پس از شکست جمشید آموزگار ، جعفر شریف امامی و ازهاری در اداره کشور و مهار کردن خشم و نفرت مردم نسبت به حکومت پهلوی، شاه آخرین تیر خود را رها کرد و سعی کرد با انتخاب یکی از اعضای جبهه ملی که به ظاهر از مخالفان شاه باشد، خشم مردم را فرو نشاند.
به همین جهت شاپور بختیار به شرط گرفتن اختیارات کامل و خروج شاه از کشور بعد از رأی اعتماد مجلس به دولت، نخست وزیری را پذیرفت. سرانجام در روز 26 دی 1357 محمد رضا شاه مجبور شد ایران را به سمت کشور مصر ترک کند، و این در حالی بود که حتی نزدیکترین حامیان و اربابانش هم از پذیرفتن او امتناع کردند.
تلویزیون در کنار مستندهای مختلفی، سریالی ویژه برای این واقعه تدارک دید اما این بار به صورت طنز؛ روایتی طنزآمیز از سالهای پایانی حکومت محمدرضا پهلوی که روایتگر شکنجه و سرکوب معترضین توسط ساواک، و وقایعی که به مرور باعث مهاجرت شاه و اطرافیانش به مصر شدند.
این سریال را محمدحسین لطیفی براساس نوشته سیامک صفری و تهیهکنندگی مرحوم سیدکمال طباطبایی ساخت. در پاییز و زمستان سال 1384 برای اولین بار از شبکه یک سیما پخش شد و در بهمنماه سال 1391 مجدداً از شبکه تماشا روی آنتن رفت. سریالی که به هجو وقایع سیاسی عصر پهلوی پرداخت.
سریال طنزی که به گفته کارگردانش به سختی ساخته شد. برای اولین بار در آن سالها اشارهای جالب به فرار خفتبار شاه از ایران در دیماه سال 1357 داشت. سعید امیرسلیمانی، انوشیروان ارجمند، برزو ارجمند، پرستو گلستانی، پوریا پورسرخ، مرحوم رضا سعیدی، سیدجواد رضویان، سروش خلیلی، سیامک اطلسی، شهرام قائدی، شهره لرستانی و ... از جمله بازیگران مطرح این سریال خاطره انگیز بودند.
سیامک صفری در این سریال با وجود نویسندگی، بازی خوبی از خودش به جا گذاشت. یکی از نکاتی که محمدحسین لطیفی بارها درباره «فرار بزرگ» به آن اشاره میکند این است که قصههای حوادث انقلاب اسلامی همیشه خطرناک و روی لبه تیغاند حالا اگر سازنده بخواهد آن را به سمت طنز ببرد کار به مراتب سختتر میشود.
یکی از ویژگیهای «فرار بزرگ» که در بازپخشها هم به وضوح میتوان دربارهاش صحبت کرد، توجه به طنزِ موقعیت است. از طرفی کارگردان برای تک تک شخصیتهای سریال، داستان خلق کرده بود تا به یک قصه کلی برسد. در نتیجه دیالوگ با موقعیت و شخصیتسازی در سریال همراه است.
در واقع دیالوگ برای ایجاد ارتباط با مخاطب اهمیت دارد؛ این نکته در سریال وجود دارد که نویسنده سریال ناچار بوده تا در تکرارِ دیالوگها بتواند ارتباطش را با مخاطب حفظ کند.
اگر از سریالِ «فرار بزرگ» فاصله بگیریم، محمدرضا ورزی در سالهای بعد با «معمای شاه» هم گریزی به داستانِ فرار شاه داشت. کاری که با 910 سکانس و 1600 بازیگر یکی از بزرگترین پروژههای تلویزیون در فهرست سریالهای انقلابی به شمار میرود.
یکی از نکاتِ جالب در این سریال، اظهارنظر ساغر عزیزی بازیگر نقش فرح پهلوی بود که در گفتوگویی اعلام کرد برای بازی در صحنه فرار شاه یک شب تا صبح گریه کردم. این نکته چون در تیتر آمده بود بازتابهای بسیاری پیدا کرد. اما وقتی به مشروح این توصیف او توجه کنیم؛ گفته است: "دشوارترین سکانسی که بسیار سخت و طاقت فرسا بود صحنه فرار شاه و فرح از ایران است در فیلم مستندی که از این صحنه وجود دارد اگر دقت کنید فرح برخلاف شاه که آشکارا میگرید لبخند بر لب دارد که ریشه در غروری دارد که در شخصیت او است اما در پس این لبخند تالم و خستگی مفرط در چهره دیده میشود و این باید در گریم اجرا میشد در اتود اول گریم جواب نداد شهرام خلج طراح چهرهپردازی کار و محمدرضا ورزی از من خواستند یک شب را نخوابم و در عین نخوابیدن سعی کنم تا صبح گریه کنم."