صدا و سیما در دوره تحولی قصد دارد به سراغِ کارهایی برود که استراتژیکاند. گفته میشود قرار است سریالهایی ساخته شوند که ذائقه مخاطبان را از سمتِ کارهای آپارتمانی دمدستی به سمت کارهای بیگپروداکشنی برود که از استراتژیکها و موضوعات اساسی کشور صحبت کند.
یکی از این موضوعات قطعاً مسئله «امنیت» و تلاشگرانی است که همواره در میداناند و مردم خیلی از تلاشهای آنها آگاهی ندارند. چون کمتر در رسانهها از این موضوعات صحبت شده و یا درباره آنها کارهای نمایشی ساخته شده است. ما بیشتر به سراغِ اتفاقاتی رفتیم که خیلی راهبری و هدایتگری در جامعه ایجاد نمیکرد.
در یکی دو سال اخیر خصوصاً تلویزیون در انحاء مختلف، حول محور «امنیت» کارهای بسیاری ساخته است. یکی از آنها « شهباز » نام دارد. کاری که به تازگی به پایان رسید. کاری که بیشتر حولِ محور امنیت سایبری و اتفاقاتی صحبت میکرد کمتر دربارهاش اثر نمایشی در تلویزیون ساخته شده بود. البته شبیه این نوع آثار در کارهای پلیسی امنیتی همچون سارق روح، خانه امن و ... را تلویزیون تولید کرد اما یکی از بخشهای این نوع آثار به فضای مجازی اختصاص پیدا کرد.
در «شهباز» ماجرا به دانشجوی نخبه حوزه برنامهنویسی رایانه برمیگشت؛ «نجوا» به دلیل کنجکاوی و دانش فوقالعاده خود فعالیت گستردهای در فضای مجازی دارد. دوست صمیمی «نجوا» به تازگی در یک تصادف از دنیا رفته، اما نجوا فکر میکند که این واقعه یک تصادف نبوده و ارتباط مستقیمی با یک شبکه مخفی خرابکارانه اینترنتی، به نام ارغوان دارد. نجوا به دنبال پیدا کردن مدارکی علیه شبکه ارغوان در فضای دارک وب شروع به برقراری ارتباط میکند. از سوی دیگر گروهی از نیروهای امنیت سایبری با رهبری مامور زبدهای به نام «حسام» در ماموریتی به اسم شهباز، سالهاست به دنبال کشف هویت گرداننده اصلی شبکه ارغواناند.
شکلگیری ژانر پلیسی بعد از انقلاب به آرامی صورت گرفت اما در دهه 70 و 80 به سرعت رشد پیدا کرد و سبب سوق داده شدن شمار چشمگیری از مخاطبان و بینندگان تلویزیونی به سریالهای پلیسی تلویزیون شد. سریالهایی غالباً با درونمایه پرداختن به معضلات اجتماعی مثل مواد مخدر، سرقت، قتل و ... تا مدتها مخاطبان را در کنار تلویزیون میخکوب میکرد، اما در اواخر دهه 80 و 90 سازمان صدا و سیما تصمیم گرفت به سمت ساخت سریالهای امنیتی پیش برود و دور از واقعیت نیست اگر بگوییم "شهباز" نسل سوم سریالهای پلیسی دهه 70 شمسی است.
ژانر معمایی و تمام زیرگونههایش معمولاً در سراسر جهان مخاطبان را به خود جذب میکند. مجموع حوادثی همچون حملات سایبری، ترور دانشمندان هستهای و... موجب تمایل بیش از پیش فیلمسازان ایرانی به ژانرهای امنیتی در دوره اخیر شده است.
اما تلویزیون باید چگونه این مسیر را پیش ببرد و اساساً «شهبازها» چگونه ساخته شوند؟ منتقدان این ژانر بر این باورند که محدودیت تولید مجموعههای نمایشی به چند ژانر خاص باعث تکراری آنتن و خستگی مخاطب و دلزدگی آنان از آنتن سیما شده بنابراین لازم است صدا و سیما گونههای متنوع ملودرام، طنز، تاریخی، پلیسی و .. را در خط تولید خود درنظر داشته باشد.
از طرفی نگاه یک سویه به موضوع نفوذ و آسیبپذیر نشان دادن ویژه جریانی خاص به عبارت دیگر نوع نگاه جریانی به مسائل امنیتی در تولیدات صدا و سیما از دیگر نکات مورد تأکید منتقدان است که در صورت عدم توجه به آن نتیجه تولید سریالهایی در این حوزه میشود که نه میتوانند طیفهای مختلف مخاطبان را راضی کنند و نه در نهایت اثر ماندگاری تولید خواهد شد.
اهمیت ساخت چنین آثار نمایشی اینجا خودش را نشان میدهد؟ جایی که ضمن آگاهی بخشی به اقشار مختلف جامعه و دامهایی که این مجرمان بر سر راه افراد جامعه پهن کردهاند، آموزش نوع مقابله با آنها و خنثیسازی حربههای آنان که در لابهلای سکانسهای این سریالها به مخاطبان آموزش داده میشود از اهمیت بالایی برخوردار است. در واقع مخاطبان به صورت غیر مستقیم یاد میگیرند که چگونه خود را سیبل سوءاستفاده این گونه مجرمین قرار ندهند تا موقعیت یک قربانی این گونه جرائم را پیدا نکنند.
توجه برنامهسازان تلویزیون به موضوعات راهبردی و امنیتی بهویژه در حوزه کارهای نمایشی و سریالی اتفاقی مبارک است. البته پیش از این هم شاهد تولید و پخش سریالهای امنیتی و پلیسی همچون خواب و بیدار، هوش سیاه، آسمان من، تعبیر وارونه یک رویا و ... بودیم، اما چند سالی است که این روند با عمق و گستره بیشتری دنبال میشود. این نگاه جدید علاوه بر ارتقای سلیقه و نگاه مخاطبان میتواند عاملی برای آگاهسازی و توجه بیشتر افکار عمومی به سختی های تامین امنیت در جامعه باشد.