2 بالی که «کامران» را «شهید سیدمرتضی آوینی» کرد

سیدمرتضی آوینی از پدیده‌های مخلوق انقلاب اسلامی است. سرباز، فیلسوف، هنرمند و ژورنالیستی که سال‌های حساسی از تاریخ انقلاب اسلامی را به وسیله وسع و توان و قابلیت درونی روایت کرد و غبار تحریف را از چهره حقایق بسیاری زدود. در این باره با سهیل احمدی، پژوهشگر فرهنگی و هنری هم صحبت شدیم تا این بار او مرتضی آوینی را برای ما روایت کند. 

 

از مرتضی مطهری تا مرتضی آوینی، اکسیرهای انقلاب اسلامی

احمدی در ابتدا گفت: مهم‌ترین شاخصی که سیدمرتضی آوینی را نسبت به سایر همنوعانش متمایز می‌کند، قالب فکری اوست، نه دانشمندی‌اش. ما دو اصطلاح داریم، یک زمان شخصی متفکر است و «‌می‌اندیشد»، گاهی شخصی صرفاً دانش دارد و اطلاعاتی را در پس ذهنش اندوخته است. آوینی هم‌جنس شهید مطهری است و از نوع اهل تفکر است. این بدان معناست که وقتی ما آثار شهید آوینی را مطالعه می‌کنیم، خواهیم دید که این نوشته‌ها بر ما آثاری می‌گذارد که در جهان مدرن قابلیت پاسخ‌گویی دارد. شما در رسانه، روشنفکری، تفکر و... خواهید دید که گفته‌های مرتضی آوینی هنوز توانمند است. اندیشه مرتضی آوینی همچون «اکسیری» است که با دست‌یابی به آن می‌توانیم بهتر نسبت به اتفاقات و احوالات جهان قضاوت داشته باشیم. 

2 بالی که «کامران» را «شهید سیدمرتضی آوینی» کرد

متفکر دوران گذار جمهوری اسلامی

وی افزود: به شکل صریح و بدون تعارف باید گفت که اندیشمندان غربی چه طرفداران مدرنیته چه منتقدان آن از دید و نظرگاه خود جهان را روایت کرده‌اند. جهانی سراسر پوچی و بی‌معنایی که یأس و افول اخلاق از نتایج آن بوده. در این فضا برای عبور از چنین نگاهی نسبت به دنیا، روایت سیدمرتضی آوینی مخصوصاً آنچه که پس از جنگ می‌گوید، مناسب‌ترین دیدگاه این دوران گذار است. این موضوع در ساحت اندیشه وجه تمایز و برتری سیدمرتضی آوینی است. 

«از آن طرف برگشته‌»ای که در خدمت حزب‌الله بود

این استاد دانشگاه ادامه داد: اینکه چرا سیدمرتضی توانست حرف‌هایی را بزند که ده‌ها سال از عصر خود جلوتر بود و به نوعی حاکی از آینده‌بینی این شهید دارد آشنایی او با غرب و فلسفه غرب بود. «تُعرَفُ‌الاشیاء باضدادِها» یعنی چیزها به وسیله ضدّشان شناخته می‌شوند. سیدمرتضی آوینی به خوبی با جهان غرب و فلسفه غرب آشنایی داشت و برای مدت زیادی درگیر با جهان غرب بود. طبعاً کسی که می‌خواهد دست به تسخیر روح مدرن و تکنولوژی بزند، باید به خوبی اشراف بر آن داشته باشد. 

«چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید»

احمدی گفت: در همین راستا باید نگاه سیدمرتضی به هنر و رسانه را هم یکی از نقاط قوت طرح و فعالیت او دانست. سیدمرتضی با بازگویی تفسیر جدیدی از مقوله هنر، به خوبی این شعر را که می‌گوید «چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید» عملی کرد. مثلاً می‌گوید: «وقتی به جنگ رفتم، دیدم عده‌ای با کت و شلوار در حال گزارش تهیه هستند؛ اما این روش نمی‌تواند در مخاطب اثرگذاری داشته باشد.» این که مرتضی آوینی سعی کرد فُرم و ظاهر را در اختیار بگیرد تا به ساحت حقیقت یک واقعه نظیر جنگ نزدیک شود، از آن موضوعاتی است که آوینی را در ساخت یک اثر هنری موفق کرد. به تعبیری او با جمع بین رسانه، فلسفه، هنر و دین توانست دست به خلق اثری بزند که تا همین حالا راغبان فراوانی دارد. 

از فلسفه و سینما تا دمخور شدن با بچه بسیجی‌ها

وی افزود: در بیان چرایی عدم تکرار آوینی باید جامعیت او را مطرح کرد. آوینی در زمانی به حدی از جامعیت رسید که از عصر خویش و حتی از عصر ما فراتر رفته بود. او فلسفه می‌دانست و از فنون نقاشی سر در می‌آورد، مدرنیته را درک کرده بود و با آثار هنری غربی نظیر سینما انس داشت، امام را دیده بود و از اسلام خوانده بود، با بسیجیان دمخور بود و هم‌نفس بچه‌های جهاد شد. همه این‌ها از آوینی شخصیتی ذوابعاد را ساخته است که نظیرش نتوانست ظهور کند. 

2 بالی که «کامران» را «مرتضی آوینی» کرد

این پژوهشگر حوزه فرهنگ در انتها گفت: زیست سیدمرتضی یک پیام برای جامعه‌ حزب‌اللهی دارد و اینکه چقدر ما با آن خو بگیریم به ما بستگی خواهد داشت. سیدمرتضی نشان داد اولاً باید اهل تقکر و مطالعه بود تا بتوانیم در ساحت اندیشه دست به نتیجه‌گیری‌های صحیح بزنیم و ثانیاً این شخص متقکر باید در میدان عمل هم حاضر شود. این دوبال را آوینی در اختیار داشت؛ فلسفه و هنر و رسانه می‌دانست، دست به دوربین برد و روایت فتح خلق کرد؛ دست بر قلم برد و حلزونی خانه به‌دوش را به تحریر درآورد. این پیام زندگی شهید آوینی است که در چنین فضایی بی‌شک عنایات پروردگار بر سر آنان فرود خواهد آمد و مصداق آیه «وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ» خواهند شد.