شهادت حضرت علی(ع) ، رویه و سیره ایشان و مقاطع گوناگون زندگیشان از جمله رویدادهای تاریخی و ملی و مذهبی است که همواره مورد توجه نمایشنامهنویسان و کارگردانان تئاتر ایران قرار داشته و در این زمینه اقدام به تولید آثاری ماندگار نیز کردهاند. از جمله این نمایشنامهنویسان و کارگردانان و آثارشان میتوان به «مهر و آینهها»ی حمید امجد، «زمان سکوت برای زندگانِ» محمد چرمشیر، «امیر» محمد رحمانیان، «مجلس ضربت خوردن» بهرام بیضایی ، «ساقیِ» امیر دژاکام و «ترورِ» حمیدرضا نعیمی اشاره کرد.
قیس و نائم به روایت حمید امجد
حمید امجد نمایشنامهنویس، کارگردان و مدرس شناختهشده تئاتر نمایشنامه «مهر و آینهها» را با محوریت شهادت حضرت علی(ع) در سال ۱۳۸۰ نوشت و مهر همان سال در تالار مولوی اجرایش کرد. این نمایشنامه بعدها در ۹۶ صفحه توسط انتشارات نیلا به چاپ رسید. نمایشنامهای که با وجود حجم اندکش به سبب بهرهبردن از نگاه خلاقانه نویسنده و داستان اثرگذارش به یکی از شاخصترین آثار تولیدشده با محوریت شهادت حضرت امیر بدل شد.
«مهر و آینهها» با روایت دو کوفی آغاز میشود. قیس (با بازی اصغر همت) و نائم (با بازی بهرام ابراهیمی) با حضور در صحنهای که یک چاه در ته آن و ردیفی از درختان نخل بر دیواره روبهرویاش نقش بسته است وارد نمایش میشوند و هرچه نماش پیش میرود احساس میشود این اثر متنی است که براساس روایات درباره امیرالمؤمنین علی(ع) شکل گرفته است. نقطه قوت نمایشنامه «مهر و آینهها» دیالوگنویسی اندیشیدهشدهای است که نسبت به نمایشهای امروزی مذهبی که در تلویزیون یا صحنه تئأتر دیده میشود، دارد. درواقع متن، حاوی یک ظرفیت هنرمندانه در دیالوگنویسی و تبدیل حکایات و روایات پیرامون حضرت علی(ع)، متون و خطبههای ایشان به زبان نمایشی است.
«زمان سکوت برای زندگان»؛ اثری که مخاطبش را وادار به سکوت میکند
اثر ماندگار دیگر در این حوزه به نام شناختهشده حوزه درامنویسی کشورمان؛ محمد چرمشیر اختصاص دارد. نمایشنامه «زمان سکوت برای زندگان» که برخلاف اغلب آثار چرمشیر -که نمایشنامهنویسی پرکار به شمار میرود- توسط هنرمندان شناختهشده تئاتر کمتر رنگ صحنه و اجرای عموم به خود دیده است. این اثر یک بار در سال ۱۳۹۳ به مناسبت شبهای قدر (۲۸ و ۲۹ تیرماه) با کارگردانی عباس غفاری و حضور بازیگرانی چون حسین پاکدل، بهنوش بختیاری، نیما رئیسی، عاطفه نوری و احسان کرمی نمایشنامهخوانی شد. البته نمایشنامه «زمان سکوت برای زندگان» به قلم محمد چرمشیر در سال ۱۳۷۴ نوشته شد و در اجرایی بسیار محدود به کارگردانی سیروس کهورینژاد در همان سال (۱۳۷۴) قبل از آغاز شبهای قدر در تئاتر شهر روی صحنه رفت.
نمایشنامه «زمان سکوت برای زندگان» حول محور ضربت خوردن حضرت علی(ع) می گذرد. در واقع این اتفاق از زبان ۵ شخصیت فرعی که در این حادثه حضور داشتند و حال به کاراکترهای اثر چرمشیر بدل شدهاند، شنیده میشود. کهورینژاد در توضیحی درباره این اثر پیش از اجرای عمومی آن نوشته بود: «زمان سکوت برای زندگان همان گونه که از نامش پیداست تماشاگر و خواننده نمایشنامه را وادار به سکوت میکند و این سکوت همچون تقدیر آدمیان گویی در فرمان نمایش نوشته شده است. آن چنان که اگر به بازخوانی نمایش تن دهید خود را در میان هزار توی دریای سرخ گم شده مییابید و بالاجبار در سکوت، خویش را به نمایش میسپارید تا به کجا برد آن که فرمان تو را مینویسد.»
«امیر»؛ قهرمانی که عاشق علی(ع) است اما تاب او بودن را ندارد
«حجرالاسود گم شده است. قبایل و گروهها سر پیدا کردن آن با یکدیگر در جنگاند و بازار مرگفروشان پررنق است. هر گروه و قبیلهای خود را به حق میداند. اوضاع چنان است که از خانوادهای، پدر برای گروهی شمشیر میزند، هر یک از برادران در گروهی دیگر و کسان دیگر خانواده در گروههای دیگر و همه اینان به روی هم شمشیر میکشند و سینهی یکدیگر میدرند. جان کلام آنکه جان آدمی ارزشی ندارد. در میانه جنگ امیری قصهگو ظاهر می شود. با سلاحی نه از جنس شمشیر مردان جنگی که سازی در دست دارد. امیر قصهگو از عدالت برای ما قصه میگوید. اما امیر کیست؟ او خود را چنین نامد: زیرکی دیوانه، آشنایی بیگانه، خفتهای بیدار، مجنونی هشیار، مرغکی قفس شکن، باغبانی گل بدن، ویران کنِ سرای طبیعت، بی خودِ راه حقیقت...» (بخشی از نمایشنامه امیر به قلم محمد رحمانیان ص ۲۰)
این بخشی از متن درخشان محمد رحمانیان، نمایشنامهنویس و کارگردان شناختهشده تئاتر است که این بار با نمایشنامهای به نام «امیر» طبع قلم خود را به اقیانوس حادثهای چون شهادت حضرت علی (ع) سپرده است. نمایشنامهای که ۱۳۷۹ قلمی شده و در سال ۱۳۸۰ توسط انتشارات نیلا به چاپ رسیده است. عظمت حادثه و رویدادی چون ضربت خوردن و شهادت امیر مومنان چنان بزرگ و سترگ است که امیر، قهرمان نمایشنامه «امیر» رحمانیان توان این همه بودن را ندارد. چرا؟ او از یک سو مردی است قصهگو که نامش امیر است، از سوی دیگر مرید امیر دیگری است که زمانی میزیسته و امیر قصهگو، قصههایی از او برای ما روایت میکند. این تمام خط داستانی نمایشنامه موفق و درخشان «امیر» به قلم محمد رحمانیان است.
شخصیت امیر در اثر رحمانیان در دو بُعد زمانی معنا پیدا میکند. یکی زمان حال و اکنون که شخصیت امیرِ قصهگو، ساز در دست است و دوم، زمان گذشته که امیر قصهگو، قصههایی از امیری دیگری ـ حضرت علی(ع) ـ را روایت میکند. در اصل به نوعی در نقش شبیه حضرت علی (ع) ظاهر میشود و یک وجه اسطورهای پیدا میکند. این شخصیت در بعد کنونی خود قدرت اعجاز و معجزه دارد اما در بعد اساطیری انسانی است کاملاَ زمینی، این اتفاق حتی ممکن است به عمد از سوی نویسنده رخ داده باشد. یعنی نویسنده قصد داشته این اسطوره وجاهت زمینی و انسانی پیدا کند.
نمایشنامه «امیر» ضلع چهارم تجربه رحمانیان در نگارش آثار تئاتری با محتوای دینی و مذهبی به شمار میرود. او قدرت قلمش را با آثاری چون «روز حسین»، «عشقه» و «پل» به اثبات رسانده بود. خود رحمانیان درباره این دست از آثارش گفته است: «هر سه این نمایشنامهها، اجزای یک مجموعه هستند. «روز حسین(ع)»، برای حضرت امالبنین (س) نوشته شده بود و «عشقه» به حضرت خدیجه (س) پرداخته بود. قبل از «پل» هم نمایشنامه «امیر» را نوشته بودم و در مورد حضرت علی (ع)، تحقیقاتی انجام داده بودم که حین آنها به پرسشهایی در مورد مهمترین واقعه تاریخ شیعه در طول این ۱۴۰۰ سال رسیدم که واقعه سال ۶۱ هجری قمری است. پس از این نمایشنامه، «اسبها» را نوشتم و بعد از آن نیز، به «روز حسین» پرداختم که کاملکننده همه نمایشنامههای من با موضوع تاریخ، مذهب و اسطوره است.»
با تمام این تفاسیر متاسفانه نمایش «امیر» جز یک نمایشنامهخوانی محدود در سال ۱۳۹۳ تا امروز رنگ اجرای صحنهای به خود ندیده و باید امیدوار بود چه خود محمد رحمانیان و چه کارگردان دیگری در آینده فارغ از جنبه اجرای مناسبتی یا تولید و اجرای عمومی این اثر در دیگر ایام سال آن را در قالب اجرایی صحنهای به مخاطبان ارائه کند.
«مجلس ضربت زدن»؛ مجلسی برای برنامهریزی قتلهای آینده
یکی از موفقترین آثار حاضر در صف تولیدات تئاتری با محوریت شهادت حضرت علی(ع) که به زعم قاطبه کارشناسان، منتقدان و دستاندرکاران حوزه هنرهای نمایشی کشورمان تا به امروز یکی از مهمترین آثار و جریانسازترین نمایشنامهها و نمایشهایی است که توانسته اراداتی تمام قد و در عین حال تامل برانگیز در روایت کلیشهگریز خود از تراژدی شهادت حضرت علی(ع) ارائه کند؛ نمایش «مجلس ضربت زدن» به نگارش بهرام بیضایی است. نمایش «مجلس ضربت زدن» تیرماه ۱۳۹۵ به کارگردانی محمد رحمانیان در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفت. این اثر در ۱۰ صحنه به همپیوسته نوشته شده است. در این ۱۰ صحنه، شخصیتهایی چون ابنملجم، اعرابی یکم و دوم، قطامه، کارگردان، دستیار او و نویسنده حضور دارند. ۱۲ صحنهپا (همسرا) نیز در حاشیه صحنه میایستند تا در لحظات مورد نیاز مکمل اجرا باشند.
بیضایی در این نمایش صراحتا اشاره میکند مردم هیچگاه تصور رسیدن به چنین شخصیتی را به ذهن نیاورده و شخصیت ایشان از دهان ابن ملجمها و افراد شقی روایت و معرفی شده است و میگوید مجلسی که خوارج برای ترور معاویه، عمروعاص و حضرت علی(ع) جمع شدهاند همان مجلس برنامهریزی برای قتلهایی در آینده است.
رحمانیان خود در گفتوگویی هنگام کارگردانی و اجرای این اثر درباره دلایل اثرگذاری نمایش «مجلس ضربت زدن» و مطالبه کردن اندیشه و تامل مخاطب اشاره کرده بود: «همانطور که مخاطب میبیند برخلاف عموم متنهایی که در این حوزه نوشته میشوند متن «مجلس ضربت زدن»، احساسی نوشته نشده است. دو نوع بازیگری باید در این کار وجود داشته باشد؛ بازیگری برای متنی که نویسنده در مورد حضرت علی(ع) نوشته شده و بازیگری که برای پشت صحنه تئاتر شکل میگیرد. ما در دو جهان موازی حرکت میکنیم، در سال ۳۸ قمری و ۱۳۷۹شمسی؛ این دو جهان مختلف است؛ در جهان اول با پشت صحنهای مانند آنچه که با آن آشنا هستیم مواجهایم و در جهان دوم با متنی آرکائیک.»
وی تاکید کرده است: «کاراکترها سعی میکنند براساس خردهروایتهایی که در کار وجود دارد، داستان را روایت کنند. متن عمیق نمیشود؛ داستان حضرت علی(ع) را از ابتدا تا به انتها تعریف نمیکند. چند برخورد میان ابن ملجم، دو اعرابی و قطامه را بیان میکند. قرار نیست متن تاثیر عمیقی بگذارد و به دادههای اطلاعاتی کفایت میکند. همچنین موقعیت کوفه و نهروان آن زمان را توضیح میدهد، چیزی بیشتر و کمتر از آن خطاست. این دو داستان باید تاثیر عمیق ذهنی و خردورزانه روی تماشاگران بگذارند. اگر این اتفاق بیفتد ما موفق بودهایم.»
این نمایش با حضور بازیگرانی چون امیر جعفری، مهتاب نصیرپور، اشکان خطیبی، رامین ناصرنصیر، رضا مولائی، سینا رازانی و سانیا سالاری اجرای عمومی خود را در تیرماه ۱۳۹۵ پشت سر گذاشت.
«ساقی»؛ اتکا بر سنت نمایش ایرانی
امیر دژاکام نمایشنامهنویس و کارگردان شناختهشده کشورمان سال ۱۳۹۱ در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر با حضور بازیگرانی چون زندهنام حسین محباهری، محبوبه بیات، اصغر همت، امیریل ارجمند، ابوالفضل امامی، شکرخدا گودرزی، خسرو احمدی، امیر کربلاییزاده، نادیا فرجی، علیرضا ناصحی، تینو صالحی، سارا منصوری، شیوا ترابی و... نمایشی را با عنوان «ساقی» با محوریت جایگاه، شأنیت، مقام و نقد و نظری بر ضربت خوردن و شهادت حضرت علی(ع) به مخاطبان حوزه نمایشهای دینی و آیینی ارائه کرد.
نمایش «ساقی» براساس معاصرسازی روایت تئاتریکال با اتکا بر سنت نمایش ایرانی بنیان گذاشته شده است. نمایشی که با وجود تنها یکبار اجرا در سال یادشده توانست هم جامعه مخاطبان و هم منتقدان حوزه هنرهای نمایشی را با روایتی متفاوت از سیر و سلوک زندگی و شخصیت حضرت امیرمؤمنان علی(ع) آشنا کند. همین آشناسازی متفاوت و کلیشهگریز مهمترین رمز موفقیت «ساقی» امیر دژاکام به شمار میرود.
دژاکام در نمایش «ساقی»، بار دیگر مانند سنت نمایشهای گروه ماهان (گروهی به سرپرستی امیر دژاکام که از قدیمیترین گروههای نمایشی کشور شناخته میشود و قریب به چهار دهه از حیات و فعالیت مستمر آن میگذرد)، سری به گنجینه نمایشهای ایرانی زده و از هر گونهای –تختحوضی، شبیهخوانی، نقالی و تعزیه- سهمی را برداشت کرده است.
جلوههای متنوعی از تعزیهخوانی، تختحوضی و نقالی در نمایش به چشم میخورد و گرچه این نوع چیدمان کار تازهای نیست؛ چه در کار خود او و چه در نمونههای دیگر به کار رفته است، ولی شاید بتوان این رویه را برای کار دژاکام یک ویژگی به شمار آورد. او از یک تکه تعزیهخوانی یا نقالی یا تختحوضی در کارش استفاده میکند و این بهره برداری در عین اینکه در دل نمایش رخ میدهد، همچنان منفک از باقی نمایش و قابل شناسایی است.
ضد قهرمانهای نمایش «ترور»
یکی دیگر از نمایشهای موفق درحوزه بازتاب رویداد تراژیکی چون شهادت حضرت علی(ع) در صحنه تئاتر به نمایش حمیدرضا نعیمی در سال ۱۳۹۴ بازمیگردد. اثری جذاب از این نمایشنامهنویس و گارگردان شناخته شده کشورمان با نام «ترور». نمایشی که با نگاهی متفاوت یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ صدر اسلام یعنی شهادت حضرت علی(ع) به دست ابنملجم مرادی را به گونهای متفاوت روایت میکند.
ابن ملجم نمایشنامه «ترور» حمیدرضا نعیمی باید بر تردیدها و واهمههای درونیاش چیره شود که با انگیزهتر شمشیر را در هنگام نماز فرود آورد اما نعیمی در نمایشش، همان شمشیر ابنملجم مرادی را به دست همان بسیاری میدهد که توطئهگران حقیقیاند، همان تروریستهایی که هنوز هم نه تنها در جهان اسلام حال و روز مردمان را سیاه کردهاند که چون تهدیدی حال و روز جهان را تیره و تار میکنند. این اثر به دلیل نگاه متفاوت نویسنده و کارگردانش در حین اجرا، قریب به یک هفته برای اعمال برخی از تغییرات از اجرا بازایستاد و بعد از تایید دوباره توانست یکی از درخشانترین آثار کارنامه حمیدرضا نعیمی باشد. بهزاد فراهانی، میترا حجار، فرید قبادی، بهناز نازی، سعید داخ، یعقوب صباحی، محمد ساربان، کاظم هژیرآزاد، کتانه افشارینژاد، نقی سیفجمالی، سیاوش چراغیپور، امیر مهدی کیا، بهروز پوربرجی، رضا جهانی، بهنام شرفی، شقایق فتحی، سروش کریمی، پیروز میرزایی، مهرداد خانی، محمد نژاد، بازیگران این اثر پر کاراکتر بودند.