در سالهای اخیر، برنامهسازان در حوزه دینی به سمت خلاقیت رفتهاند، اما این فضای نوآورانه در محتوا خلاصه میشد و کمتر کسی به سمت تحول در فرم و محتوای ساخت برنامه دینی و مذهبی میرفت تا اینکه قسمت اول « از سرگذشت » و روایت ماجرای ثریا عبداللهی یا به تعبیری همان سرهنگ ثریای واقعی روی آنتن رفت.
مخاطب با «کلاه خودی» مواجه میشد که دستاندرکاران «از سرگذشت» آن را به کلاه خود حضرت ابوالفضل (ع) اطلاق میکنند؛ راوی میهمان زیر آن کلاهخود ناگفتههایش را از دو راهیهای زندگیاش مطرح میکند و سپس در گوشهای دیگر از این لوکیشن، یک سلبریتی و چهره شناخته شده نظارهگر آن روایتهاست.
شاید تا اینجای برنامه در برخی تاکشوها مشترک باشد و چنین محتواهایی رد و بدل شود و، اما ماجرا وقتی متفاوت میشود که نفر سوم با چهرهای شناخته شدهتر به میان این واگویهها و تصمیمات میآید. نکته جالب برنامه صحبتهای چهره برنامه درباره دوراهیهایی است که شاید افراد پیرامونیاش هم از آن خبر نداشته باشند؛ ناگفتههایی که در آن فضایِ روحانی و معنوی مطرح میکند یک تحول در فرم و محتوا را توأمان به رخ مخاطب میکشد.
«از سرگذشت» درس دیگری هم به برنامهسازان تلویزیونی میدهد؛ میتوان با روایت افراد معمولی آنقدر حرفهای تأثیرگذار و بزرگی زد که نیاز نیست با آوردن سلبریتی و چهره شناخته شده نباشد و مخاطب را به سبک و سیاق برخی برنامهسازان به هر قیمتی پای تلویزیون نشاند.
برنامههای مناسبتی که برنامهسازان دست به دامان سلبریتیها میشوند و در نهایت هدف اصلی برنامه به دلیل حواشی به قهقرا میرود. اما شبکه نسیم و «از سرگذشت» دنبال این اتفاق نبوده و نیستند. این هدف و حقیقت را میتوان در بطن محتوا و فرمِ این برنامه تلویزیونی پیدا کرد.
در یک طرف ماجرای دیگر «از سرگذشت»، علیاکبر قلیچ نشسته که در وهله اول شنونده خوبی است. برنامههای اینچنینی نیاز دارند مجری آرامش داشته باشد و در صحبتِ میهمان برنامه دخالت نکند. در واقع حرفهای به جا و هدایتگرانهای مطرح کند.
در برنامهای که « شهرام شکیبا » و همسرش میهمان بودند این حقیقت به نمایش درآمد؛ قلیچ به عنوان مجری نمیخواهد خودش دیده شود و به سبکِ برخی از مجریان عمل نمیکند؛ طوری حرف بزند که وایرال شود و دوربین بسته او را فیلمبرداری کند. او آمده تا هدایتگر دوراهیهایی باشد که برای مخاطب جذابیت دارند.
این نکته بسیار مهمی است؛ اجرای برنامه در خدمت هدف برنامهسازی قرار بگیرد. در واقع کسی در «از سرگذشت» به دنبال بازی با کلمات نیست و سمت و سوی گفتگوها به سمت انسانگرایی و کمالگرایی میرود.
در واقع از سرگذشت همانگونه که از نامش پیداست قصه افرادی است که سرگذشتشان با نام حضرت سیدالشهداء (ع) دستخوش تغییر میشود.
«از سرگذشت» در مجموع فارغ از کم و کاستیها، بدعتی نو در صدا و سیما محسوب میشود. صدا و سیمایی که پیشتر در ماه محرم برنامههای خود را محدود به مدیحهسراییها میکرد حالا در یک تاک شوی خاص و به دور از حاشیه، مخاطبان را در ماه محرم با تلویزیون آشتی داد.
به نظر میرسد ساخت چنین برنامههایی که یک سمت آن مردم و قصههای آنان است میتواند بار دیگر پیوندی دوباره را بین مخاطب و تلویزیون به وجود آورد؛ بنابراین میتوان عنوان برترین محتوا، فرم و دکور را به برنامه «از سرگذشت» اختصاص داد؛ برنامهای که در چند قسمت توانسته توجه مخاطبین را به خودش جلب کند؛ در حالی که بعضاً بسیاری از برنامههای تلویزیونی چند ساله روی آنتناند نتوانستهاند چنین اتفاقی را برای مخاطب رقم بزنند.
شاید اینجا بتوان این نکته را مطرح کرد اگر برنامهساز خصوصاً در عرصههای دینی و مذهبی بهسمت خلاقیت، نوآوری و قصهپردازی درست برود اتفاق خوبی که در این حوزه خواهد افتاد تأثیرگذاری است.
«از سرگذشت» سراغ موضوع مهمی رفته و آن دوراهیهایی است که بارها در طول تاریخ تکرار شدهاند و انتخابهایشان بر این اساس تعیین شده است.
همان اتفاقی که در واقعه عاشورا میتوان به واقعیت آن پی برد، چه کسانی که مدعی همراهی با امام حسین (ع) بودند و سرانجام با یزید و یارانش همراه شدند.
اما چرا این برنامه به ظنّ کارشناسان در ایام محرم و مناسبتهای اخیر پیشروتر است؛ چون سعی کرده از کلیشهسازی فاصله بگیرد و به سمت کار نوآورانه برود. نکتهای که بعضاً در عرصه سریالسازی کمتر دیده میشود.