این نشست به بهانه چاپ چهارم کتاب «گزارشنگاری» از سوی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها ناشر کتاب با همکاری سرای کتابِ خانهء کتاب و ادبیات ایران در پانزدهمین سال پس از انتشار نخست آن برگزار شد.
علی اکبر قاضیزاده مولف اثر و از مدرسین و پیشکسوتان روزنامهنگاری و بهویژه آموزش آن در ایران، با اشاره به فضایی که در نگارش این کتاب مؤثر بوده است، گفت: فکر اولیه نگارش این کتاب به سال 1373 بازمیگردد. آن زمان، طی جلسهای با دکتر محنسیان راد و سید فرید قاسمی، گفتوگویی درباره کتابهای آموزشی حوزه روزنامهنگاری داشتیم و ضمن بررسی این موضوع متوجه شدیم که تعداد این آثار در ایران بهسختی از پنج مورد تجاوز میکند. همچنین کتابها مستقیماً به آموزش روزنامهنگاری اختصاص نداشتند، بهعنوان مثال، یکی از این آثار، «مطبوعات جهان» نام داشت که چندان آموزشی نبود و بیشتر به معرفی فعالیتهای روزنامهنگاری میپرداخت. همین کمبود باعث شد تا با جزوه حروفچینیشدهای که در حوزه مصاحبه داشتم، وارد این عرصه شوم. نخستین کارهایم برای اداره تحقیق صدا انجام شد و پس از آن به سراغ ویراستاری رفتم، حوزهای که متاسفانه هماکنون نیز بسیاری از اساتید روزنامهنگاری آن را با درستنویسی اشتباه میگیرند، درصورتیکه این حوزه به مدیریت خبر اختصاص دارد.
قاضیزاده در ادامه به مراحل شکلگیری کتاب گزارشنگاری پرداخت و اظهار داشت: چون گزارشنویسی تدریس میکردم، بهترین کتابی که در این حوزه پیدا میشد، کتابی از دیوید رندال بود که لحنی شوخوشنگ داشت و نمونههای جالبی از گزارشگری را جمعآوری کرده بود. بهاین ترتیب طی دهههای 70، 80 و 90 کار تهیه منابع آموزشی روزنامهنگاری را دنبال کردم. البته لازم است از تلاشهای آقایان دکتر فرقانی و احمد توکلی هم یاد کنم که در این زمینه فعالیتهای چشمگیری داشتند، مثلاً کتاب «چشم عقاب روزنامهنگاری»، منبع بسیار مهمی در آموزش محسوب میشود که به قلم دکتر فرقانی تألیف شده است. همچنین دکتر محسنیان راد در سال 63 جزوهای آموزشی برای ایرنا تهیه کرده بود که اثری بسیار مغتنم محسوب میشد.
این مدرس روزنامهنگاری ادامه داد: همیشه این دغدغه را داشتم تا اثری فراهم کنم که اگر فردی علاقهمند به فراگیری گزارشگری بود، بتواند از آن استفاده کند و کارم راهنمای کلی او باشد. این را هم بگویم که هرگز به دنبال این نبودم که بدانم آثارم چهمیزان اثرگذار بودهاند، اما بعدها از واکنشهایی که از دانشجویان و روزنامهنگاران دریافت کردم، فهمیدم که کتابهای «تجربههای ماندگار در گزارشنویسی» و «گزارشنگاری» از نگاه مخاطبانشان آثاری خوبی بودهاند.
قاضیزاده همچنین در پاسخ به این سوال که کتاب تا چه میزان نیازهای گزارشگری وب را پوشش میدهد، گفت: مشکلی در تدارک این مقوله وجود دارد و آن گستردگی جهان وب و بدون محدوده بودن آن است، بهطوری که خیلی سخت میتوان به آن وارد شد. من چندان در این حوزه مسلط نیستم و به نظرم این موضوع نیازمند نسل جوانتری از روزنامهنگاران است. گرچه در کتاب گزارشنگاری تلاش کردم تا بخشی را نیز به گزارشگری وب اختصاص دهم، اما نیازمند همکاری در تکمیل این بخش هستم و اگر پژوهشگری حاضر به همکاری باشد، استقبال خواهم کرد.
وی در همین زمینه اضافه کرد: کتابی از کریس فراس ترجمه کردهام که بخش مهمی از آن به گزارشگری آنلاین اختصاص دارد. این اثر خیلی خوب در مورد انقلاب مصر، اجتماعات میدان التحریر و نقش فضای مجازی در شکلگیری و اثرگذاری بر این جریان نوشته شده است.
مولف، روزنامهنگار است و خود را وقف روزنامهنگاری کرده است
فریدون صدیقی دیگر پیشکسوت حاضر در این نشست، ضمن اشاره به ویژگیهای شخصیتی و علمی قاضیزاده، نویسنده کتاب گزارشنگاری، افزود: استاد قاضیزاده یکی از دردانهها و یگانههای این حوزه است. او تنها مترجم و مؤلف نیست، بلکه روزنامهنگاری ادیب است که سواد ادبی را میشناسد؛ طنرنویسی درجه یک که به زعم من، جایگاه ارجمندتری نسبت به جهان کنونی روزنامهنگاری ما دارد.
صدیقی گفت: من سالها، گزارشنویسی درس دادهام و اکنون در تورق سریع کتاب به مفاهیمی عمیق رسیدم که خودم از آن غافل بودم. معتقدم این کتاب باید به چاپهای متعدد برسد و گزارشنویسی را نهتنها در مطبوعات، بلکه در عرصه صدا و سیما و وب نیز آموزش دهد.
این مدرس روزنامهنگاری به فصول محتلف این کتاب اشاره کرد و ادامه داد: کتاب در 240 صفحه، مشتمل بر ده فصل و 73 عنوان تالیف شده است. سه بخش از آن با عناوین ارکان گزارش، ساختار گزارش و گزارش پیگیرانه بیشترین عناوین را دارند و تمرکز اصلی آنها روی این مفاهیم است. همچنین این اثر در گونهشناسی ورودیهای گزارشنویسی، تنوع جالبی دارد. کتاب به کاربردهای مختلف ورودی اشاره میکند، موضوعی که گاه گزارشنویسان از آن غافلند. نمونههای مختلف با مثالها و تعاریف گوناگون در این کتاب آمدهاند.
صدیقی از ابعاد خلاقانه اثر نیز سخن گفت و ابراز داشت: نگارش یک کتاب خلاقانه با این مشخصات که تالیف محض باشذ، دشوار به نظر میرسد. در حالی که گاه نویسندگان و مترجمان ما به موضوعی تسلط ندارند و درباره آن مینویسند، استاد قاضیزاده، با تسلط به روزنامهنگاری، حاصل تجربیات خود را در این کتاب منعکس کرده است. مولف این کتاب روزنامهنگار است و خود را وقف روزنامهنگاری کرده است.
بهرهگیری علمی از این کتاب و توان آن برای آموزش روزنامهنگاران، موضوع دیگری بود که محور توضیحات صدیقی را تشکیل داد. او در این باره گفت: گاه روزنامهنگاران ما عناصر گزارش را میشناسند و آن را تهیه میکنند، اما نسبت به ساختار گزارش آگاهی ندارند. این کتاب راهنمای بسیار خوبی برای آنها و اتفاقی بزرگ در حوزه روزنامهنگاریست. خوانندگان و کسانی که از این کتاب بهره میبرند، با ظرفیتهای گزارش آشنا میشوند و یاد میگیرند که در تهیه یک گزارش خوب، مصاحبه، دادههای پژوهشی و نگاه شخصی روزنامهنگار چه جایگاه و ظرفیتی دارد. همچنین برخی از فصول این کتاب مثل گزارشگری حوادث، برای جامعهای نظیر جامعه ما، این ظرفیت را دارد که خود تبدیل به اثری مستقل شود.
از جمله پیشنهاداتی که صدیقی برای تکمیل و زیبندهترشدن کار ارائه نمود، افزودن فهرست نامها به این اثر است که میتواند برای معرفی بزرگان روزنامهنگاری ایران و روزنامهنگاران برجسته کشور مفید باشد. او همچنین به ظرفیت تخیل مجاز در گزارشنویسی اشاره کرد و گفت: خاستگاه اولیه گزارشنویسی، داستاننویسیست. داستاننویسی با عنایت به عینینویسی در همه شئون روزنامهنگاری جاریست و تخیل در گزارشنویسی تا جایی که از هسته اصلی واقعیت، حجم و ثقل آن دور نشود، مجاز است.
قاضیزاده، هم چنین با تأیید اظهارات صدیقی، افزود: همه ارکان داستاننویسی در گزارشنویسی قابل اجراست و مرز تفاوت میان این دو، تنها در ارتباطشان با عینیگرایی و واقعیت تعریف میشود.
او در مورد پیشنهاد صدیقی برای نگارش کتابهایی با تکیه بر انواع گزارشنویسی خاطرنشان کرد: تصور میکنم در جامعه ما، به دنبال گزارشهای تخصصی نظیر گزارش ورزشی یا حوادث رفتن، نیازمند جسارت است و من به نسلی که امروز در تحریریهها در حال آموزش دیدن هستند، برای ایجاد تحول در روزنامهنگاری، امیدوارم.