کیومرث پوراحمد ، کارگردان سینما گفته است: «جشنواره فجر در سالهای اخیر برایم اهمیتی نداشته خصوصاً در این سال دردناک». دیگرانی هم شاید شبیه به این را گفته باشند یا بگویند. روی این سخن با همه این افراد است، نه فقط پوراحمد که هیچکس بهتنهایی قرار نیست خود به خود مقابل یک فرهنگ چندهزارساله کسی باشد، زیرا ما همه در پیوند با یکدیگر معنا مییابیم.
کیومرث پوراحمد، کارگردان سینما گفته «جشنواره فجر در سالهای اخیر برایم اهمیتی نداشته خصوصاً در این سال دردناک». دیگرانی هم شاید شبیه به این را گفته باشند یا بگویند. روی این سخن با همه این افراد است، نه فقط پوراحمد که هیچکس بهتنهایی قرار نیست خود به خود مقابل یک فرهنگ چندهزارساله کسی باشد، زیرا ما همه در پیوند با یکدیگر معنا مییابیم.
این جمله که جشنواره «برایمن» مهم نیست، بیانکننده کل فرهنگ غلط وارداتی است که در سده اخیر در غرب شکل گرفته و به سرزمین عارفانه ایران هم وارد شده است و رنگوبوی انسانی و عرفانی در آن مطلقاً یافت نمیشود.
چرا باید شما اینقدر مهم باشی یا خود را مهم فرض کنی که یک جشنواره که متعلق به کل مردم، کل سرزمین، کل حاکمیت و کل هنرمندان است، برای شما مهم باشد یا نباشد؟!
درستش این است که شما برای جشنواره فجر و برای کلیت فرهنگ ایرانی و در مقابل یک کل، اهمیتی ندارید. این را درک کنید و از این تبختر و منمن کردن بپرهیزید.
در مقابل کلیت یک فرهنگ، هیچکس بهتنهایی کسی نیست. قلههای فرهنگ ایران مثل فردوسی و نظامی و سعدی و حافظ و مولانا و فیلسوفان و دانشمندان و هنرمندان موسیقی و تجسمی، هیچگاه خودشان را بر یک کلیت تحمیل نکردند و از کسی انتظار تعظیم نداشتند. برای همین قله شدند و شما برای همین منمن کردن، هیچگاه قله نمیشوید و بستر ارتقای فرهنگی هم نخواهید شد و بهزودی از یادها خواهید رفت، چون قضیه را وارونه فهمیدهاید. دوزاری شما کج بوده است. عرصه فرهنگ جایی نیست که شما امری را که متعلق به دیگران و بهویژه جوانان و کل مردم و کل یک تمدن است، بگویید برایتان مهم نیست. از کجا بر شما معلوم شد که خودتان مهمید؟! مهم هستید تا زمانی که به دیگران احترام بگذارید و خودتان را مهم ندانید و خاضعانه رفتار کنید. وقتی دوزاری شما کج شد، دیگر نمیتوانید با فرهنگ یک ملت تماس بگیرید. آنها که به اصطلاح دوزاریشان کج نبوده، سالها در پشت خط فرهنگ غنی و پرثمر و پرشخصیت و سرشار از رویشهای هنری، بوق اشغال شنیدهاند، چه رسد به شما که حداقلهای یک ارتباط سالم فرهنگی با مردم را نمیدانید.
شما هنرمندان خودبرتربین که دیگران و کلیت یک فرهنگ را آن قدر ریز میبینید که برای آن نسبتی با «خودتان» برقرار میکنید و در این نسبت نیز خودتان در رأس قرار میگیرید، در آشوب اخیر اکثراً روغن ریخته را نذر امامزاده کردید و حتی حاضر به کوچکترین هزینهای نشدید.
فرق است میان بزرگانی که جز خدا ندیدند و در قله فرهنگ چندهزارساله این سرزمین نشستند با شماها که هرچیزی جز خدا مقابل چشمانتان بزرگ است و خودتان بزرگترین آن هرچیز!