صحنههایی که در سکوت برگزار میشوند، مهمترین معیار تشخیص توانایی بازیگران هستند. وقتی خبری از دیالوگ، حرکاتِ بدن، فریادزدن، گریه یا خنده نباشد، تمام آنچه باقی میماند انتقال احساس درونی شخصیت از طریق نگاه و میمیک صورت است. سینمای ایران سینمایی متکی به دیالوگ است، بازیگران ایرانی که بتوانند بدون حرفزدن بارِ معنایی صحنهای را بهدوش بکشند انگشت شمارند و محسن تنابنده یکی از آنهاست. به شکلی اتفاقی اکران دو فیلم سینمایی و نمایش سریالی با بازیِ تنابنده، هر سه در نقش اصلی، همزمان شده است. نقش آفرینیهایی که جدای از تنوع و تفاوت شخصیتها، نشان از تسلط بالای تنابنده در بهتصویرکشیدن آدمهایی دارد که بیشتر از آنکه حرف بزنند سکوت میکنند، در تنهایی رنج میکشند و کمتر فرصتی برای بروز درونیاتشان پیدا میکنند.
سه کام حبس
کارگردان: سامان سالور
تنابنده پیش از این نیز در «لامپ صد» در نقش معتاد ظاهر شده بود. تفاوتِ فرزینِ «لامپ صد» با مجتبیِ «سه کام حبس» در پنهانکاریِ شخصیتهاست. اگر فرزین ابایی از معتاد بودن نداشت، مجتبی معتاد بودنش را پشتِ چهرهی خندان، بدن ورزیده و شوخیهای گاهوبیگاهش پنهان میکند اما وقتی دستش برای همسرش رو میشود، در بُهت فرو میرود.
رهایم کن
کارگردان: شهرام شاهحسینی
حاتم یاد گرفته بار زندگی اعضای خانوادهاش را بهدوش بکشد. اما این بار رفتهرفته آنقدر سنگین شده که دیگر از تحمل حاتم خارج است. با این حال، حاتم دم نمیزند، در تنهایی سیگار دیگری روشن میکند و با نگاهش رفتار دیگران را زیر نظر دارد و هر روز بیشتر از روز قبل در خود فرو میرود.
جنگ جهانی سوم
کارگردان: هومن سیدی
شکیب اصلا حرفی برای زدن ندارد. تنها همصحبتِ مردی به انتهای خط رسیده که نه خانوادهای دارد و نه جایی برای زندگی، فاحشهای کر و لال است. شکیب آموخته که ساکت باشد. نه چون حرفی برای زدن ندارد، چون گوش شنوایی برای شنیدن حرفهایاش وجود ندارد. «جنگ جهانی سوم» بهخوبی نشان میدهد چنین آدمی چگونه فاصله میان سکوت و فریاد را طی میکند. علاقهمندان به خرید بلیت جنگ جهانی سوم میتوانند به سایت سینماتیکت مراجعه کنند.
بهطور کلی لحظات درخشان بازیِ تنابنده در هر سه اثر، لحظاتیست که در تنهایی و سکوت جریان دارند. جایی که حرفی برای گفتن وجود ندارد و تنابنده تنها با چشمان و حالت چهرهاش تمام آنچه در درون شخصیت وجود دارد را برای بیننده هویدا میکند.