این سریال در ایران با نام افسانه جومونگ پخش شده، افسانه جومونگ پربینندهترین سریال پخششده در تاریخ تلویزیون ایران است. داستان سریال درباره زندگی جومونگ بنیانگذار امپراتوری گوگوریو است که از سال ۳۷ (پیش از میلاد) تا ۱۹ (پیش از میلاد) بر منچوری و بخش شمالی شبه جزیره کره حکومت میکرد، بنا بود مجموعه در ۶۰ قسمت پخش شود که با استقبال مردم امبیسی آن را به ۸۱ قسمت افزایش داد.
حق پخش تلویزیونی این سریال به قیمت ۸ میلیون دلار در مارس ۲۰۰۶ به شبکههای محلی در ژاپن، تایوان، هنگکنگ، ویتنام، تایلند، سنگاپور، فیلیپین، مالزی و برونئی فروخته شد. این سریال از شبکه AZN در آمریکا به نمایش درآمد. ترجمه این سریال در ایران تا قسمت نهم از زبان کرهای صورت گرفت و مابقی قسمتها از روی زیرنویس انگلیسی ترجمه شدند.
در ادامه این سریال، مجموعه سرزمین بادها در سال ۲۰۰۸ به عنوان جومونگ ۲ و پس از آن مجموعه جا میونگ گو در سال ۲۰۰۹ به عنوان جومونگ ۳ ساخته شد. اما آیا داستان افسانه جومونگ واقعیت دارد؟ به شما پیشنهاد می شود تا مقاله آن را حتما مطالعه نمایید.
ساعت پخش سریال افسانه جومونگ از شبکه تماشا در سال ۱۴۰۲ کی است؟
سریال افسانه جومونگ از تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۲ از شبکه تماشا پخش خواهد شد. افسانه جومونگ ساعت ۱۹:۰۰ از شبکه تماشا پخش می شود و در هر روز ۲ قسمت از آن به صورت پشت سر هم پخش می شود. تکرار این سریال ساعت ۰۱:۰۰ و ۰۷:۰۰ و ۱۳:۰۰ پخش می شود.
خلاصه داستان سریال افسانه جومونگ
داستان این مجموعه حول موضوع شکست دودمان گوجوسان از امپراتوری هان است. امپراتوری هان با بهرهگیری از سلاحهای فولادین در حدود سال ۱۰۸ قبل از میلاد، گوجوسان را شکست داده و مردم این امپراتوری عظیم آواره شده و با بیرحمی توسط سوارهنظام آهنین قتلعام و شکنجه میشوند.
در این زمانه پرآشوب، شخصی به نام هائهموسو، رهبری یک گروه مقاومت محلی به نام گروه دامول را بر عهده گرفته و با استفاده از سربازان گوجوسان و حمایت گوموآ، شاهزاده کشور بویو، علیه هان فعالیت میکند. او سعی میکند آوارگان گوجوسان را از زیر ظلم و ستم هان بیرون بکشد.
هائهموسو در یکی از جنگها زخمی شده و توسط بانو یوها، دختر رئیس قبیله هابک، نجات داده میشود. این اتفاق باعث عشق آنها به یکدیگر و ازدواجشان میشود. سوارهنظام آهنین هان مردم قبیله هابک را به جرم پناه دادن به هائهموسو قتلعام میکنند و یوها اسیر دست آنها میشود. گوموآ، یار قسمخورده هائهموسو، که به یوها علاقهمند است، او را نجات داده و با خود به بویو میبرد.
هائهموسو که بعد از این واقعه به شدت به یوها علاقهمند شده، در نهایت با او ازدواج میکند. ولی این رابطه مدت زیادی ادامه نمییابد و با توطئه وزیر اعظم و بانو یومیول (والامقام معنوی بویو) هائهموسو دستگیر میشود. این در حالی است که یوها در آن لحظه از هائهموسو کودکی را باردار بود، که بعدها نامش را جومونگ نهاد.
سربازان هان، هائهموسو را کور کرده و برای اعدام به سمت هان میبرند. گوموآ به آنها حمله کرده و هائهموسو را از مهلکه نجات میدهد، ولی در نهایت هائهموسو بر روی صخرهای بلند گیر افتاده و با بدن زخمی و چشمان کور، به داخل رودخانه سقوط میکند. گوموآ به یوها پناه داده و قسم میخورد روزی به همراه جومونگ، امپراتوری هان را نابود کند.