لشکری گمنام به نام عاشورا

سریال عاشورا ، با روایت بخش‌های فرعی داستان شهیدان مهدی و حمید باکری از قابی که « موقعیت مهدی » در پرده سینما به تصویر کشیده بود، فاصله می‌گیرد و به زبان ترکی گوشه‌ای از لشکر ۳۱ عاشورا را به تصویر می‌کشد. ابوالفضل صفری، تهیه‌کننده سریال «عاشورا» در پاسخ به این سؤال که چقدر از روایت‌های رسمی و غیررسمی برای ترسیم شخصیت شهید باکری استفاده کردید، گفت: نکات شخصیتی و اخلاقی شهید باکری در سریال عاشورا برجسته شده است. همه شهدای ما خاص بودند و منش خاصی داشتند. نمی‌توان مقام شهید را رتبه‌بندی کرد.

ویژگی‌های انسانی مهدی باکری برای‌مان اولویت داشت

صفری ادامه داد: ولی شهید باکری با ویژگی توازن و خلوص شناخته شده بود و ما هم محور داستان را روی همان ویژگی شخصیتی شهید گذاشتیم. یعنی شما با فرمانده‌ای در عاشورا مواجه هستید که قهرمانی‌اش به اخلاق، منش، خلوص و مردمی‌بودنش است. ما در عاشورا به سمت این ویژگی‌ها رفتیم و ویژگی‌های انسانی شهید را به فرماندهی بودن او اولویت دادیم. آقای حجازی‌فر هم باتوجه به شناختی که از فرهنگ آذربایجان و لشکر عاشورا داشته و دارد در کمال شاعرانگی به تصویر کشیدند.

برجسته‌ترین بخش زندگی مهدی باکری یک‌سال بین جنگ خیبر و بدر است

تهیه‌کننده سریال عاشورا درباره محوری‌ترین سکانس از زندگی شهید مهدی باکری توضیح داد: برجسته‌ترین بخش زندگی ایشان یک‌سال بین عملیات خیبر و بدر است که از شهادت آقا حمید تا شهادت خودشان را دربرمی‌گیرد. حتی اوج عرفان و سرگشتگی شهید مهدی باکری در سریال هم به تصویر کشیده می‌شود. به‌نظرم مهم‌ترین برش فیلم، اثر شهادت آقا حمید بر آقا مهدی است و یک‌سال بین جنگ خیبر و بدر زمان سوزناک و تاثیرگذار دراماتیکی است که با تراژدی همراه است. از طرفی، لحظه آخر شهادت مهدی باکری، سکانس پایانی سریال است. صفری درباره اهمیت رضایت خانواده‌ها در ساخت فیلم‌های مربوط به شهدا بیان کرد: رضایت خانواده شهدا مسأله مهمی است. کمااین‌که بزرگان کشور گفتند اگر فیلمی از شهدا ساخته می‌شود، باید رضایت آنها را جلب کند. البته نه به این معنا که راه بسته است. به‌نظرم بیشترین مسائل پیش‌رو برای ساخته نشدن فیلم‌‌های شهدا تعامل نداشتن مناسب با خانواده‌هاست، چون فرآیند جلب رضایت، همفکری و گفت‌وگو با خانواده شهدا مرحله زمانبری است. من الان زندگی دو شهید بزرگوار را در دست پژوهش دارم که با تعامل طولانی‌مدت با خانواده‌ها به فرآیند ساخت قصه شهیدان رسیدیم.

لشکری گمنام به نام عاشورا

پیچیده‌ترین برهه جنگ دفاع مقدس حدفاصل سال‌های ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ است

تهیه‌کننده سریال عاشورا در پاسخ به این سؤال که بخشی از علت ساخته نشدن فیلم‌های مربوط به تاریخ معاصر، ترجیح خانواده‌ها برای پرداخت تمام و کمال به افراد و اتفاقات آن دوران است، تصریح کرد: پیچیده‌ترین برهه دفاع‌مقدس حدفاصل سال‌های ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ است. یعنی حدفاصل عملیات خیبر و بدر است. اتفاقا حساس‌ترین شهدای ما همین دو بزرگوار مهدی و حمید باکری هستند. وی با بیان این‌که اوایل برای ساخته شدن کارهای مربوط به شهدا ترس وجود داشت، افزود: الان این ترس کمتر شده و کارهای مربوط به شهیدان متوسلیان، باکری و ... ساخته شده است. همین‌که خانواده شهدا ببینند مردم از این سریال‌ها استقبال می‌کنند، زمینه ساخت سریال‌های پیرامون زندگی شهدا فراهم می‌شود. 

فاصله تصویری شهید مهدی و شهید حمید باکری زیاد نیست

صفری در پاسخ به این سؤال که درباره شهید مهدی باکری به نسبت حمید باکری اطلاعات بیشتری نوشته شده، در عاشورا نقش شهید حمید باکری چگونه است، توضیح داد: به‌نظرم در سریال فاصله تصویری دو شهید زیاد نیست. همان‌قدر که از برش‌های جذاب زندگی حمید باکری و خانواده‌‌شان در عاشورا می‌بینیم به همان میزان هم درباره زندگی مهدی باکری و خانواده‌ آنها می‌بینیم. 

لشکر عاشورا به شکل عاشورایی به شهادت می‌رسند

تهیه‌کننده سریال عاشورا با بیان این‌که آن‌قدر در زندگی این دو شهید خرده قصه وجود داشت که امکان ساخت ۵۰قسمت را هم فراهم می‌کرد، بیان کرد: ولی آنچه برای ما مهم بود، ساخت فیلم و سریال درباره لشکر عاشورا بود. چون این لشکر گمنامی است و قصه آنها همان ‌گونه که عاشوراگونه شکل می‌گیرد به شکل عاشورایی هم به اتمام می‌رسد. وی درباره گمنام بودن این لشکر توضیح داد: برداشتم این است که لشکرها و نیروهای جنگ، قوای رسانه‌ای قوی‌تری داشتند و تاریخ‌نگاری و کار رسانه‌ای بیشتری انجام دادند؛ به همین دلیل اطلاعات بیشتری از آنها در دست است. در ادامه حسین سلطان‌ محمدی، منتقد سینما و تلویزیون درباره به تصویر کشیده شدن خشونت جنگ تصریح کرد: الان در تیتراژ سریال عاشورا، خشونت شدید جنگ را می‌بینید که در موقعیت مهدی، نبود. آن کسی که نمی‌داند، باید بفهمد بچه‌ها چگونه آن زمان جنگیدند. در بعضی از عملیات‌ها نمی‌توانستی سر از سنگری که کنده بودی، بلند کنی. دشمن مسلسل می‌زد و سرها از تن جدا می‌شد. در بعضی عملیات‌ها تانک از آدم رد می‌شد.