داور جایزه جلال از بخش مستند‌نگاری انتقاد کرد

 پانزدهمین دوره جایزه جلال در حالی کار خود را پایان داد که هیئت داوران در همه گروه‌ها به جزمستند‌نگاری هیچ اثری را به عنوان برگزده معرفی نکردند‌، در بخش مستند‌نگاری که از جمله بخش‌های پربار به لحاظ کمی این دوره جشنواره به شمار می‌رفت و رشد 91 درصدی در تعداد آثار ارسالی را به ثبت رساند،‌ یک اثر به عنوان برگزیده و دو اثر به عنوان شایسته تقدیر معرفی شدند.

هیئت داوران این بخش متشکل از گلعلی بابایی‌، بهناز ضرابی‌زاده و مهدی کاموش در بیانیه‌ای که در روز اختتامیه قرائت شد،‌ به این رشد روز افزون در حوزه مستند‌نگاری اشاره کرده اما ضعف‌هایی را نیز برای این بخش برشمردند؛ از جمله اینکه برخی نویسندگان، مخصوصاً نویسندگان نو قلم، تنها در پی علاقه و تعهد شخصی وارد این عرصه شده‌ و از دانش و آگاهی کافی درباره اصول مستندنگاری مطلع نیستندو لازم است که اقدام‌های لازم برای آموزش این نویسندگان فراهم ‌شود.

مهدی کاموس، داور بخش مستند‌نگاری جایزه  جلال نیز به این مهم اشاره کرده است. او  رشد ادبیات مستندنگاری را از دستاوردهای فرهنگی بعد از انقلاب دانست و گفت:‌ نزدیک به 400 اثر رسیده به جشنواره جایزه جلال گویای این واقعیت مهم است که در این زمینه رشد کرده‌ایم، هرچند همچنان نیازمند آموزش و نقد بیشتر هستیم تا آثار مستندی که نوشته می‌شود از استاندارهای لازم برخوردار باشد و کتاب‌های خواندنی در این بخش به چاپ برسد که در آینده‌ای نه چندان دور به اسناد تاریخی کشور تبدیل شود.

وی با اشاره به ارزیابی کیفی آثار تصریح کرد: به عنوان یکی از داوران بخش مستندنگاری در جایزه جلال اگر بخواهم تجربه و داوری خود را از آثار رسیده به جایزه جلال مطرح کنم اولین نکته مهم این است که از نظر کمی آثار درحوزه مستندنگاری مثل خاطره‌ها، زندگینامه‌ها و بحث تاریخ شفاهی افزایش پیدا کرده‌اند، به طوری که می‌توان گفت در این حوزه تعداد نویسندگان، مستندنگاران و ناشران مراکز پژوهشی افزایش یافته و این نشان‌دهنده نیاز جامعه و گرایش مراکز پژوهشی، نویسندگان و ناشران به مستندنگاری است، پس لازم است سیاست‌گذار فرهنگی در این زمینه سیاست‌های لازم را اعمال کند.

کاموس ادامه داد:‌ محور دوم کیفیت آثار  است که در جایزه‌ای مثل جلال اهمیت بسیار دارد، بنده براین باورم که مستندنگاری محصول علم و ادبیات است و در واقع در این بخش باید به بحث دانش و هنر توجه شود. آثار ارسالی به این دوره در حوزه مستند‌نگاری نشان می‌داد که نویسندگان یک بال از این دو بال را مورد توجه قرار نداده بودند.

داور جایزه جلال از بخش مستند‌نگاری انتقاد کرد

وی در این‌باره افزود: نویسندگان جوان بیشتر حوزه‌های پژوهشی را مورد توجه قرار داده بودند و در حوزه‌های ادبیاتی ضعیف بودند، یا اینکه در حوزه نوشتن، نثر و سبک‌های نگارشی تسلط داشتند و در حوزه پژوهشی ضعیف بودند، در حالی که مستندنگاری محصول هر دو حوزه علم و ادبیات و معطوف به روش پژوهش و سند است.

کاموس اضافه کرد: برخی از نویسندگان ما به عنوان مستندنگار با روش پژوهش به خصوص روش پژوهش در علوم اجتماعی آشنا نیستند و معمولا شناخت آنها از روش پژوهش در حد مطالعات کتابخانه‌ای، اسنادی یا میدانی به ویژه مصاحبه است. در حوزه روش پژوهش، مسئله اصلی بحث رعایت پارادایم‌ها، الگوهای پژوهش، نظریه و انواع روش‌هاست. واقعیت امر این است که هیچکدام از آثار مستندنگاری رسیده به جایزه جلال را برگرفته از یک نظریه روشن در حوزه پژوهش ندیدم.

وی ادامه داد: درواقع می‌توان گفت مستندنگاری‌ها از یک نظریه مطرح و شناخته شده‌ای پیروی نمی‌کردند و در حوزه روشی نیز روش‌های نو و ترکیبی را در این آثار کمتر مشاهده می‌شد و بیشتر روش‌ها مبتنی بر مصاحبه و کتابخانه‌ای بود با توجه به اینکه در روش مصاحبه نقص‌های فراوانی داشتیم، متاسفانه روش پژوهش در بسیاری از مستندنگاری‌ها رعایت نشده بود.

 داور جایزه جلال در پایان گفت: در حوزه استناد، شناخت از سند و مراجعه به اسناد دست اول و چگونگی مستند کردن نیز مشکلات بسیار بود، در بخش مستندنگاری به این دلیل که معمولا سندها بدون نقد مورد استفاده قرار گرفته بودند، اعم از اسناد کتابخانه‌ای یا اسنادی که به شکل شفاهی به دست آمده بود، فاقد نقد درونی و بیرونی بودند.