما» به گفتگو درباره فیلم «میرو» با حضور حسین ریگی کارگردان و سعید الهی تهیهکننده فیلم اختصاص داشت.
حسین ریگی، کارگردان اثر، ابتدا بیان کرد: من به واسته مستندسازی با سوژهها و شخصیتهای مختلفی آشنا میشدم. در همین راستا بود که با شخصیتی به نام میرو آشنا شدم و دوست داشتم یک روز درباره آن فیلم بسازم. زمانی که از بنیاد شهیدان به من پیشنهاد کار شد، دوباره آن شخصیت به ذهنم آمد و درام آن را ساختم.
سعیدالهی، تهیهکننده اثر عنوان کرد: سینمای ایران نیازمند پیشزمینه مطالعاتی و تحقیقاتی قوی است. من تهیهکنندگی را واسطه جذب مالی تلقی نمیکنم، تهیهکننده مراقب، محافظ و تعیین کننده استراتژی فیلم است و باید چهارچوب نظری فیلم را با کمک کارگردان به ثمر برساند.
ریگی در ادامه عنوان کرد: سینما به سیستان و بلوچستان بدهکار است که البته عمدی هم نبوده؛ اما این به زیرساختهای استان آسیب میزد. ما مجموعههایی مانند فارابی، کانون پرورش هنری و... از فیلمهای کودکونوجوان و بومی حمایت میکنند اما برخی دیگر این ژانر سینما را دوست ندارند. این فیلمها در همه جای دنیا فروش ندارد اما ساخته شدنش ضروری است. ما حدود ۱۱ میلیون دانشآموز داریم و باید در مدارسمان زنگ سینما داشته باشیم.
وی تاکید کرد: من «میرو» را دوست دارم و از نظر من جلوتر از فیلمهای سابقم است.
الهی درباره فیلمسازی در اقلیم سیستان و بلوچستان گفت: این کار یک اراده جمعی میطلبد چرا که زیرساختهای ساخت فیلم در استانها تامین نشده است.
در بخش بعدی «برنامه نقد سینما»، امیررضامافی میزبان مهرداد کوروشنیا و سجاد نجفی فیلمنامهنویسان «آغوش باز» ساخته بهروز شعیبی شد تا درباره فیلم با آنها گفتگو کند.
سجاد نجفی درباره ایده «آغوش باز» بیان کرد: در ابتدا یک خطی قصه درباره چند جوان بود که میخواستند کنسرت برگزار کنند و قصدشان مهاجرت بود. پس از چند ماه تغییراتی در محتوا ایده صورت گرفت تا به این نقطه رسید.
مهرداد کوروشنیا عنوان کرد: بهترین شکل برای نوشتن فیلمنامه اقتباس از یک رمان و داستان است چرا که بستر فراهم است. «آغوش باز» هم همینگونه بود. بهروز شعیبی و سجاد نجفی سه ماه روی طرح اولیه کار کرده بودند و بستر برای من آماده بود و من کار پیرایشگری فیلمنامه را با همکاری آنها انجام دادم. البته باید بگویم فیلمنامه وسیعتر از چیزی بود که در نهایت روی پرده دیده شد.
در بخش نهایی «نقد سینما»، سیدمحمد حسینی و محمدرضا مقدسیان به برنامه پیوستند تا به ادامه موضوع داستان و فیلمنامه پرداخته شود.
سیدمحمد حسینی در ابتدا اظهار کرد: یکی از مسایلی که در تولید آثار وجود دارد، سندوم نظارت است، به این معنا که نهادهای متولی نظارت تولید آثار سینمایی انقدر متکثر میشوند که به نوعی احتیاط و محافطهکاری میرسد و اجازه خلاقیت را از هنرمند میگیرد و به نوعی فیلمساز نمیتواند فردیت خود را بروز دهد. این جریان یک ساماندهی نیاز دارد؛ حتی با رجوع به قرآن میتوان دریافت که چند مدیریتی فساد بار میآورد. جریان حاکمیت ما به بلوغ درک این جمله حضرت آقا نرسیده که سینما کلید پیشرفت است.
محمدرضا مقدسیان در ادامه عنوان کرد: زمانی که از مدیریت یا نظارت صحبت میکنیم، در واقع از یک امر ثانویه حرف میزنیم؛ مدیریت و نظارت نسبت به نقطه مساله، در ثانویه است. در حال حاضر هستند مدیران و سرمایهگذارانی که نگران سینما هستند و ایدههای خوبی دارند اما نتیجه همواره مطلوب از آب در نمیآید. سوال اینجاست که ما چه چیزی را میخواهیم مدیریت و نظارت کنیم؟ ما اگر در مرحله کشف مساله درک دقیقی از موضوع داشته باشیم ناخودآگاه و لاجرم در شیوه مدیریت و نظارت خود را نشان میدهد.
وی ادامه داد: به عنوان مثال زمانی که ما در زمینه سینمای راهبردی کار میکنیم، اهداف مشخصی مانند خانواده، هویت ملی و... وجود دارند؛ اما اینها در حد تیتر باقی میمانند. در حال حاضر مساله ضعف استدلال و دانش است.
حسینی درباره این موضوع مطرح کرد: انقدر در فضای مدیریت سهلانگاری میشود که مدیران فکر میکنند با انگارهها و سلایق خودشان میتوانند همه چیز را شبیهسازی و ماشینی کنند؛ این اتفاق طعم اثر هنری را میگیرد. در واقع دشوارترین، پیچیدهترین و انسانترین وجه مدیریت، مدیریت فرهنگی است که در تمام شئون دیگر مدیریت تاثیر میگذارد. اما آنچه که رخ میدهد این است که درماندههای عرصه اقتصاد و واماندههای عرصه سیاست که هیچ ربطی به فرهنگ ندارند، در این حوزه مشغول به کار میشوند و پست هم میگیرند. تراژدی بدتر اینجاست که اطرافیانشان را هم وارد این عرصه میکنند. همچنین باید گفت که در حال حاضر تعداد جشنوارههایی که ما در سال برگزار میکنیم از تعداد فیلمهای تولیدیمان بیشتر است چون مدیران میخواهند در قاب جشنواره دیده شوند.
مقدسیان در ادامه بیان کرد: به هر حال مدیران مجبورند ساخت این تعداد فیلم را که با بیتالمال ساخته میشود، توجیه کنند.
حسینی اظهار کرد: زمانی که کسی مدیر کمپانی میشود، باید داراییهای مادی و معنوی خود را بشناسد. داراییهای معنوی یک کمپانی برند و شخصیتهایش است؛ ما در دل شخصیتهای فیلم به قهرمان میرسیم. سینمای ما به شدت و پویایی است و شخصیتهای جذابی را متولد میکند که ما اجازه نداریم این را نابود کنیم.
مقدسیان در ادامه مطرح کرد: تمام چیزهایی که ما الان دربارهاش صحبت میکنیم، امر ثانویه است؛ اصل ماجرا شناسایی مساله است. کسی که مساله را میشناسد، حفظ برند برایش بدیهی است. در حال حاضر ما از آسیبهای بدون مساله بودن سخن میگوییم. این بدیهی است که رسانه تصویری دنیا را هدایت میکند اما این فقط گفته میشود و ما دائم در حال الگوسازی هستیم و به بستر آن توجه نمیکنیم.
حسینی اظهار کرد: من معتقدم مساله سینمای ایران مدیریت است و سینمای همین امروز هم زایا و پویا است. همچنین فیلمسازان ما اگر جلوتر از هالیوود نباشند، عقبتر نیستند.
مقدسیان مطرح کرد: من با این گزاره مخالفم به این دلیل که اگر فیلمسازی پیدا شود که بتواند هویت ساز باشد، صرفا اتفاق و توانایی فردی است؛ وگرنه فرآیند مدیریت و تربیت نیروی انسانی چنین زایشی را ایجاد نمیکند و هر دو گروه فیلمساز و مدیران مقصر هستند.
حسینی در نهایت عنوان کرد: آمریکا در سینما متولد شد نه سینما در آمریکا. همین اتفاق در حال حاضر در کره و ترکیه هم در حال رخ دادن است. خطای ما این است که سینما را امر مکانیکال میدانیم.
مقدسیان در پایان خاطرنشان کرد: من مکانیکی شدن را حاصل بیمسالگی و عدم درک مساله میدانم؛ مدیران و خالق آثار مقصران این موضوع هستند.