امروز 7 اسفند سالگرد درگذشت علی اکبر دهخدا شاعر، طنزنویس، روزنامه نگار، پژوهشگر، ادیب و سیاستمدار معاصر است که در چنین روزی در سال 1334 در حالی درگذشت که تحت فشار رژیم شاه به دلیل حمایتش از نهضت ملی شدن صنعت نفت بود.
دهخدا در حالی در خانه مسکونیاش در تهران درگذشت که پس از کودتای 28 مرداد، کودتاچیان به خانه او ریختند، او را وحشیانه کتک زدند و نامش را از بالای کوچهای که خانهاش در آنجا بود، کندند. چماقداران طرفدار شاه، از دهخدا دل خونی داشتند چرا که او به صورت آشکار از مصدق حمایت کرده بود، با او عکس گرفته و عکسشان در کنار هم منتشر شده بود و از همه اینها بدتر، گروهی از چهرههای سیاسی و مطبوعات خواستار تشکیل شورای سلطنت به ریاست دهخدا و خلع شاه شده بودند و این مسئله به صورت رسمی مطرح شده بود.
دهخدا با این خشونتها و سختگیریهای بیگانه نبود، پیشتر پس از دو کودتای دیگر نیز عوامل کودتا او را تحت فشار قرار داده بودند، هم در کودتای محمدعلی شاه بر ضد مشروطهخواهان و هم در کودتای سوم اسفند 1299 رضاخان علیه آنچه از مشروطیت باقی مانده بود.
دشمنی استبداد با دهخدا
در جریان نخستین کودتا، دوستانش در روزنامه صور اسرافیل به دست کودتاچیان افتادند و میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل را در باغ شاه تهران خفه کردند و به این ترتیب، دوران روزنامه صوراسرافیل در ایران به پایان رسید. دهخدا اقبال زیادی داشت که توانست از ایران بگریزد چون میدانست که نوشتههایش در آن روزنامه، چقدر شاه و دست نشستگانش را عصبانی کرده است. دهخدا در این روزنامه یک ستون ثابت داشت به نام «چرند و پرند» این ستون که در نوع خود اتفاقی بینظیر در مطبوعات ایران بود، برای اولین بار با نثری همه فهم و زبانی که ادیبانه نبود و درعین حال سست و بیشناسنامه هم نبود، درباره رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران آن روز مطلب مینوشت. این ستون نه تنها باعث شد طنز مطبوعاتی در ایران وارد مرحله نوینی شود، بلکه حادثهای برای نثر فارسی هم محسوب میشد. وابستگان به شاه قاجار، بارها سعی کردند با فرستادن هدایای گرانقیمت، قلم دهخدا را بخرند اما چیزی نصیبشان نشد و تا زمانی که صوراسرافیل منتشر میشد، دهخدا هم قلمش را تند و تیز در خدمت مبارزه با استبداد قرار داده بود.
تأثیرگذاری «چرند و پرند» تا حدی بود که با شکست خوردن نیروهای دولتی و فتح تهران به دست مشروطه طلبان، مردم دو شهر ایران در حالی که دهخدا هنوز به ایران بازنگشته بود، برای قدردانی از مقالات او در صوراسرافیل، او را به عنوان نماینده خود برگزیدند. به همین دلیل علیاکبر دهخدا بخشی از دوران نمایندگی خود در مجلس شورای ملی دوم را از حوزه کرمان و بخشی را از حوزه تهران، گذراند.
دهخدا بعد از ورود به ایران و نمایندگی، برخلاف انتظار بسیاری از دوستان سابقش که در حزب دموکرات عضو بودند، به اعتدالیون پیوست و با شخصیتهایی چون سید محمد طباطبایی، سید عبدالله بهبهانی، محمدولیخان تنکابنی، عبدالحسین میرزا فرمانفرما و محمد مصدق همکار شد. دهخدا پس از پایان کار مجلس دوم، راهی چهارمحال و بختیاری شد و میهمان لطفعلیخان امیرمفخم و کتابخانه ارزشمند او بود و در همانجا بود که ایده گردآوری لغت نامه به ذهنش خطور کرد.
زیرساختی که دهخدا برای زبان فارسی تدارک دید
دهخدا در دوره بگیر و بندهای طولانی بعد از کودتای سوم اسفند برکنار بود چرا که خودش با آغاز جنگ جهانی اول و ورود قوای اشغالگر دوطرف به ایران از سیاست کنارهگیری و خود را وقف امور فرهنگی و آموزشی کرده بود. با به قدرت رسیدن رضاخان، او بر درستی تصمیم خود بیش از پیش مصر بود چون او خشونت و بیمنطقی قزاقان را یکبار در ماجرای باغ شاه تجربه کرده بود، برای همین تصمیم گرفت به امور سیاسی نپردازد و به جای آن کارهای فرهنگی و آموزشی انجام دهد. او در این مسیر، همچنان که گفتیم کار بزرگ و سترگی چون لغتنامه را آغاز کرد. لغت نامه به مثابه زیرساختی برای زبان فارسی بود، اقدامی بزرگ و بنیادین که خود دهخدا هم از همان ابتدا میدانست پایانش را در طول زندگی خود نخواهد دید و نیازمند یک کار جمعی با همکاری مجموعهای از آگاه ترین ادبای کشور بود.
«نامههای سیاسی دهخدا» منتشر شد/ سالهای ملتهب ایران بهروایت مردی در تبعید
دهخدا همانقدر که ادیب قابلی بود و بر مجموعه کتابها و آثار نویسندگان و شاعران ایران احاطه داشت، مدیر هم بود. او که تجربه مدیریت مراکز آموزش عالی همچون ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران و ریاست مدرسهٔ عالی حقوق و علوم سیاسی را برعهده داشت، بنیاد مؤسسه لغت نامه دهخدا را از ابتدا چنان گذاشت که اولاً این مؤسسه وابسته به لطف و منت دولت نباشد، ثانیاً فضای کار در آن کاملاً دانشگاهی و علمی پیش برود و ثالثاً از ابتدا مدیران مورد اعتماد شخص دهخدا در آینده مشخص باشند. البته تأثیرگذاری او در ادبیات فارسی، محدود به لغت نامه نیست، باید از همت والای دهخدا در جمع آوری امثال و حکم فارسی که راهی نو در شناخت ادبیات مردمی و مردم شناسی ایرانی گشود، نام برد. علاوه بر این، او در نثرنویسی معاصر با مجموعه نوشتههای مطبوعاتیاش در صوراسرافیل، راه جدیدی را باز کرد و در عرصه تحقیقات ادبی و تصحیح متون ادبی چون دیوان شاعرانی همانند منوچهری، سید حسن غزنوی، مسعود سعد، فرخی سیستانی، ابن یمین و... و نیز تصحیح متون نثر چون لغت فرس اسدی و صحاح الفرس خدمات شایستهای به زبان و ادب فارسی کرده است.