شماره ۱۰ یکی از فیلمهای دفاع مقدسی امسال بود. اما نه در خاکریزهای جبهه بلکه در اردوگاه اسرا سپری میشود. ترکیب این فضا به همراه بازی مجید صالحی که در خاطرات ما بیشتر به عنوان بازیگر کمدی است، باعث شده تا بتوان این فیلم را یک فیلم در واقع متفاوت خواند. شماره ۱۰ در چند بخش نامزد سیمرغ بود و در نهایت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای مجید صالحی به ارمغان آورد.
تهیه کننده فیلم با وجود خوشحالی از نامزدیها و موفقیت بازیگر نقش اول مرد فیلمش، از برخی نقدها و انتقادها احساس نارضیاتی میکند و معتقد است که برخی از این نقدها درباره فیلم منصفانه نیست.
ابراهیم اصغری درباره ارتباط مخاطبان با فیلمش در جریان جشنواره فیلم فجر گفت: به نظرم میرسد که فیلم شماره ۱۰ با مخاطب ارتباط خوبی برقرار کرده است در مدت زمان اکران فیلم در سینماهای مردمیدر چند سالن همراه با آنان فیلم را تماشا کرده ام و این ارتباط و بازخورد مثبت فیلم را از میان تماشاگران حاضر در سالن دیده ام.
در زمان تولید به کارگردان فیلم میگفتم که مطمئن باشد که این فیلم جزو چهار فیلم برتر سال خواهد بود. همچنان هم به این موضوع معتقدم با اینکه تعدادی از فیلمها را ندیدم اما میدانم که این موضوع رقم خواهد خورد و حالا خدا را شکر با جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد این اتفاق بسیار نزدیک است.
اصغری در مورد نقدهایی که به فیلم شده است گفت: اما احساس میکنم برخی نقدها کمیغیرمنصفانه است که یا از روی نا آگاهی نسبت به جنگ یا فیلمسازی است و یا اینکه سرسری فیلم را دیده اند. هرچند که میدانم که منتقدین ما کارشناسند و منصف، اما برخی همیشه با توجه به حواشی چه در نقد و چه بحثهای دیگر نظرتشان را اعلام میکنند.
من و همکارنم شاهد این نقدها بودیم و اگر بخواهم در یک جمله حرفم را بگویم، برخی از منتقدین که زمان جنگ در فضای جبهه اصلا نبودند و البته ایکاش آن موقع بزرگ بودند و جنگ را درک میکردند. نقدهایی میکنند که از فضای واقعی جنگ به دور است برخی هم احساس میکنم که بدشان نمیآید جای فراستی را بگیرند. فراستی در دوره ای پدیده شد و شای برخی از این منتقدین دوست دارند شبیه او باشند.
این تهیه کننده با اشاره به اینکه برخی نقدها از روی مشکلات شخصی میان منتقد با بنیاد سینمایی فارابی است گفت: چیز دیگری که میبینم این است که منتقد یا آن برنامه نقد با فارابی مشکل دارد و چون فارابی حمایت کرده است میخواهد از آنجا انتقام بگیرد پس فیلم را میزند. در صورتی که بدون اغراق میگویم که در ۱۰ سال گذشته ندیدم فارابی پای کارهای دفاع مقدس مانند امسال بایستد که چندتا کار موثر دفاع مقدس ساخته است.
هرچند که وظیفه فارابی فقط تولید در حوزه سینمای دفاع مقدس نیست اما چند فیلم پشتیبانی کرده است و باید به فال نیک گرفت و امیدوارم که در سال آینده هم تکرار شود زیرا در چند سال گذشته پشتیبانی از فیلمهای دفاع مقدس کم شد.
او در جواب به این سوال که چه مطالبی در نقدها دیده است که مورد اعتراض او است گفت: در نقدهایی که شده یکی از دوستان خوب ما گفته است که فیلم هالیوودی است. ما از قدیم یاد گرفته ایم که فیلمهای هالیوود کارهای خوب و جذابی است که جهان از آن استقبال میکند. اگر به این معنا است پس این نکته خوبی برای فیلم ما است. یا اینکه بعضیها نقدشان این بود که خشونت عراقی هم در فیلم زیاد بوده است! کاش این دوستان در جنگ میآمدند و با عراقیها مواجه میشدند یا توفیق داشتند و اسیر میشدند میفهمیدند که عراقیها چقدر خشونت داشتند تجربه من میگوید که بعثیها از داعش الان بدتر بودند. این نکات در تاریخ هست و دوستان میتوانند مطالعه کنند.
خوشبختانه این برای من روشن بود که در برخی از نقدها مشخص بود که منتقد فیلم را پسندیده است. اما گاهی نقدها در اذهان عموم تاثیر منفی میگذارد. به عقیده من باید سینمای ارزشی و دفاع مقدسمان را طوری نقد کنیم که ضمن اینکه کارگردان نقص کار را بفهمد و در کار بعدی رفع کند بتواند مخاطب را با فیلم همراه کند.
برخی فکر میکنند که به این دلیل مانند فیلم شماره ۱۰ را باید نقد کنند که فیلمهای دیگر مطرح شود که این رفتار دور از انصاف است. از این فرصت استفاده میکنم و در کمال احترام به همه دوستان منتقد، خطاب به عده ای دیگر میگویم که باید روش را عوض کنند زیرا همه ما یک خانواده هستیم تا از سینما به عنوان صنف ما که بزرگترین رسانه فرهنگی کشور مان است حمایت کنیم، خصوصا آنکه فیلم با نگاه استراتژیک به تاریخ معاصر میپردازد.
او در بخش دیگری درباره همکاری با زرگرنژاد گفت: آقای زرگر نژاد درباره بچههای جنگ و جبهه فیلم ساخته اند چه مستند و داستانی. این فیلمنامه را هم از سال ۹۶ نوشته بودند. چند نوبت بازنویسی شد و امسال بعد از بازنویسی دیگری قسمت شد که با هم این فیلمنامه را کار کنیم. بعد از اینکه با زرگرنژاد آشنا شدم احساس کردم که فارابی پشت کار است به نظرم رسید که این کار میتواند فیلم خوب و متفاوتی باشد و در نتیجه کار تولید شد.
فیلم اول خود من «مردی شبیه باران» هم درباره اسرا است اما به نظرم رسید که این فیلم درباره اسرا نگاه تازه ای دارد و این نگاه به شدت میتواند با مخاطب امروز ارتباط برقرار کند. از همه مهمتر قهرمانی دارد که همه قشری در جامعه او را دوست دارد و باز از آن مهم تر اینکه پایان فیلم قهرمان به پهلوان تبدیل میشود که نگاه عمیق تر و فرهنگی تری دارد. این فرهنگ در میان مردم ما است که به پهلوان طور دیگری ارادت دارند.
ساختار مد نظر ما در فیلم به دور از شعارهای مطرح است که در فیلمهای مختلف دیدیم. ما هر چیزی که در قصه و در اجرا بود را به آن پرداختیم. به هر حال قصه ماجرای فرار دو اسیر است که بر اساس مستندات شکل گرفته است که تنها فرار موفق دفاع مقدس است و تماشاچی به این فرار سخت باور دارد.
مخاطب در فیلم همراه شخصیتها میشود و با شور و شعف این قهرمان را دنبال میکند که به کجا میرسد. در پایان فیلم در کمال ناباوری تماشاچی، اسیر تصمیم متفاوتی میگیرد. این چیزی است که برای تماشاچی ایرانی که فیلمهای روز دنیا را میبیند، متفاوت است. او این قصه را دنبال کند خصوصا با این نگاه و اجرایی که ساخته شده است.