مدیران تلویزیون این روزها برخلاف سنت سالهای پیشین از ارائه آمارها و نظرسنجیهای تولید شده در خود سازمان -که یک زمانی مایه مباهاتشان بود- اجتناب کرده و نمیگویند در فصل گذشته چه میزان مخاطب داشتهاند و هر برنامهای که ساختهاند چقدر آورده داشته است، از سریالها تا مسابقات و برنامههای خبری و انواع و اقسام تولیدات، درست در همین زمان که خبری از ارائه این آمارها به مخاطب نیست، درخواست افزایش چند هزار میلیارد تومانی بودجه و نامه به رئیسجمهور برای فیلتر پلتفرمی از شبکه نمایش خانگی به حاشیههای این سازمان تبدیل شده است.
حسین قره: دیگر نیاز نیست که یادآوری کنیم در سالهای نهچندان دور سازمان صداوسیما از جلب و رضایت ۸۰ درصدی مخاطبانش میگفت و برای سریالها و برنامههای زنده آمارهای بزرگ ارائه میکرد؛ اما بر اساس بعضی از آمارهای تقریبی در پاییز امسال این عدد کاهش چشمگیری داشته است و اگر جام جهانی فوتبال به داد تلویزیون نمیرسید، یخبندان صداوسیما از همان آخرین روز شهریور آغاز میشد. اینکه از میان مخاطبان همیشگی تلویزیون چیزی حدود ۳۰ درصد شبکه سه را نگاه میکنند و البته این بیشترین عدد بازدید است، میتواند حدود مخاطب و دلایل بازدید آنان را مشخص کند.
در میان بازدیدکنندگان صداوسیما از قرار معلوم شبکه آی فیلم بعد از ورزش در بالاترین جایگاه ایستاده است و شبکه افق در میان مخاطبان پا به جفت تلویزیون هم کمترین اقبال را داشته و مخاطبان حداقلی آن نشان از رویکرد تماشاچیان تلویزیون در چند ماه اخیر دارد.
همچنین بعضی از آمارها نشان میدهد که از میان بینندگان صداوسیما چیزی حدود ۵۰ درصد از تولیدات و برنامهها ناراضی بوده و فقط نیمی از مخاطبان برنامههای این سازمان، از دیدن آنچه میبینند رضایت داشتند.
حاصل این آمار و ارقام نشان میدهد که وضع سازمان عریض و طویل صداوسیما با مردم چیست، مخصوصاً اگر آمار مخاطبان مستمر سریال تازه مسعود دهنمکی «آزادی مشروط» که چیزی زیر ۵ درصد را نشان میدهد، صحت داشته باشد، آنوقت میشود تحلیل کرد مردم به چه اقبال داشته و از چه چیز رویگردان هستند. حذف چهرهها از فیلمساز و بازیگر و کارگردان و برنامهساز از تلویزیون به دلایل سیاسی ریزشهای اجتماعی در پی داشته و میزان اعتماد عمومی به یک سازمان فرهنگساز و متولی فرهنگ را نشان میدهد.
حالا اگر این حجم ریزش را در کنار رشد نسبی شبکههای نمایش خانگی بگذارید چه نتیجهای میگیرید. رقیب از سهم کیک شما نهتنها خورده که بخشی را هم برای همیشه برده است، اگر شما به چشم رقیب به ماجرا نگاه کنید و همسطح و هماندازه باشید به کیفیت میپردازید و تمام تلاشتان را میکنید که آن سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را بهطور نسبی برگردانید و اگر این نباشد و شما در جایگاه قدرت باشید یا دست به حذف میزنید و یا با تخریب چهرهها همه بازی را خراب میکنید یا بهغلط تصور میکنید جبران مافات را میشود با بودجه کلان کرد یا دست به انتخاب خودی و غیرخودی میزنید.
البته این تمام ماجرا نیست و بخشی از ماجراست شاید قهر و از دست رفتن سرمایه اجتماعی تلویزیون در حدی باشد که شما فیلمهای زندهیادان محمدعلی فردین و ناصر ملکمطیعی را هم پخش کنید - فارغ از قواعد هنری و فقط از منظر محبوبیت عامه- باز هم نتوانید بهروزهای گذشته برگردید.
نامه پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما به رئیسجمهور برای حذف پلتفرم فیلیمو به یکی از جنجالهای خبری هفته جاری تبدیل شد، جبلی بعدازآن که افکار عمومی و رسانهها واکنش نشان دادند که نامهاش مصداق حذف رقیب است و نادیده گرفتن رقیب و مغایرت دارد با اصل تعارض منافع، رئیس سازمان و صدا از در دیگری وارد شد و دو سر فصل تازه را باز کرد. یکی اینکه قصدش از نامه ایستادن در مقابل شبکه نمایش خانگی نبوده است و ساترا راه را برای تعامل باز کرده است.
تغییر لحن جبلی با آنچه در نامه به رئیسجمهور نوشته بود محسوس است، او در خصوص دست باز شبکه نمایش خانگی و تسهیل گری ساترا شاهد مثالی میآورد که چند روز پیشازاین ساترا آن را بهصورت خبر منتشر کرده بود و آن اینکه از مردادماه تا بهمنماه ساترا مجوز ساخت ۴۰ سریال را صادر کرده است.
جبلی تأکید میکند: در دوره جدید در راستای خدمات حمایتی که ما از پلتفرمها و بهویژه ویاودیها و شبکه نمایش خانگی داشتیم، بیش از ۳۷۷ پلتفرم دارای مجوزند و فعالیت میکنند. از جمله خدمات حمایتی که داریم این است که نهتنها آنها را رقیب نمیدانیم و از جانب آنها چالش حس نمیکنیم، بلکه فرصتی برای مأموریت فرهنگی صداوسیما و فضای فرهنگی کشور میدانیم؛ البته اگر درست در این مسیر حرکت کنند. یکی از خدمات حمایتی ما در این زمینه، بررسی و اعلام نظر درباره طرحهای نمایشی بوده که به ساترا میرسید. این دوره قبلاً چندین ماه و بیش از ۶ ماه طول میکشید، الآن این زمان را به یک هفته تا ۱۰ روز کاهش دادهایم. در طول یک هفته گذشته خبری ساترا منتشر کرد که ۴۰ طرح نمایش خانگی به تصویب رسیده است. این نشان میدهد نهتنها در خدمت پلتفرمها هستیم و برای تسهیل وی او دیها و درواقع شبکه نماش خانگی تلاش میکنیم، بلکه سرویسها و خدماتی هم به آنها ارائه میدهیم؛ از جمله در مناسبتهایی مثل عید نوروز و دهه فجر انبوهی از تولیدات صداوسیما را در اختیارشان قرار میدهیم که استفاده کنند.
مسئله این است که از میان این ۳۷۷ پلتفرم مجوز گرفته از ساترا، فقط ۶ پلتفرم فعال و شناخته شده هستند که تولید محتوای سریال و فیلم میکنند و اسامی آنان سر زبانهاست و مردم برنامههای تولید شده آنها را نگاه میکنند، ۳۷۱ پلتفرم دیگر این حجم از تولید و بسامد را ندارند و تاکنون ساترا با تولیدات همین ۶ پلتفرم درگیر بوده و هر بار برای مجوز تولیداتشان به تنش میخورد.
نکته اینجاست که نمیشود با آمار منطق را دور زد. حجم تولیدات آن ۳۷۱ پلتفرم دیگر چقدر است؟ آنها به کدام نهادها وابسته هستند؟ چه میزان تولید میکنند؟ بعضی از پلتفرمها فقط پخشکننده غیرتعاملی (مخاطب نمیتواند اشتراکگذاری داشته باشد) هستند و تولیدی ندارند. آیا میشود با یک شیوه حکم کرد و گفت چون رابطه ساترا با این مجموعه خوب است میتواند با آن ۶ پلتفرمی که تولید دارند، مقابله کنند. آیا خرید اشتراک مردم، حجم تولید و ایجاد اشتغال پلتفرمها میتواند خطی برای تفکیک باشد. بهطور مثال پلتفرم فیلیمو در ماه گذشته اعلام کرد که بیش از ۱۰ میلیون نصب داشته، آیا قیاس این پلتفرم با پلتفرمی که زیر هزار نصب دارد قابلمقایسه است؟ یا اینجا دیگر پدیده گلهای و فلهای جوابگو نیست و باید برای هر مورد یک شاخص تعریف کرد.
نکته دیگر اینکه آقای جبلی و مجموعه ساترا اعلام کردهاند که بیش از ۴۰ طرح سریال را تصویب کردهاند و از این میان برای یک طرح بهغیراز تصویب طرح فیلمنامه مجوز تولید نیز صادر شده. اینکه از بازه مردادماه تا بهمن چه میزان طرح به ساترا ارجاع شده است که این ۴۰ طرح تصویب شده، خود مسئلهای است و باید آمار آن هم ارائه شود تا مخاطب بداند چند طرح و به چه دلایلی رد شدهاند؛ اما آنان که دستی بر آتش تولید و نوشتن یک طرح دارند، میدانند طرح یک سریال در نهایت از ۳۰ صفحه تجاوز نمیکند. طرح یعنی خلاصه قصه که ابتدا و انتها را مشخص میکند و واقعاً ابتدای تولید یک سریال است. بعد از این مرحله نوشتن فصلبندیها و نوشتن خلاصه قسمتها و... تا اینکه فیلمنامه کامل شود. دقت کنید که در آخر خبر ساترا آمده است از میان این ۴۰ طرح فقط یک طرح مجوز تولید گرفته، به عبارتی عملاً بقیه طرحها هنوز در گردش هستند.
تا اینجا کار فقط یک بخش از ماجرا پیش رفته است، انتخاب گروه و عوامل و بازیگران فهرست سیاهوسفید و غیره هم بماند بهجای خود، بعد از طی شدن همه این مراحل و اخذ مجوزها پخش سریال آغاز میشود که خود مرحله دیگری است. برای پخش هر قسمت چه دستور اصلاح در دیالوگ و صحنه داده میشود بهجای خود باقی است. آنقدر که بر اساس شنیدهها زمان یک سریال نسبت به آنچه بود کمتر شده و تهیهکننده مجبور است با چند بار اصلاح و تدوین خلاصه کار را جمع کند و در موقع مقرر کار را به پخش برساند.
مسئله اینجاست که آقایان خلط مبحث میکنند. مشکل اینجاست که با این نگاه کار فرهنگی ختم به خیر نمیشود. ترکهای ترکیه در حال راهاندازی شبکه فارسیزبان هستند، در همین اطراف ما چند شبکههای ماهوارهای غیرسیاسی وجود دارند که فیلم و سریال رایگان پخش میکنند و هزینه اینترنت هم بر عهده کاربر نیست. اینکه کاربر ایرانی حاضر است هزینه اینترنت کند شده با فیلترینگ را بدهد تا فیلم و سریال ایرانی ببیند را باید قدر دانست چراکه هنوز سرمایه اجتماعی در همین جغرافیا مانده است؛ اما اینکه هرروز با ماجرایی سعی در راهبندان کرد و مخاطب و کاربر را به بیرون هل داد، قطعاً راه مدیریت فرهنگی نیست.