نگاهی به کتاب «جوجه‌های رنگی و بچه‌های فرنگی»

مجموعه کتاب‌های «من دیگر ما» نوشته محسن عباسی ولدی یکی از بهترین و بی‌رقیب‌ترین کتاب‌ها در حوزه تربیت دینی است که در بازار کتاب وجود دارد و استقبال بی‌نظیر از این مجموعه و چاپ‌های متعدد آن نشان می‌دهد که این کتاب‌ها طرفداران زیادی بین مردم دارد. جلد اول این مجموعه کتاب‌ها «جوجه‌های رنگی و بچه‌های فرنگی» نام دارد که نویسنده در آن به چالش‌های پیشِ‌روی تربیت کودک و نوجوان پرداخته و این موضوع مهم را توضیح داده است؛ فرزند از ما جدا نیست، او خود ماست اما در اندازه‌ای کوچکتر و خداوند با دادن فرزند به هر فردی این فرصت دوباره را به او می‌دهد که باز هم دوران کودکی را تجربه کند.

این کتاب مانند دیگر کتاب‌های تربیتی خشک و جدی پیش نمی‌رود؛ پر از داستان و مثال و البته متن‌های ادبی زیبا و تصویرسازی‌های زیباتر است که فهم مطالب را آسان‌تر و درک محتوا را مثل قند شیرین می‌کند و از آنجا که نویسنده کتاب سال‌ها در ارتباط مستقیم با بچه‌ها و والدین بوده و در نقش مربی و مشاور ظاهر شده است، کتاب پر است از مثال‌های واقعی و تلنگرهای جدی به مخاطب که با خود فکر کند در تربیت فرزندانش به چه‌راهی می‌رود و اگر دچار مشکلاتی است چه کند که این معایب اصلاح شود.

نگاهی به کتاب «جوجه‌های رنگی و بچه‌های فرنگی»

ماجرای کتاب از جوجه‌داری در دوران بچگی نویسنده شروع می‌شود که وقتی مادرش به او جوجه‌ای برای بزرگ کردن می‌داد، با چه دقت و حوصله و البته پشتکاری به‌دنبال راهکار و البته کسب تجربه برای بزرگ کردن جوجه‌هایش بوده است، جوجه‌هایی که فقط جیک جیک می‌کردند نه تلفن همراه داشتند نه بلد بودند حرف بدی بزنند و نه جایی به‌جز زیرزمین خانه آقای نویسنده را بلد بودند و نویسنده با این مثال این تلنگر را به مخاطب می‌زند؛ آیا روح و روان و تربیت فرزند چیزی کمتر از بزرگ کردن جوجه‌ها است؟ و آیا لازم نیست والدین به‌سراغ آموزش و افزایش دانسته‌های خود درباره تربیت کودکانشان بروند آن هم در روزگاری که رقبای جدی در فـضای مجازی و تلویزیون و ماهواره برای تربیت فرزندان به وجود آمده و این کار را برای والدین خیلی سخت‌تر از گذشته کرده است.

در مجموع این کتاب با مثال‌های متعدد سعی در ترسیم مشکلات پیشِ‌روی تربیت در دنیای امروز دارد و نشان می‌دهد کتاب‌هایی که بر مبنای روان‌شناسی غربی نوشته شده‌اند، غالباً مخاطب را گیج و حتی به بیراهه می‌برند.
در قسمتی از کتاب درباره اثرات ماهواره به‌روی تربیت فرزند به‌نقل از افراد مختلف می‌خوانیم:

"اثری که ماهواره روی تربیت فرزندان می‌گذارد قابل وصف نیست، اما باید همین قدر دانست که وقتی ماهواره وارد خانه می‌شود و خوراک تصویری فرزندان ما را فراهم می‌کند دیگر نباید انتظار یک فضای تربیتی سالم را برای فرزندانمان داشته باشیم آنچه در زیر می‌آید بخشی از اظهارات مردم دربارۀ تأثیر ماهواره روی تربیت فرزندان است:

نگاهی به کتاب «جوجه‌های رنگی و بچه‌های فرنگی»

من دو سال پیش مربی مهد کودک بودم یک پسر چهار پنج ساله داشتیم که مادرش با افتخار می‌گفت: «بچه‌ام هم شب‌ها فیلم ویکتوریا رو می‌بینه هم صبح‌ها و تا نبینه مهد کودک نمیاد»، نمی‌دونید این بچه چه رفتارهایی رو از خودش نشون می‌داد ما که سه چهار تا مربی همه‌اش باید مواظب کارهای این پسر بودیم این بچه عیناً همون کارایی رو می‌خواست با دخترای مهد انجام بده که تو ماهواره دیده بود. طرز غذا خوردن، نشستن و حتّی آب‌خوردنش رو از ماهواره تقلید می‌کرد آب که می‌خواست بخوره می‌گفت: «لیوانا رو بیا این طوری به هم بزنیم.»، ما باید مراقبش بودیم تا کاری دستمون نده.

داییم یه دختر کوچیک داره تو مهمونی زیر میز با بچه‌ها بازی‌های بسیار زننده‌ای می‌کنه که من با دیدنش مریض شدم وقتی ارتباط این دختر هفت‌ساله رو با یه دختر پنج‌ساله، دیدم حالم به هم خورد.

من یه دختر سی‌ساله هستم، از وقتی که سیزده‌سالم بود ماهواره گرفتیم، می‌خواستم به خانواده‌ها و پدر و مادرهایی که میگن باید فرهنگ استفاده‌ش رو داشته باشی بگم؛ آیا یه بچه ده دوازده ساله هم فرهنگ استفاده رو می‌دونه؟ یا از سر کنجکاوی به دیدن فیلم‌های غیراخلاقی کشیده می‌شه و کل زندگیش رو نابود می‌کنه؟ تو رو خدا یه‌کم به فکر بچه‌هاتون باشید.

من یه دختر شانزده‌ساله هستم خیلی از مادرای همکلاسی‌هام میگن؛ "ما نماز می‌خونیم خیلی هم مذهبی هستیم؛ اما ماهواره هم می‌بینیم مگه عیب داره؟"، در صورتی که خبر ندارن دختراشون همزمان با چند تا پسر رابطه دارن، عیبش همین‌جاس، اونا فکر می‌کنن بچه‌هاشون آسیب ندیدن؛ ولی جوونا و نوجووناشون دارن از پشت خنجر می‌خورن، واقعاً فاجعه از این بدتر؟

خواهری دارم که مرتب ماهواره نگاه می‌کنه یه پسر پنج‌ساله داره که رفتارش خیلی عجیبه رفتارش کودکانه و معصومانه نیست وقتی توی بغلم یا کنارم می‌شینه رفتار مرموز و حالات فیلم‌های ماهواره‌ای رو داره وقتی کنارشم حس خوبی ندارم، اون فقط یه‌بچه‌س، به بچه‌ها ظلم نکنیم.

 یکی از بستگانمون ماهواره دارن دو تا بچه هم دارن دختر این خونواده تو ده‌سالگی دچار بلوغ زودرس شد و فوراً به عقد یه‌آقایی در آوردنش تا ازدواج کنه و بره. پسر چهارساله این خانواده تو یکی از مهمونی‌ها در حین بازی با یه دختربچه ادای تجاوز کردن رو در می‌آورد؛ البته خیلی واقعی!